روش استفهامی در قرآن

فارسی 2418 نمایش |

شکل و سبک و صورت استفهام، از صورتهایی است که قرآن مجید مکرر از آن استفاده می کند که البته استفهام صورتهای مختلفی دارد.
وقتی مطلبی به این شکل بر فطرت انسان عرضه می شود انسان چاره ای ندارد جز اینکه جواب مثبت بدهد که خود روش استفهامی روش خاصی است در بیان و یکی از بهترین روشهاست و معمولا آن را روش سقراطی هم می نامند، از باب اینکه سقراط در فلسفه خود از همین روش استفاده می کرد، یعنی در محاورات خود مطلب را از جای ساده ای شروع می کرد و به صورت سوال به طرف مقابل عرضه می کرد که آن طرف بتواند جواب دهد.
بعد که جواب می گرفت سوال دوم را مطرح می کرد، باز از او جواب می گرفت و بعد سوال سوم را مطرح می کرد و به ترتیب، ذهن او را همین طور می کشید و بالا می آورد.
یکمرتبه طرف مقابل متوجه می شد به حقیقتی که پذیرفتن آن برای او بسیار مشکل بود و قبلا هم بسا که منکر آن حقیقت بود اعتراف کرده است و آن همان حقیقتی بود که سقراط مدعی آن بود.
در قرآن مجید این سبک و روش زیاد معمول است. مثلا وقتی می خواهد بفرماید: مردمان عالم و مردمان جاهل نمی توانند برابر باشند، آن را به صورت استفهام ذکر می کند: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون؛ تو خودت بگو، آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند مانند یکدیگرند؟» (زمر/ 9) یا آیات دیگری در این زمینه مانند: «ام نجعل الذین امنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار؛ آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، همانند مفسدان در زمین می کنیم، یا پرهیزگاران را چون فاجران قرار می دهیم؟» (ص/ 28).
این آیه هم به همین صورت است و این روش در تعلیم و تربیت بسیار روش خوبی است. خداوند به اهل ایمان خطاب می کند.
ببینید خدای عالم در وحی خود به ما انسانها و مخلوقهای ضعیف با چه صورتی مطلب را عرضه می دارد؟ مثل کسی است که بخواهد قبلا از ما اجازه بگیرد و بعد سخنش را ذکر کند و این چقدر در نفس و روح ما موثر است.
می فرماید: «یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم؛ ای اهل ایمان! آیا شما را راهنمایی کنم به معامله و تجارتی که شما را از عذابی دردناک برهاند؟» (صف/ 10) این «هل ادلکم» آنقدر به قول علمای ادب در آن استعطاف هست که وقتی انسان فکر کند که خدای عالم با ما که بشر ضعیف هستیم به این صورت دارد صحبت می کند (نمی تواند نه بگوید).
گویا خداوند چنین می گوید: آیا اجازه می دهید من شما را یک راهنمایی کنم؟ حال مگر می شود انسانی پیدا شود که ببیند خدای عالم از او تقاضا کند که آیا اجازه هست من شما را یک راهنمایی کنم و بعد هم به طور مجمل و سربسته بگوید این راهنمایی، راهنمایی به معامله ای است که شما را از عذاب دردناک نجات می دهد، آن وقت این انسان بگوید نه، (اجازه نیست)؟!
گذشته از اینکه او خدای عالم است، اگر یک فرد عادی هم به انسان چنین بگوید که من می خواهم معامله ای به تو پیشنهاد کنم که اثرش این است که تو را از عذابی دردناک نجات می دهد (انسان می پذیرد). آنچه گفتیم مربوط به شکل و صورت این پیشنهاد بود که صورت استفهام است.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 28-24

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد