پرسش از ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام در قیامت

فارسی 6259 نمایش |

ضحاک در مورد «وقفوهم إنهم مسئولون* ما لکم لاتناصرون؛ و آنها را نگه دارید که بازخواست خواهند شد. شما را چه شده است که یکدیگر را یارى نمى کنید؟» (صافات/ 24- 25) مى گوید: مسئول از اعمال و کردار و گناهانشانند. ابن عباس گوید: «مسئول از قول لا اله الا الله هستند.» ابى سعید خدرى گوید: «مسئول از ولایت على بن ابى طالب (ع) هستند. مردم از ولایت على بن ابىطالب (ع) پرسیده می شوند.»
اهم مسائل اعتقادى و مکتبى از نظر قرآن و عترت پیغمبر (ص) ولایت مولایمان امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع) و یازده فرزند معصوم او (ع) است، و در این مقام هیچ کس شریک و قرین ایشان نیست، و ولایتى را که امروز براى فقیه گفته می شود، غیر از آن ولایت است که خداوند سبحان به دوازده امام معصوم (ع) داده است؛ زیرا آن ولایت به صریح آیه کریمه «لاینال عهدی الظالمین؛ فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏ رسد.» (بقره/ 124) به مردمى که در دوران زندگى خود مرتکب گناه شده اند خواه شرک به خدا، شرک جلى و یا شرک، خفى (ریاء) و خواه گناهان شهوى و یا غضبى و حتى گناهان صغیره نمی رسد، آن ولایت مخصوص به آن دوازده نفر است که از اول تا آخر عمر حتى خیال گناه نکرده اند، و روز قیامت که در بازداشتگاه به حکم "وقفوهم" توقیف نمائید و حبسشان کنید، مردم را از رفتن منع نموده و نگاه داشتند، از ولایت مطلقه و مختصه به ایشان سؤال می کنند چنانچه حاکم ابوالقاسم حسکانى در جلد دوم شواهد التنزیل ص 106 به اسنادش از پیغمبر (ص) روایت نموده که در تفسیر قول خدا "وقفوهم انه مسئولون" فرمود از ولایت على (ع). و در همان صفحه حدیث 786 به اسنادش از ابى سعید خدرى درباره همان آیه گفت یعنى از امامت على بن ابى طالب (ع). و در صفحه، 17- حدیث 788 به اسنادش از سعیدبن جبیر از ابن عباس گفت «پیغمبر (ص) فرمود هرگاه روز قیامت شود؛ من و على در کنار صراط مى ایستیم پس هیچ کس از ما عبور نمی کند، مگر آنکه از ولایت على (ع) سؤال می کنیم پس هر کس با اعتقاد به ولایت (و مکتب خاندان رسالت) باشد عبور کند به سوى بهشت وگرنه او را به رو در آتش افکنیم.» و نیز چندین روایت دیگر به طرق مختلف به همین مضمون وارد شده است.
ابن بابویه در کتاب شریف مجالس خود به اسنادش از حضرت عبدالعظیم حسنى (ع) روایت نموده می گوید مرا حدیث نمود آقایم على بن محمد بن على الرضا از پدرش از پدرانش از حسین بن على (ع) که گفت پیغمبر (ص) فرمود: «ابوبکر از من به منزله گوش و عمر به منزله چشم و عثمان به منزله قلب است، پس گفت چون صبح روز بعد داخل بر آن حضرت شدم و دیدم که در خدمت او امیرالمؤمنین (ع) و ابوبکر و عمر و عثمان می باشد، پس گفتم اى پدر شنیدم که درباره این اصحابت چنین می فرمائید، فرمود بلى و اشاره به ایشان کرد و گفت ایشان گوش و چشم و قلب می باشند و به این زودى از ولایت این وصى من (و اشاره کرد به على بن ابى طالب) سؤال می شوند، آن گاه گفت خداوند عزوجل می فرماید: «إن السمع و البصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسؤلا؛ البته گوش و چشم و دل هر یک از آن سؤال کرده می شوند.» (اسراء/ 36)، سپس فرمود: «قسم به عزت و جلال پروردگارم که تمام امت من روز قیامت توقیف شده و از ولایت على پرسیده می شوند و این قول خداى عزوجل است "وقفوهم إنهم مسؤلون"» در تفسیر برهان جلد 4 صفحه 17 به اسنادش از ابى سعید خدرى روایت نموده که گفت «شنیدم رسول خدا (ص) می فرمود هر گاه روز قیامت شود، خداوند امر فرماید که دو فرشته بر صراط مى نشینند و عبور نمی کند بر صراط احدى مگر به برات و جواز عبور از امیرالمؤمنین (ع) و کسى که داراى برات از امیرالمؤمنین نباشد او را با صورتش خدا به آتش دوزخ افکند و این قول خداى تعالى است، "وقفوهم إنهم مسؤلون" گوید: گفتم پدر و مادرم قربان شما معناى برات امیرالمؤمنین چیست؟ فرمود نوشته ایست که بر آن نوشته شده: لا اله الا الله محمد رسول الله و امیرالمؤمنین على بن ابى طالب وصى رسول الله (ص).»

ابن شهر آشوب از شیرازى در کتابش به اسنادش از ابن عباس روایت نموده که گفت هر گاه روز قیامت شود، خدا مالک دوزخ را امر فرماید که آتش هفت جهنم را برافروزد و فرمان دهد رضوان کلیددار بهشت را که بهشت هشتگانه را آرایش و تزیین نماید، و به میکائیل گوید: صراط بر روى دوزخ قرار دهد، و میفرماید اى جبرئیل میزان و ترازوى عدل را در زیر- عرش استوار کن، و ندا فرماید اى محمد امتت را براى حساب نزدیک آور سپس خداى تعالى امر فرماید که بر صراط پلهایى به بندند که طول هر پل هفده هزار فرسخ و بر هر پلى هفتاد هزار فرشته ایستاده، پس زنان و مردان این امت را بر پل اول نگاه داشته و از ولایت على بن ابى طالب امیرالمؤمنین (ع) و محبت و دوستى خاندان رسالت می پرسند، پس اگر کسى واجد باشد، مانند برق جهنده از پل اول عبور کند و کسى که محبت اهل بیت رسالت را نداشته باشد، با فرق سرش در قعر دوزخ سقوط کند و اگر چه با او از کارهاى خیر عمل هفتاد صدیق باشد و بر پل دوم از نماز و بر پل سوم از زکاة و بر چهارم از روزه و بر پنجم از حج و بر ششم از جهاد و بر هفتم از عدل می پرسند، پس هر کس چیزى از اینها را بیاورد مانند برق جهنده از پل بگذرد و کسى که نیاورد، عذاب شود و این قول خداى تعالى است: "وقفوهم إنهم مسؤلون"، یعنى اى گروه فرشتگان بندگان را بر پل اول نگه داشته و از ولایت على و حب اهل البیت علیهم السلام سؤال کنید.

شیخ در مصباح الانوار به اسنادش از عبدالله بن عباس روایت کرده گوید: که پیغمبر (ص) فرمود، هر گاه روز قیامت شود من و على بر کنار صراط ایستاده و بدست هر یک ما شمشیریست پس هیچکس از خلق خدا عبور نمیکند مگر آنکه از ولایت على بن ابى طالب (ع) از او می پرسیم، پس اگر کسى واجد باشد، نجات یابد و اگر داراى ولایت نباشد گردن او را زده و در آتش افکنیم، سپس تلاوت فرمود: «وقفوهم إنهم مسؤلون ما لکم لا تناصرون بل هم الیوم مستسلمون؛ و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند، شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى‏كنيد، [نه] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند.» (فصلت/ 24-26) روایت در این مورد بسیار و براى رعایت اختصار باین چند حدیث اکتفاء و براى تأسى دوستان چند بیتى از یکى از دوستان اهل بیت آورده و می گذریم: «پروانه بى امضاء»
دل بغیر از شاه مردان با کسى سودا ندارد *** بى (ولاى مرتضى) دل داشتن معنى ندارد
خواست گر روزى رود از این سر با زاد و توشه *** بهتر از" حب على" در دست خود کالا ندارد
روز رستاخیز مغزش از حرارت مى گدازد *** هر که در (ظل همایون على) مأوى ندارد
گر نباشد در کفش پروانه امضاء مولى *** راه بر او بسته جا در عالم بالا ندارد
چون بخواهد با ریا خود را رساند هاتف غیب *** بانک بر او میزند پروانه ات امضا ندارد
با" کلام الله ناطق" هر که در افتد ور افتد *** نیست تردیدى در آن امروز یا فردا ندارد
ذات بى همتا پى تفسیر قرآن مجیدش *** در همه کون مکان جز چارده دانا ندارد
واى بر آن کس که خرماى فدک را خورد و زان پس *** با وقاحت گفت حقى حضرت زهرا ندارد
جاى مولى را گرفت و برد این حق مسلم *** در مقام بازپرسى فرصت حاشا ندارد
و نیز گوید:
اى خوش آن دل که نورانى ز نور حیدر است *** چشم امیدش ز هر بسته و بر این در است
این در دانش بود بر روى هر کس باز نیست *** باز بر آن کس بود کو یا دمى داور است
دست حق دست على باشد که فوق دستهاست *** کى کجا دستى ز دست ذات حق بالاتر است
دست ما سوى" ید الله فوق ایدیهم" دراز *** بوده از روز نخست و باز هم تا آخر است
نعمتى نبود نکوتر از ولاى مرتضى *** این و لا ما را ذخیره از براى محشر است

در این ایام که مشغول ترجمه این آیات بودم جزوه مطبوعى از بعضى از اهل علم (که درباره اش غلو شده و حق صدها نفر از اقران و بلکه افرادى که به مراتب از او در علم و تقوى بالاترند، تضییع گردیده) دیدم چگونه حق ولایت را پامال و تلویحا حکومت غاصبانه دشمنان ولایت را امضاء و براى پیشبرد اغراض سیاسى و مادى خود انکار ملکیت اراضى فدک را که به گفته ابن ابى الحدید سنى و صدها نفر از دانشمندان تشیع و تسنن ملک طلق حضرت زهراء (س) بوده، نموده و با اعتراف خودش به سوره اسراء آیه 26 «و آت ذا القربى حقه؛ و حق خويشاوند را به او بده.» فدک را پیامبر (ص) به آن حضرت داد... گوید به عنوان ملک نداده، چون بیت المال بوده است و ابوبکر که حاکم مسلمین بود، آن را ضبط کرد و در آن نوشته مطالبى یاد آورد شده که هم به ساحت مقدس پیغمبر (ص) اهانت شده و به حضرت صدیقه (ع) و هم به حضرت امیرالمؤمنین (ع) اسائه ادب نموده است، باید در اینجا مطلب را پایان و طالبین را حواله دهم که رجوع به کتب مبسوطه فدک و شروح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و خویى و ابن هیثم و ملا فتح الله کنند. و در اینجا باز تکرار می کنم:
واى بر آن کس که خرماى فدک را خورد و زان پس *** با وقاحت گفت حقى حضرت زهرا ندارد

منـابـع

پاورقی ترجمه مجمع البیان- ج‏20 صفحه 466

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد