صبر و عدم تبعیض در روش تبلیغی پیامبران

فارسی 2700 نمایش |

یکی دیگر از خصوصیات بسیار بارز سبک تبلیغی پیغمبران که شاید در مورد رسول اکرم (ص) بیشتر آمده است، مسئله تفاوت نگذاشتن میان مردم در تبلیغ اسلام است. دوران جاهلیت بود، یک زندگی طبقاتی عجیبی بر آن جامعه حکومت می کرد. گویی اصلا فقرا آدم نبودند تا چه رسد به غلامان و بردگان. آنها که اشراف و اعیان و به تعبیر قرآن، ملأ بودند، خودشان را صاحب و مستحق همه چیز می دانستند و آن هایی که هیچ چیز نداشتند مستحق چیزی نمی شدند، حتی حرفشان هم این بود، نه اینکه بگویند ما در دنیا همه چیز داریم و شما چیزی ندارید ولی در آخرت ممکن است خلاف این باشد. بلکه می گفتند دنیا خودش دلیل آخرت است، اینکه ما در دنیا همه چیز داریم، دلیل بر این است که ما محبوب و عزیز خدا هستیم، خدا ما را عزیز خود دانسته و همه چیز به ما داده است، پس آخرت هم همین طور است، شما هم در آخرت همین طور هستید. آنکه در دنیا بدبخت است، در آخرت هم بدبخت است. به پیغمبر می گفتند یا رسول الله آیا می دانی عیب کار تو چیست؟ می دانی چرا ما حاضر نیستیم رسالت تو را بپذیریم؟ برای اینکه تو آدم های پست و اراذل را اطراف خودت جمع کرده ای. اینها را جارو کن بریز دور، آن وقت ما اعیان و اشراف می آییم دور و برت. قرآن می گوید به اینها بگو: «و ما انا بطارد المؤمنین»؛ «من طردکننده مؤمنان نیستم.» (شعراء/ 114) من کسی را که ایمان داشته باشد، به جرم اینکه غلام است، برده است، فقیر است طرد نمی کنم. «و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشی یریدون وجهه»؛ «و کسانی که بامداد و شامگاه پروردگار خود را می خوانند و رضای او را می جویند، از خود مران.» (انعام/ 52) این اشخاص را هرگز از خودت دور نکن، اشراف بروند گم شوند، اگر می خواهند اسلام اختیار کنند، باید آدم شوند.
شنیده اید که یکی از همین شخصیت ها که مسلمان شده بود در مجلس رسول خدا نشسته بود. سنت و سیره رسول اکرم این بود که اولا در مجلس بالا و پایین قرار نمی دادند معمولا حلقه وار و دایره وار می نشستند، تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد. ثانیا نهی می کردند که در هنگام ورود ایشان، کسی جلوی پایشان بلند شود. می گفتند این، سنت اعاجم است، سنت ایرانی هاست و نیز می فرمود هر کس که وارد شد، در جایی که خالی است بنشیند، نه اینکه افراد مجبور باشند جای خالی بکنند تا کسی بالا بنشیند. اسلام چنین چیزی ندارد. یکی از مسلمانان فقیر و ژنده پوش وارد شد، کنار آن شخص که به اصطلاح اشراف بود، جایی خالی بود. آن مرد، همانجا نشست. همین که نشست، او روی عادت جاهلیت فورا خودش را جمع کرد و کنار کشید. رسول اکرم متوجه شد، رو کرد به او که چرا چنین کاری کردی؟! ترسیدی که چیزی از ثروتت به او بچسبد؟ نه یا رسول الله. ترسیدی چیزی از فقر او به تو بچسبد؟ نه یا رسول الله. پس چرا چنین کردی؟ اشتباه کردم، غلط کردم، به جریمه اینکه چنین اشتباهی مرتکب شدم الان در مجلس شما، نیمی از دارایی خودم را به همین برادر مسلمانم بخشیدم. به آن برادر مؤمن گفتند: خوب پس حالا آن را تحویل بگیر، گفت نمی گیرم، گفتند تو که نداری، چرا نمی گیری؟ گفت برای اینکه می ترسم بگیرم و روزی دماغی مثل دماغ این شخص پیدا بکنم.
مسئله دیگری که در روش تبلیغ مطرح است، مسئله صبر و استقامت است. «فاصبر لحکم ربک و لاتکن کصاحب الحوت»؛ «پس بر حکم پروردگارت شکیبایی کن و مانند همراه ماهی (یونس) مباش.» (قلم/ 48) «فاصبر کماصبر اولواالعزم من الرسل»؛ «پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولو العزم صبر کردند.» (احقاف/ 35)، پایدار باش، خویشتن دار باش، استقامت داشته باش، «فاستقم کما امرت»؛ «همان طوری که فرمان داده شده ای استقامت داشته باش.» (هود/ 112)
جمله "فاستقم کما امرت" در دو سوره، یکی در سوره شوری و دیگر در سوره هود ذکر شده است. در سوره هود می فرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک» (هود/ 112) خودت و مؤمنینی که با تو هستند، همه تان استقامت داشته باشید. در سوره شوری مخاطب، شخص پیامبر است. از رسول خدا نقل کرده اند که فرمود: «شیبتنی سوره هود؛ سوره هود ریش مرا سفید کرد» (مجمع البیان، ج 5، ص 140) آن آیه ای که می گوید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک»؛ «استقامت داشته باش، ولی تنها به خود من نگفته، بلکه گفته خودم و دیگران، آنها را هم به استقامت وادار کن.»

منـابـع

مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 1- صفحه 252-255

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد