دو نظریه در باب نحوه چگونگی وقوع معجزه
فارسی 3477 نمایش |قرآن کریم معجزاتی را به پیغمبران نسبت داده است که این پیغمبران معجزه آورده اند. این سؤال هست و این بحث از قدیم میان علمای اسلام بوده که آیا معجزه فعل (مستقیم خدا) است یا معجزه فعل خداست ولی به دست پیغمبر صورت می گیرد؟ "به دست پیغمبر" یعنی پیغمبر آنجا یک ابزار و آلت ظاهری و بی دخالت بیش نیست. مثلا موسی عصای خودش را می اندازد و اژدها می شود.
یک وقت ما می گوییم موسی در این عمل خودش درست مثل ما بود، کار موسی این بود که به او گفتند ای موسی عصا را بینداز، او هم عصا را انداخت. عصا انداختن که دیگر هنری نمی خواهد. به او گفتند ای موسی عصا را بینداز، او هم عصا را انداخت، بعد یک قدرت دیگری مغایر با قدرت موسی -که ما اسمش را "قدرت الهی" می گذاریم- عصا را تبدیل به اژدها کرد. اصلا به موسی مربوط نبود و این اشخاص می گویند دلیلش هم این است که خود موسی ترسید و فرار کرد و به او گفتند "لاتخف" نترس و همچنین سایر معجزاتی که هر پیغمبری کرده است.
اگر عیسای مسیح به نص قرآن از گل ساده به شکل مرغ درست کرد و بعد در آن دمید و آن مرغ شد، آنچه که کار عیسی بود همین کاری بود که از ما هم ساخته است، یک مقدار گل برداریم و شکل یک مرغ را از آن بسازیم و بعد در آن فوت کنیم. دیگر به عیسی هیچ مربوط نبود که این گل مرغ بشود یا نشود، آن دیگری بود که این کار را می کرد. درست مثل اینکه شما بچه ای دارید و کاری از آن بچه ساخته نیست. مقدماتی که از آن بچه ساخته است به او می گویید که این کارها را تو بکن. او مقدماتی را که از خودش ساخته است -که کارهای خیلی ساده است- انجام می دهد ولی آن کاری را که ساده نیست شما خودتان انجام می دهید، به بچه هیچ مربوط نیست. هر کس هم تماشا کند می فهمد که آن کاری که به بچه مربوط بوده ناچیز بوده است.
معجزه فعل پیغمبر است به اذن خدا:
نقطه مقابلش این است که نه، این امر با قدرت و اراده موسی و عیسی و هر صاحب معجزه ای پیدا می شود یعنی او دارای یک قدرت خارق العاده و یک اراده فوق العاده می شود که آن قدرت و اراده او هر چه را که بخواهد انجام می دهد، البته به تعبیر قرآن «باذن الله» (قدرت را خدا به او داده است مثل هر قدرتی که هر چیزی در دنیا دارد، هر چیزی در دنیا که قدرتی دارد قدرتش از ناحیه خدا رسیده است) ولی این قدرت خارق العاده مال نفس پیغمبر و روح پیغمبر و بالاخره مال شخص پیغمبر است. خداوند این قدرت و چنین اراده قوی ای را به او تفویض کرده است و در نتیجه او اراده می کند که بشود و می شود، نه اینکه عیسی فقط کارش این است که این مرغ را از گل بسازد و دیگر اراده او دخالت ندارد، نه، امر خدا به او این است که تو این کار را بکن و بخواه، ما به تو این قدرت و این اراده قوی را داده ایم که به موجب آن تو این کارها را می کنی.
در اینجا دو جور تصویر است: عده ای نظریه اول را پذیرفته اند و اسم این کارها را گذاشته اند کار خدایی، یعنی کارها را تقسیم کرده اند میان خدا و غیر خدا، گفته اند کارهای کوچک کارهای بنده است و کارهای بزرگ کار خداست. دمیدن و فوت کردن کار بنده است ولی جان دادن کار خداست. عصا را به دریا زدن کار بنده است ولی شکافته شدن دریا و آن وضع، آن دیگر کار خداست و در قدرت بنده چنین چیزی نیست و حتی اینها مدعی هستند که اگر کسی بخواهد چنین کار بزرگی را به یک بنده نسبت بدهد مشرک است چون کار خدا را به یک بنده نسبت داده است. دسته دوم می گویند خیر، (معجزات) کار پیغمبران است، هم قرآن دلالت می کند که کار اینهاست و هم اعتبارات عقلی ایجاب می کند که همین جور بگوییم، اگر غیر از این بگوییم اصلا این کار نظامی نخواهد داشت یعنی توجیه علمی نخواهد داشت و مسئله شرک و این حرف ها مطرح نیست، و این عین توحید است، چون اگر کسی قائل بشود که بشری قدرت مستقلی در برابر قدرت خدا دارد، آن کوچک و بزرگ ندارد، او مشرک است.
اگر شما بگویید که عیسی در فوت کردنش قدرت مستقل از قدرت خدا و اراده مستقل از اراده خدا دارد، همان را بدون اذن الله می تواند انجام دهند، شما مشرک هستید. ولی اگر معتقد باشید که عیسی با اراده خودش مرده ای را زنده می کند در کالبد گلی جان می دهد ولی این خداست که چنین قدرتی به بنده خودش تفویض کرده است (الان هم که تفویض کرده، تفویض الهی معنایش این نیست که ببخشد و خودش برود کنار، الان هم باز با اراده خداوند است که اراده او می چرخد ولی خداوند از مجرای اراده او این کار را می کند.) این عین توحید است، عین قدرت خداوند است، عین اراده خداوند است.
منـابـع
مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 138-140
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها