کارهای شایسته کافران

فارسی 2386 نمایش |

در پاسخ به این پرسش که آیا کارهای شایسته کافران که به قصد خدمت به جامعه بشری انجام گرفته پاداشی دارد یا نه، باید گفت دیدگاه اسلام نسبت به پاداش اخروی و ورود به بهشت بر دو محور تمرکز یافته است: ایمان (حسن فاعلی) و عمل شایسته (حسن فعلی)؛ چنان که فرمود: «و العصر* إن الإنسان لفی خسر* إلا الذین امنوا و عملوا الصالحات؛ سوگند به عصر، همانا انسان در زیان کاری است، جز آنان که ایمان آورده و کردار شایسته انجام می دهند.» (عصر/ 1- 3) همچنین می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثی و هو مؤمن؛ هر کس (از مرد یا زن) کار شایسته کند و مؤمن باشد.» (نحل/ 97) کردار هر کسی نیز باید بر پایه نیت خالص وی باشد وگرنه در آخرت پاداشی نخواهد داشت یا پاداش کامل دریافت نخواهد کرد: «فاعبد الله مخلصا له الدین* ألا لله الدین الخالص؛ خدا را پرستش و دین خود را برای او خالص کن. آگاه باشید که دین خالص از آن خداست.» (زمر/ 2- 3)
گستردگی معنای دین هم شامل اعتقادات می گردد و هم عبادات و سایر کردارهای آدمی را در بر می گیرد. مردی به رسول خدا (ص) عرض کرد: «ما اموال خود را به دیگران می بخشیم تا اسم و رسم ما در میان مردم باشد. آیا پاداشی داریم؟» پیامبر (ص) فرمود: «نه،» باز گفت: «گاهی برای اجر الهی و زمانی برای به دست آوردن نام و نشان می بخشیم. آیا پاداشی داریم؟» فرمود: «خداوند چیزی را نمی پذیرد، مگر این که خالص برای او باشد.» سپس این آیه را تلاوت فرمود: «ألا لله الدین الخالص» بنابراین، آسایش انسان به آرامش درونی، طمأنینه، نیت و کردار صالح است، نه به زیبایی، آرایش، نام و آوازه بیرونی و بریده از معنویات و اندیشه های ناخالص. از این رو می توان نتیجه بحث را در امور زیر بررسی کرد:
1ـ اگر کافر در اکتشاف خود قصد تخریب دنیا و جامعه انسانی را داشته باشد نه تنها پاداش اخروی ندارد، بلکه به عذاب نیز گرفتار خواهد گشت.
2ـ اگر هدف از خدمت اجتماعی نام و آوازه باشد تا به دنیای مطلوب خود برسد، باید گفت محتمل است به هدف دنیوی خویش نایل گشته لیکن چنین مقصدی بر اساس اختیال ترسیم می شود نه تعقل و انسان مختال به دنبال چنین هوسی حرکت می کند، نه عاقل و اگر هدف فقط خدمت به جامعه بشری است حتما به هدف خیر می رسد و در هر دو صورت برای آخرت او پاداشی نیست؛ زیرا کسی که به آخرت معتقد نیست و هدایت وحی الهی را افسانه می پندارد چنین کسی بهره ی اخروی نخواهد داشت: «من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوف إلیهم أعمالهم فیها و هم فیها لا یبخسون؛ کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند [جزای] کارهایشان را در آن جا به طور کامل می دهیم، و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد.» (هود/ 15)
مراد از توفیه اعمال (اعمال آنان را به آنان بر مى گردانیم) و بیان اینکه نتیجه عمل تابع اسباب و عوامل پدید آورنده عمل است. مصدر "توفیة" که فعل "نوفى" از آن مشتق شده به معناى رساندن حق به صاحب آن است، البته رساندن به طور کامل. و ماده "بخس" که فعل مضارع مجهول "یبخسون" از آن گرفته شده به معناى کمتر دادن اجر مزدور است. این آیه شریفه تهدید علیه کفارى است که در برابر حق خاضع نمى شدند و یا آنکه حق بودن آن را فهمیده بودند ولى زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح داده آخرت را فراموش کرده بودند، و در عین تهدید ایشان بیان بعضى از سنت هاى جارى در اسباب این فراموشى نیز هست و روشن مى شود که چطور مى شود کفار از نعیم زندگى آخرت مایوس مى گردند.
توضیح اینکه، عمل آدمى هر طور که باشد تنها آن نتیجه اى را که منظور آدمى از آن عمل است به او مى دهد، اگر منظورش نتیجه اى دنیوى باشد نتیجه اى که شانى از شؤون زندگى دنیاى او را اصلاح مى کند، از مال و جمال و جاه، و یا بهتر شدن وضعش، عملش آن نتیجه را مى دهد، البته در صورتى آن نتیجه را مى دهد که سایر اسبابى که در حصول این نتیجه مؤثرند مساعدت بکنند، و عملى که به این منظور انجام شده نتایج اخروى را به بار نمى آورد، زیرا فاعل آن، قصد آن نتایج را نداشته تا آن نتایج به دستش بیاید، و صرف اینکه عملى ممکن است و صلاحیت دارد که در طریق آخرت واقع شود کافى نیست و رستگارى آخرت و نعیم آن را نتیجه نمى دهد، مثلا احسان به خلق و حسن خلق (هم مى تواند به نیت دوست یابى و جاه طلبى و نان قرض دادن انجام شود، و هم به نیت پاداش اخروى و تحصیل خوشنودى خداى تعالى) اگر به نیت خوشنودى خدا انجام نشود باعث اجر و پاداش اخروى و بلندى درجات نمى شود.
به همین جهت است که مى بینیم بعد از جمله مورد بحث فرموده: «أولئک الذین لیس لهم فی الآخرة إلا النار و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون؛ اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كرده ‏اند به هدر رفته و آنچه انجام مى ‏داده ‏اند باطل گرديده است.» (هود/ 16)
خبر داده که آنان وقتى وارد در حیات آخرت مى شوند، وارد در خانه اى مى شوند که حقیقت و واقعیتش آتشى است که تمامى اعمال دنیایى آنان را مى خورد، آن طور که آتش هیزم را از بین مى برد، خانه اى که آنچه در نظر این دنیاپرستان زیبا و مایه خرسندى بود نابود مى سازد و آنچه را که کردند بى نتیجه و خنثى مى نماید. آرى دار آخرت چنین واقعیتى دارد و به همین جهت در جاى دیگر قرآن آن را "دار البوار؛ خانه هلاکت و نابودى" نامیده مى فرماید: «أ لم تر إلى الذین بدلوا نعمت الله کفرا* و أحلوا قومهم دار البوار جهنم یصلونها؛ آیا ندیدى افرادى را که نعمت خداى را به جاى اینکه مبدل کنند بر نعمتى آخرتى، مبدل کردند به کفر، و اطرافیان خود را به دار البوار کشاندند، به جهنمى که افروخته اش مى سازند.» (ابراهیم/ 28- 29) با این بیان روشن مى شود که هر یک از دو جمله "حبط ما صنعوا فیها"، و "و باطل ما کانوا یعملون" به نوعى مفسر و بیانگر جمله "أولئک الذین لیس لهم فی الآخرة إلا النار" مى باشند.
آنچه تا اینجا گفته شد دو نکته را روشن ساخت: نکته اول اینکه، مراد از توفیه اعمال و پرداخت کامل اعمال به آنان، پرداخت کامل نتایج اعمال آنان و رساندن آثارى است که اعمالشان به حسب نظام اسباب و مسببات دارد، نه آن نتایجى که خود آنان از اعمالشان در نظر داشتند، و به امید رسیدن به آن نتایج، زحمت اعمال را تحمل کردند، دلیلش هم این است که در این نشاه از هر عملى آن نتیجه اى عاید صاحب عمل مى شود که همه اسباب و عوامل دست اندر کار آن عمل، براى آن عمل معین کرده اند، نه آن نتیجه اى که صاحب عمل در نظر گرفته، و بر این حساب باید دانست که چنین نیست که هر کس به هر آرزویى که دارد برسد، بلکه به آن نتایجى مى رسد که عوامل مؤثر در زندگى و افعال او معین کرده باشند.
خداى تعالى در جاى دیگر از کلام مجیدش از این حقیقت اینطور تعبیر کرده که: «و من کان یرید حرث الدنیا نؤته منها و ما له فی الآخرة من نصیب؛ و هر کس منظورش از اعمالى که مى کند بهره هاى دنیوى باشد ما پاره اى از آن بهره ها را به او مى دهیم ولى دیگر در آخرت بهره اى اخروى ندارد.» (شورى/ 20) ملاحظه مى کنید که در این آیه نفرموده: "نؤته ایاه؛ ما هر منظورى که داشته به او مى دهیم" بلکه فرموده: "نؤته منها؛ پاره اى از آن بهره ها را به او مى دهیم". و باز در جاى دیگر فرموده: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلاها مذموما مدحورا؛ هر کس دنیاى نقد را بخواهد، ما از این نقد به هر مقدار که خود بخواهیم (نه به هر مقدار که او خواسته است. آن هم نه به هر کس بلکه) به هر کس که خود بخواهیم مى دهیم و سپس جهنمى برایش مقرر مى داریم تا او در کمال سر افکندگى و مطرودى، آن جهنم را بر افروزد.» (اسراء/ 18) که در این آیه علاوه بر آن نکته اى که در آیه قبلى بود این بیان اضافى را هم دارد که چنان نیست که هر کس هر چه بخواهد و به همان مقدار که خواسته به او مى رسد، بلکه زمام امور دنیا به دست خداى سبحان است، و طبق آنچه سنت اسباب بر آن جریان دارد به هر کس هر مقدار که بخواهد مى دهد و هر چه را نخواهد نمى دهد، هر که را که بخواهد مقدم مى دارد و هر که را بخواهد عقب مى اندازد.
اینان بدون کم و کاست، به پاداش دنیوی کردار خود خواهند رسید. این آیه وعده رسیدن به هدف معقول دنیوی را در بر دارد، اما نفی بهره اخروی را می توان از آیه ی «فمن الناس من یقول ربنا اتنا فی الدنیا و ما له فی الاخرة من خلاق؛ از مردم كسى است كه مى‏ گويد پروردگارا به ما در همين دنيا عطا كن و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست.» (بقره/ 200) استفاده کرد. آری ممکن است مقداری از بهره های آخرت نصیب چنین شخصی شود که به آن اشاره خواهد شد.
3ـ اگر کسی به مبدأ و معاد معتقد بود و مقداری از خدمات علمی، اقتصادی، سیاسی... خود را برای خدا و تأمین رفاه خلق خدا در نظر گرفته باشد، البته به همان اندازه مأجور بوده و پاداش خواهد برد؛ زیرا «فإن الله لایضیع أجر المحسنین؛ خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى ‏كند.» (یوسف/ 90) «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره؛ پس هر كه هموزن ذره‏ اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.» (زلزال/ 7) البته این در صورتی است که کار او رنگ الهی به خود گرفته باشد و اگر کسی به آخرت معتقد نبود و کار خوبی برای تأمین رفاه جامعه بشری انجام داد و نسبت به وحی آسمانی عنود نبود ممکن است در آخرت پاداش مناسب ببیند و آن پاداش، همانا کاهش عذاب باشد؛ چنان که برخی از روایات بر این مطلب دلالت دارد.
قرآن نیز می فرماید: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشآء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلیهـا مذموما مدحورا* و من أراد الاخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکورا* کلا نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربک و ما کان عطاء ربک محظورا؛ هر کس خواهان دنیای زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم نصیبی از آن می دهیم. آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد برای او مقرر می داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آن ها مورد حق شناسی واقع خواهد شد. هر دو [دسته] اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می بخشیم و عطای پروردگارت [از کسی] منع نشده است.» (اسراء/ 18- 20)
همه امکانات در اختیار آدمی قرار می گیرد و حتی وسایل کفر کافران هم فراهم می شود تا گاه آزمون و پاداش حجت و برهانی نداشته باشند. هم ابزار معصیت فراهم است هم ابزار طاعت و خداوند همه را مدد خواهد کرد و منعی در کار نیست. البته در قیامت همه ی کردارهای کوچک و بزرگ و همه تلاش و کوشش ها به حساب خواهد آمد: «و إن کان مثقال حبة من خردل أتینا بها و کفی بنا حاسبین؛ و اگر [عمل] هم وزن دانه ی خردلی باشد آن را می آوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم.» (انبیاء/ 47) بنابراین، تنها کسی در قیامت بهره مند خواهد شد که اولا دارای حسن فاعلی، یعنی ایمان به آخرت باشد و ثانیا حسن فعلی، یعنی سعی برای آخرت داشته باشد.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 38

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏10 صفحه 260

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد