نقش دین اسلام در چند همسری

فارسی 3171 نمایش |

محدودیت

اسلام نه چند همسری را اختراع کرد، زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان‏ وجود داشت، و نه آن را نسخ کرد، زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی‏ پیش می ‏آید که راه چاره آنها منحصرا به تعدد زوجات است. ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد.
اول اصلاحی که به عمل آورد این بود که آن را محدود کرد، قبل از اسلام تعدد زوجات نامحدود بود، یک نفر به تنهائی می توانست صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرائی به وجود آورد، ولی اسلام حد اکثر برای آن معین کرد، به یک نفر اجازه نداد بیش از چهار زن داشته باشد. در حکایات و روایات‏ نام افرادی در صدر اسلام دیده می شود که در حالی که اسلام آوردند بیش از چهار زن داشتند و اسلام آنها را مجبور کرد مقدار زائد را رها کنند. از آن جمله نام مردی به نام غیلان بن اسلمه برده می شود که ده زن داشت و پیامبر اکرم او را مجبور کرد که شش تای آنها را رها کند و همچنین مردی‏ به نام نوفل بن معاویه پنج زن داشت. پس از آنکه اسلام اختیار کرد رسول‏ اکرم امر کرد که یکی از آنها را حتما رها کند. در روایات شیعه وارد شده که یک نفر ایرانی مجوسی در زمان امام صادق (ع) اسلام اختیار کرد در حالی که هفت زن داشت، از امام صادق سؤال شد «تکلیف‏ این مرد که اکنون مسلمان شده با هفت زن چیست؟» امام فرمود «حتما باید سه تای از آنها را رها کند.»

عدالت

اصلاح دیگری که اسلام به عمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه‏ نداد به هیچوجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد. قرآن‏ کریم در کمال صراحت فرمود: «فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده؛ اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شده ‏ايد اكتفا كنيد.» (نساء/ 3) اگر بیم دارید که عدالت نکنید، یعنی اگر به خود اطمینان ندارید که با عدالت‏ رفتار کنید، پس به یکی اکتفا کنید. در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت به هیچ وجه رعایت نمی ‏شد، نه میان خود زنان و نه میان فرزندان آنها. کریستین سن و دیگران نقل‏ کرده اند که در ایران ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و میان زنان و همچنین‏ میان فرزندان آنها تبعیض قائل می ‏شدند یکی یا چند زن، زنان ممتاز (پادشاه زن) خوانده می شدند و از حقوق کامل برخوردار بودند، سایر زنان‏ به عنوان چاکر زن و غیره خوانده می شدند و مزایای قانونی کمتری داشتند. فرزندان چاکر زن اگر از جنس ذکور بودند در خانه پدر به فرزندی پذیرفته می‏ شدند و اگر دختر بودند به‏ فرزندی پذیرفته نمی شدند.
اسلام همه این رسوم و عادات را منسوخ کرد، اجازه نداد که برای یک زن‏ یا فرزندان او امتیازات قانونی کمتری قائل گردند. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن ضمن بحث از تعدد زوجات می‏ گوید «به تدریج که ثروت نزدیک فرد به مقدار زیاد جمع می شد و از آن نگرانی پیدا می کرد که چون ثروتش به قسمتهای زیادی منقسم شود سهم هر یک از فرزندان کم‏ خواهد شد، این فرد به فکر می افتاد که میان زن اصلی و سوگلی، و همخوابه ‏های‏ خود فرق بگذارد تا میراث تنها نصیب فرزندان زن اصلی شود.» این جمله می رساند که تبعیض میان زنان و فرزندان آنها در دنیای قدیم‏ امر رائجی بوده است. ولی عجیب این است که ویل دورانت بعد به سخنان خود چنین ادامه می دهد: «تا نسل معاصر، تقریبا زناشوئی در قاره آسیا بدین ترتیب بوده است. کم کم زن اصلی مقام زن منحصر به فرد را پیدا کرد و زنان دیگر یا محبوبه‏ های‏ سری مرد شدند و یا اصلا از میان رفتند.» ویل دورانت توجه نکرده یا نخواسته توجه کند که چهارده قرن است که در آسیا در پرتو دین مقدس اسلام رسم تبعیض میان فرزندان منسوخ شده است. یک زن اصلی و چند محبوبه سری داشتن جزء رسوم اروپائی است نه آسیائی.
این رسم اخیرا از اروپا به آسیا سرایت کرده است. به هر حال اصلاح دومی که اسلام در تعدد زوجات انجام داد این بود که تبعیض‏ را چه در میان زنان و چه در میان فرزندان ملغی ساخت. از نظر اسلام "سوگلی" بازی به هر صورت و به هر شکلی جایز نیست. علماء اسلام تقریبا وحدت نظر دارند که تبعیض میان زنان تحت هیچ عنوانی جایز نیست. فقط بعضی از نحله‏ های فقهی اسلامی حق زن را طوری توجیه کرده ‏اند که‏ با تبعیض سازگار است. نباید تردید کرد که این نظر درست نیست‏ و بر خلاف مفهوم آیه کریمه قرآن است. رسول اکرم (ص) جمله ‏ای در این باره فرموده است که شیعه و سنی بالاتفاق آن را نقل و روایت کرده‏ اند. فرمود: «هر کس دو زن داشته باشد و در میان آنها به عدالت رفتار نکند، به یکی از آنها بیشتر از دیگری اظهار تمایل کند، در روز قیامت محشور خواهد شد در حالی که یک طرف بدن خود را به زمین می کشد تا سرانجام داخل آتش شود.» عدالت عالیترین فضیلت انسانی است، شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن‏ عالیترین نیروی اخلاقی. با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه‏ زنها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان‏ زنان، یکی از مشکلترین وظایف به شمار می رود.
همه می دانیم که رسول اکرم (ص) در ده سال آخر عمر خود یعنی در دوره مدینه که دوره جنگهای اسلامی بود و زنان بی سرپرست در میان مسلمین زیاد بودند زنان متعدد اختیار کرد. اکثریت زنان پیغمبر بیوه و بزرگسال بودند و غالبا از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند. تنها دوشیزه‏ ای که پیغمبر اکرم با او ازدواج کرد عایشه بود. عایشه به همین جهت همیشه تفاخر می کرد و می گفت من تنها زنی هستم که جز پیغمبر شوهر دیگری او را لمس نکرده است‏. رسول اکرم منتهای عدالت را درباره همه آنها رعایت می کرد و هیچگونه‏ تبعیضی میان آنها قائل نمی شد. عروة بن زبیر خواهرزاده عایشه است، درباره طرز رفتار پیغمبر اکرم با زنان خود از خاله خویش عایشه سؤالاتی‏ کرده است. عایشه گفت: «رسم پیغمبر این بود که هیچ یک از ما را بر دیگری ترجیح نمی داد. با همه به عدالت و تساوی کامل رفتار می کرد. کمتر روزی اتفاق می افتاد که به همه زنان خود سر نزند و احوالپرسی و تفقد نکند، ولی نوبت هر کس بود نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت می کرد و شب‏ را در خانه آن کس به سر می برد که نوبت او بود. اگر احیانا در وقتی که‏ نوبت زنی بود می ‏خواست نزد زن دیگر برود رسما می ‏آمد و اجازه می گرفت، اگر اجازه داده می شد می رفت و اگر اجازه داده نمی شد نمی رفت. من شخصا اینطور بودم که هر وقت از من اجازه می خواست نمی دادم.»
رسول اکرم حتی در بیماریی که منجر به فوت ایشان شد که توانائی حرکت‏ نداشت عدالت را در کمال دقت اجرا کرد. برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق دیگر منتقل می کردند، تا آنکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در یک اتاق بماند و همه‏ اجازه دادند در خانه عایشه بماند. امام علی (ع) در اوقاتی که دو زن داشت حتی اگر می ‏خواست وضو بسازد، در خانه زنی که نوبتش نبود وضو نمی ساخت.
اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی ‏دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرائطی نامساوی با زن‏ اول زندگی کند. یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی ‏تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسؤولیت آن خارج کند. مرد و زن هیچکدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند. زن دوم کاری‏ که می‏ تواند بکند فقط این است که عملا از حقوق خود صرف نظر کند. اما نمی ‏تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد، همچنانکه زن‏ اول نیز می تواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد.
از امام باقر (ع) سؤال شد «آیا مرد می تواند با زن خود شرط کند که فقط روزها هر وقت بخواهد به او سر بزند، یا ماهی یکبار یا هفته ‏ای یکبار نزد او برود. یا شرط کند که نفقه به طور کامل و مساوی با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن‏ هم از اول این شرطها را بپذیرد؟» امام فرمود: «خیر، چنین شرطهائی‏ صحیح نیست، هر زنی به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن‏ را پیدا می ‏کند. چیزی که هست پس از وقوع ازدواج هر زنی می تواند عملا برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا به علت دیگری همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد.»
تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید به جای آنکه وسیله ‏ای برای‏ هوسرانی مرد واقع گردد، شکل و قیافه انجام وظیفه به خود می گیرد. هوسرانی‏ و شهوت پرستی جز با آزادی کامل و دنبال هوای دل رفتن سازگار نیست، هوسرانی آنگاه صورت عمل به خود می گیرد که آدمی خود را در اختیار دل قرار دهد و دل را در اختیار خواهشها و میلها. دل و خواهش های دل منطق و حساب بر نمی دارد. آنجا که‏ پای انضباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می ‏آید، هوسرانی و هواپرستی‏ باید رخت بربندد. از این رو به هیچ وجه تعدد زوجات را در شرائط اسلامی‏ نمی ‏توان وسیله‏ ای برای هوسرانی شناخت. کسانی که تعدد زوجات را وسیله هوسرانی قرار داده ‏اند، قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده‏ اند، اجتماع حق دارد آنها را مؤاخذه‏ و مجازات و این بهانه را از دست آنها بگیرد.

مسأله بیم از عدم عدالت

انصاف باید داد که افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملا رعایت می کنند بسیار کم‏ند. در فقه اسلامی می ‏گویند «اگر بیم داری که‏ استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر.» «اگر بیم داری که روزه‏ برایت زیان دارد روزه نگیر.» این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را می‏ بینید که می پرسند می ترسم آب برایم زیان داشته‏ باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ می ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه‏ بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی‏ نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند. ولی نص قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید.» با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیده ‏اید که بگوید می‏ خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ حتما شما هم نشنیده ‏اید. سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند. زنان متعدد می گیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام می دهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام می کنند. اگر تنها کسانی اقدام به تعدد زوجات نمایند که لا اقل این یک شرط را واجد باشند جای هیچگونه بهانه و ایرادی نبود.

شرایط و امکانات دیگر

گذشته از شرط عدالت، شرائط و تکالیف دیگری نیز متوجه مرد است. همه‏ می دانیم که زن مطلقا یک سلسله حقوق مالی و استمتاعی به عهده مرد دارد، مردی حق دارد آهنگ چند همسری کند که‏ امکانات مالی او به او اجازه این کار را بدهد. شرط امکان مالی در تک‏ همسری نیز هست، اکنون فرصتی نیست که وارد این بحث بشویم. امکانات جسمی و غریزی نیز به نوبه خود شرط و واجب دیگری است. در کافی و وسائل از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «'هر کس‏ گروهی از زنان نزد خود گردآورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع‏ نماید و آنگاه آنها به زنا و فحشا بیفتند گناه این فحشا به گردن اوست.» تاریخچه‏ های حرمسراها داستانها ذکر می‏ کنند از زنان جوانی که از لحاظ غریزه‏ تحت فشار قرار می گرفتند و مرتکب فحشاء می شدند و احیانا پشت سر آن‏ فحشاها کشتارها و جنایتها واقع می شد.

 

منـابـع

مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 352-347

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها