اقسام شکر

فارسی 4309 نمایش |

راغب اصفهانی در مفردات مى گوید: ''شکر همان تصور نعمت و اظهار آن است'' ، بعضى گفته اند در اصل کشر به معنى کشف (بر وزن آن) بوده است سپس مقلوب گشته و شکر شده است، و نقطه مقابل آن کفر است که فراموشى نعمت و پوشاندن آن مى باشد. سپس به تقسیم شکر به شعب سه گانه: شکر قلب یعنى اندیشه درباره نعمت، و شکر زبان یعنى ثنا گفتن بر منعم، و شکر سایر اعضا یعنى قدردانى و پاسخگوئى در برابر نعمت، پرداخته است.
تعبیر قرآن کریم در آیه «اعملوا آل داود شکرا: اى آل داود شکر (اینهمه نعمت را) به جا آورید.» (سبا/ 13) نشان مى دهد که شکر بیشتر از مقوله عمل است، و باید آن را در لا به لاى اعمال انسان ارائه داد، و شاید به همین دلیل قرآن تعداد شکرگزاران واقعى را اندک شمرده است، و علاوه بر آیات فوق، در آیه 23 سوره ملک بعد از آنکه نعمتهاى بزرگى همچون آفرینش گوش و چشم و دل را بر مى شمرد اضافه مى کند: «قلیلا ما تشکرون؛ کمتر شکر او را به جا مى آورید.» و در آیه 73 نمل نیز آمده «و لکن اکثر هم لا یشکرون؛ بیشتر آنها شکرگزارى نمى کنند.» این از یکسو.
از سوى دیگر با توجه به این نکته که نعمتهاى خداوند که سر تا پاى وجود انسان را احاطه کرده آنقدر زیاد است که قابل شماره و احصا نیست، چنانکه قرآن مى گوید «و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها؛ اگر نعمت‏ خدا را شماره كنيد نمى ‏توانيد آن را به شمار درآوريد.» (ابراهیم/ 34) روشن مى شود چرا شکر به مفهوم واقعیش در برابر تمام نعمتها به گونه اى که همه را بدون استثنا در طریق بندگى خدا که نعمتها براى آن آفریده شده است به کار گیرد کمتر یافت مى شود. به تعبیر دیگر، و به گفته بعضى از مفسران بزرگ، شکر مطلق این است که انسان همواره به یاد خدا باشد بى هیچ گونه فراموشى، و در راه او گام بردارد بدون هیچگونه معصیت، و اطاعت فرمان او کند خالى از هر گونه سر پیچى، و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسى جمع مى شود، و اینکه بعضى اصولا آن را محال پنداشته اند بى اساس است، و دلیل بر عدم آشنائى آنها به این مفاهیم و این مراحل از عبودیت است.
گاه گفته مى شود: اداى حق شکر پروردگار از یک نظر بسیار مشکل است، زیرا همینکه انسان در مقام شکر بر مى آید و این توفیق نصیبش مى گردد و وسائل شکرگزارى در اختیارش قرار مى گیرد خود نعمت تازه اى است که نیاز به شکر مجددى دارد، و این موضوع به صورت تسلسل ادامه مى یابد، و هر چه انسان تلاش بیشتر در طریق شکر او مى کند مشمول نعمت افزونترى مى گردد که قادر بر شکر آن نیست! ولى با توجه به اینکه یکى از طرق اداى حق شکر الهى همان اظهار عجز از اداى شکر اوست روشن مى شود که قلیلى از بندگان پروردگار همانگونه که قرآن بیان فرموده به راستى در این مسیر قرار مى گیرند.
اصولا ما دو گونه شکر داریم، شکر تکوینى و شکر تشریعى. شکر تکوینى آن است که یک موجود از مواهبى که در اختیار دارد، براى نمو و رشدش استفاده کند، فى المثل باغبان مى بیند در فلان قسمت باغ درختان به خوبى رشد و نمو مى کنند و هر قدر از آنها پذیرائى بیشتر مى کند شکوفاتر مى شوند، همین امر سبب مى شود که باغبان همت بیشترى به تربیت آن بخش از باغ درختان بگمارد و مراقبت از آنها را به کارکنان خویش توصیه کند چرا که آن درختان به زبان حال فریاد مى زنند اى باغبان! ما لایقیم، ما شایسته ایم، نعمتت را بر ما افزون کن، و او هم به این ندا پاسخ مثبت مى دهد. و اما در بخش دیگر از باغ درختانى را مى بیند که پژمرده شده اند، نه طراوتى، نه برگى، نه گلى نه سایه دارند و نه میوه و برى، این کفران نعمت سبب مى شود که باغبان آنها را مورد بى مهرى قرار دهد، و در صورتى که این وضع ادامه پیدا کند، دستور مى دهد اره بر پاى آنها بگذارند چرا که:
بسوزند چوب درختان بى بر ***  سزا خود همین است مر بى برى را
در جهان انسانیت نیز همین حالت وجود دارد با این تفاوت که درخت از خود اختیارى ندارد، و صرفا تسلیم قوانین تکوینى است، اما انسانها با استفاده از نیروى اراده و اختیار و تعلیم و تربیت تشریعى، مى توانند آگاهانه در این راه گام بگذارند. بنابراین آنکس که نعمت قدرت را وسیله ظلم و طغیان قرار مى دهد به زبان حال فریاد مى کشد خداوندا لایق این نعمت نیستم، و آنکس که از آن در مسیر اجراى حق و عدالت بهره مى گیرد به زبان حال مى گوید پروردگارا شایسته ام افزون کن!
این واقعیت نیز قابل تردید نیست که ما هر وقت در مقام شکر الهى چه با فکر چه با زبان و چه با عمل بر مى آئیم، خود این توانائى بر شکر در هر مرحله موهبت تازه اى است و به این ترتیب اقدام بر شکر، ما را مدیون نعمتهاى تازه او مى سازد و به این ترتیب هرگز قادر نیستیم که حق شکر او را ادا کنیم همانگونه که در مناجات شاکرین از مناجاتهاى پانزده گانه امام سجاد (ع) مى خوانیم: «کیف لى بتحصیل الشکر و شکرى ایاک یفتقر الى شکر، فکلما قلت لک الحمد وجب على لذلک ان اقول لک الحمد!؛ چگونه مى توانم حق شکر تو را به جاى آورم در حالى که همین شکر من نیاز به شکرى دارد، و هر زمان که مى گویم لک الحمد بر من لازم است که به خاطر همین توفیق شکرگزارى بگویم لک الحمد !»
و بنابراین برترین مرحله شکرى که از انسان ساخته است این است که اظهار عجز و ناتوانى از شکر نعمتهاى او کند، همانگونه که در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: «فیما اوحى الله عز و جل الى موسى اشکرنى حق شکرى فقال یا رب و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر اشکرک به الا و انت انعمت به على قال یا موسى الان شکرتنى حین علمت ان ذلک منى؛ خداوند به موسى (ع) وحى فرستاد که حق شکر مرا ادا کن، عرض کرد پروردگارا! چگونه حق شکر تو را ادا کنم در حالى که هر زمانى شکر تو را به جا آورم این موفقیت خود نعمت تازه اى براى من خواهد بود، خداوند فرمود اى موسى الان حق شکر مرا ادا کردى چون میدانى حتى این توفیق از ناحیه من است.»
 

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 18 صفحه 52

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 10 صفحه 282-279

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد