درجات و مقام های بهشت

English فارسی 3254 نمایش |

قرآن مجید مراتب، درجات و مقام های اخروی را گاهی به طور اجمال و سربسته بیان می کند؛ مانند: «انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للاخرة أکبر درجات وأکبر تفضیلا؛ ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده‌ايم، و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.» (إسراء/ 21) این جمله اشاره است به تفاوت درجات که از سعى و کوشش انسان ناشى مى شود. تا کسى توهم نکند که سعى بسیار و سعى اندک هر دو یکى است، و در آخرت فرقى با هم ندارند، آرى اگر خداوند فرقى میان عمل کم و عمل بسیار و عمل خوب و خوبتر نگذارد در حقیقت آن مازاد را که بیشتر و خوبتر است، شکرگزارى نکرده و مورد قبول درگاهش ننموده است. بنابراین، معناى "بعضهم"، "بعض الناس" خواهد بود، و از قرینه "و للآخرة أکبر" مى فهمیم که تفضیل بعض الناس در دنیا مى باشد یعنى ما بعضى از مردم را در دنیا بر بعضى دیگر برترى دادیم و برترى در دنیا به این است که مال و متاع و جاه و فرزند و نیرو و شهرت و ریاست و آقایى و مقبولیت در بین مردم که متاعهاى دنیایند در بعضى بیشتر از بعضى دیگر باشد. و معناى اینکه فرمود: "و للآخرة أکبر درجات و أکبر تفضیلا" این است که هم خود آخرت بزرگتر از دنیا است، و هم برتریها و امتیازاتش بزرگتر از برتریها و امتیازات دنیا است.
پس کسى خیال نکند که اهل آخرت در زندگى یکسانند و نیز توهم نکند که تفاوت زندگى اهل آخرت مانند تفاوت در زندگى دنیا است، بلکه آخرت خانه ایست وسیع تر از دنیا، وسعتى که نمى شود آن را به چیزى قیاس کرد. آرى برتریهاى دنیایى به خاطر اختلافى است که در اسباب مادى دنیا است، و چون این اسباب محدود است و دنیا دار تزاحم است در نتیجه برتریهاى دنیا هم محدود است، به خلاف برتریهاى آخرت که به خاطر اختلاف اسباب کونیه نیست، بلکه به خاطر اختلافى است که جانها و دلها در ایمان و اخلاص که از احوال قلب است، دارند و اختلاف احوال قلب وسیع تر از اختلاف احوال جسم است، وسعتى که نتوان با چیزى مقایسه کرد، هم چنان که فرمود: «إن تبدوا ما فی أنفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله؛ اگر اظهار کنید آنچه در دلها دارید و یا پنهانش کنید خداوند با آن محاسبه تان مى کند.» (بقره/ 284) و نیز فرموده: «یوم لا ینفع مال و لا بنون إلا من أتى الله بقلب سلیم؛ روزى که مال و فرزندان سودى نبخشد مگر کسى که با دل سالم نزد خدا آید.» (شعراء/ 89)
بنابراین نتیجه این مى شود که خداى سبحان رسول گرامى خود را دستور مى دهد که فضیلتها و برتریهاى اعتبارى را که در میان اهل دنیا هست وسیله قرار داده و از آن برتریها به برتریهاى درجات آخرت پى ببرد، چون برتریها باعث اختلاف ادراکات باطنى و نیات و اعمال مى شود، آرى هر چه قدرت بیشتر شد عملهاى بیشترى براى انسان مقدور مى شود، و هر چه آن کم شد این نیز کم مى گردد، و همین اختلاف باعث اختلاف درجات آخرت خواهد شد.
در دنیا برخی از نظر رفاه و امکانات مادی بر دیگران برتری دارند. این تفاوت در آخرت بیش از دنیا و چشمگیرتر است. بالا بردن درجات به دست خداست: «رفیع الدرجات ذوالعرش؛ بالابرنده درجات، خداوند عرش است.» (غافر/ 15) و در برابر ویژگیهای نیکوی مؤمنان ترفیع درجه می بخشد. درجات بندگان صالح را بالا مى برد، چنان که در آیه 11 سوره مجادله نیز آمده است «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجات؛ خداوند درجات مؤمنان و عالمان را بالا مى برد.» او حتى در میان پیامبران، آنها که از عهده امتحانات بیشترى بر آمدند و مقام اخلاص را به مرز بالاترى رساندند فضیلت و برترى داده است «تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض؛ برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم.» (بقره/ 253) او انسانها را جانشینان و نمایندگان خود در زمین قرار داده، و بر طبق شایستگیها بعضى را بر بعضى برترى بخشیده است. «و هو الذی جعلکم خلائف الأرض و رفع بعضکم فوق بعض درجات؛ و اوست كسى كه شما را در زمين جانشين [يكديگر] قرار داد، و بعضى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد» (انعام/ 165)
اگر در آیه گذشته دعوت به اخلاص در دین شده در اینجا مى گوید خداوند درجات شما را به میزان اخلاصتان بالا مى برد، آرى او "رفیع الدرجات" است. اینها همه در صورتى است که "رفیع" را به معنى رافع و بالا برنده تفسیر کنیم، ولى بعضى گفته اند "رفیع" در اینجا را به معنى "مرتفع" است، بنابراین رفیع الدرجات اشاره به اوصاف بلند و عالى خدا است: او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نیز بلند مرتبه، تمام اوصاف کمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالا است که هماى بلند پرواز عقل و دانش بشرى هرگز به اوج آن نمى رسد. و از آنجا که "رفیع" در لغت به هر دو معنى آمده است آیه فوق به هر یک از دو معنى ممکن است تفسیر شود، ولى از آنجا که تناسب بحث در آیات با مساله پاداش به اعطاى درجات عالى به بندگان صالح است معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد هر چند به عقیده ما که استعمال لفظ را در بیش از یک معنى جایز مى دانیم جمع میان هر دو تفسیر بى مانع است، مخصوصا در مورد آیات قرآن که الفاظ آن مفاهیم وسیع و گسترده اى دارد.
«رفیع الدرجات» صفت فعل پروردگار است و رفیع صفت مشبهه به معناى رافع است و گفته شده به معناى آن است که درجات قرب پیامبران و اهل ایمان را در بهشت بالا می برد. و نیز گفته شده به معناى آن است که طبقات هفتگانه آسمان را بالا برده و نگهداشته است. و نیز گفته شده بیان صفت فعل پروردگار است که عرش و عوالم امکانى را آنچنان رفعت داده که به قیاس عوالم نسبت به یکدیگر تفاوت درجه و مقام زیاده بر تصور دارند. مثلا غرض و محصول جهان خلقت بشر است درجات و مقاماتى براى بشر مقرر نموده که درجات کامل و کاملتر آن به قیاس درجه ناقص آن تفاوت زیاده بر فهم و تصور دارد درجه کامل و کاملتر آن مقام خلت و روح الله و کلیم الله و مقام نخستین نقطه امکانى و قاب قوسین او ادنى است که اینگونه رفعت مقامات قرب و درجات سعه وجودى غیر قابل درک است قدسیان نیز از درک آن قاصرند. و درجه و مقام نازل از بشریت و انحطاط آن تا آنجا که گوید "ا لیتنی کنت ترابا".
اى کاش که نعمت هستى و روح مرا فرا نمی گرفت و به صورت و سیرت خاک که فاقد همه گونه استعداد است بودم و به این سیرت پلید و محروم از هر رحمت محکوم نمى شدم خلاصه کاش روح من تنزل ننموده به دنیا نیامده و نیروى فطرت خدادادی در نهادم سپرده نشده بود که نور فطرت را خاموش نمایم و به شقاوت ابدى محکوم شوم. بدیهى است فاصله مقام رسولان که به اقصى درجه تعالى و ارتقاء رفعت به قرب کبریائى یافته اند به قیاس اشقیاء قابل درک و فهم نیست و هم چنین مقامات و درجات فرشتگان مقرب و حاملین عرش کبریائى را با درجات نازل از فرشتگان و نیروهاى غیبى که مأمور اجراى پاره اى از حوادث و امور نازل هستند نمی توان مقایسه نمود.
به عبارت دیگر تفاوت مقامات و درجات هر یک از عوالم و سلسله موجودات و هم چنین طبقات که براى هر یک از عوالم مقرر فرموده تفاوت آنها از یکدیگر قابل درک و فهم نیست بلکه قدسیان و فرشتگان مقرب نیز از درک آن قاصرند مثلا درک و احاطه بر تفاوت مقام هر یک از رسولان با یکدیگر زیاده بر قدرت قدسیان می باشد و هم چنین از درک رفعت مقام هر یک از رسولان نیز قاصرند از جمله خلقت بشر که غرض از نظام امکانى است آنچنان مرموز و نهفته و عمیق است که مقام قدس فرشتگان نیز قاصر است از درک و احاطه بر سیرت فردى از بشر و شاهد بر رفعت و تعالى خلقت بشر آن است که جز ساحت کبریائى بر کمون و سیرت افراد بشر احاطه شعورى نخواهد داشت.
در برخی از آیات قرآن پنج صفت بارز که سهمی در ترفیع درجه دارد بازگو شده است:
1 ـ «إنما المؤمنون الذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛ مؤمنان همان کسانی هستند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد.» (انفال/ 2)
2 ـ «وإذا تلیت علیهم ایاته زادتهم إیمانا؛ و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید.» (انفال/ 2)
3 ـ «و علی ربهم یتوکلون؛ و بر پروردگار خود توکل می کنند.» (انفال/ 2)
4 ـ «الذین یقیمون الصلوة؛ همانان که نماز را برپا می دارند.» (انفال/ 3)
5 ـ «و مما رزقناهم ینفقون؛ و از آنچه به ایشان روزی داده ایم انفاق می کنند.» (انفال/ 3)
«أولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفرة و رزق کریم؛ آنان هستند که حقا مؤمنند. برای آنان نزد پروردگارشان، درجات و آمرزش و روزی نیکوست.»(انفال/ 4)

مراد از درجات در "لهم درجات عند ربهم" مراتب قرب به خدا است
مستقر گشته که داراى پنج صفت بالا باشند، و به همین جهت هم اجر کریم ایشان را مطلق ذکر کرده و توضیح نداده که چیست بلکه فرموده: "لهم درجات عند ربهم". پس صفات کمال و ثواب و اجر عظیمى که اینگونه مردم دارند همان صفات و ثواب و اجرى است که مؤمنین حقیقى داراى آنند. و اینکه فرمود: "لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم"، کلمه "مغفرت" به معناى گذشت الهى از گناهان است، و "رزق کریم" نعمت هاى بهشتى است که نیکان از آن ارتزاق مى کنند، و این تعبیر در چند جاى قرآن واقع شده، مانند آیه «فالذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و رزق کریم، و الذین سعوا فی آیاتنا معاجزین أولئک أصحاب الجحیم؛ پس کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح مى کنند ایشان راست مغفرت و رزق کریم، و کسانى که در ابطال آیات ما بذل جهد مى کنند به خیال آنکه موفق مى شوند، آنان اصحاب دوزخند.» (حج/ 51) و امثال آن.
از همین جا معلوم مى شود که منظور از "درجات" در جمله "لهم درجات عند ربهم" مراتب قرب و منزلت و درجات کرامت معنوى است، و همین طور هم هست، براى اینکه مغفرت و جنت از آثار مراتب قرب به خداى سبحان و فروع آن است. البته درجاتى که خداى تعالى در این آیه براى مؤمنین نامبرده اثبات مى کند تمامى آن براى فرد فرد مؤمنین نیست، بلکه مجموع آن براى مجموع مؤمنین است، براى اینکه درجات مذکور از آثار و لوازم ایمان است، و چون ایمان داراى مراتب مختلفى است، لذا درجات هم که خداوند به ازاى آن مى دهد مختلف مى باشد، بعضى از مؤمنین کسانى هستند که یکى از آن درجات را دارا مى شوند، بعضى دیگر دو درجه و بعضى چند درجه بحسب اختلافى که در مراتب ایمان ایشان است.
مؤید این معنا آیه «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجات؛ خداوند کسانى را که ایمان آورده و کسانى را که علم داده شده اند به درجاتى برترى مى دهد.» (مجادله/ 11) و آیه «أ فمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و مأواه جهنم و بئس المصیر، هم درجات عند الله و الله بصیر بما یعملون؛ پس آیا کسى که به پیشروى در جهاد خشنودى خدا را دنبال کرده مثل کسى است که (با فرار از آن) برگشته و خشمى از خدا را همراه مى آورد، و سرانجامش جهنم است که بازگشت گاه بدى است؟، مردم داراى درجاتى نزد خدا هستند، و خدا به آنچه مى کنند بینا است.» (آل عمران/ 163) است. پس مى توان گفت تفسیرى که بعضى کرده و درجات آیه را به درجات بهشت معنا کرده اند تفسیر صحیحى نیست، و متعینا باید همان معناى سابق ما را کرده و گفت: منظور از آن درجات قرب به مقام پروردگار است، گو اینکه این درجات ملازم با درجات بهشت هم هست.
امام صادق (ع) می فرماید: «بتمام الإیمان دخل المؤمنون الجنة وبالزیادة فى الإیمان تفاضل المؤمنون بالدرجات عندالله وبالنقصان دخل المفرطون النار؛ با ایمان تام و تمام مؤمنان وارد بهشت می گردند، ولی وقتی ایمان فزونی یابد مؤمنان درجاتشان نزد خدا برتری می یابد. اما وقتی ایمان ناقص باشد تفریط گران بدین سبب وارد آتش می شوند.» علی بن ابراهیم در تفسیر آیه مزبور گفته است: این آیه در شأن امیرالمؤمنین (ع)، ابوذر، سلمان و مقداد نازل شده است.
گفتنی است، این درجات، امری اعتباری و قراردادی محض نیست تا در پرونده ی کسی به منظور ترغیب و تشویق به خدمت ثبت یا بر دوش او نصب شود، بلکه درجه ای است که رتبه و مقام تکوینی انسان را بالا می برد. از این رو در آیه دیگر فرمود: «هم درجات عندالله و الله بصیر بما یعملون؛ اینان خودشان درجاتی هستند نزد خدا و خدا به آنچه می کنند بیناست.» (آل عمران/ 163)
عمار ساباطی گوید: از امام صادق (ع) درباره ی معنای آیه یاد شده پرسیدم. فرمود: آنان که از "رضوان الله" پیروی می کنند ائمه ی طاهرین (ع) هستند. ای عمار به خدا سوگند پیشوایان دین (ع) درجات مؤمنان هستند و به اندازه ولایت و معرفتشان به ما، خدا کردارشان را چند برابر می کند و خداوند درجات والای آنان را بالا می برد؛ "فقال: ألذین اتبعوا رضوان الله هم الأئمه (ع) و هم و الله یا عمار درجات للمؤمنین و بولایتهم و معرفتهم إیانا یضاعف الله لهم أعمالهم و یرفع الله لهم الدرجات العلی." پیامبر (ص) فرمود: بهشت صد درجه دارد و فاصله میان هر درجه با درجه دیگر به اندازه زمین و آسمان است: "الجنة ماة درجة مابین کل درجة منها کما بین السماء و الأرض..."

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 9 صفحه 12

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏13 صفحه 94

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 344

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 20 صفحه 52

سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 14 صفحه 306

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد