بررسی آثار ارزنده ایمان به خدا

فارسی 262 نمایش |

ایمان به خداوند متعال، همواره دارای پیامدها و آثار ارزشمندی می باشند که در زیر به بررسی برخی ازآنها می پردازیم:

1- تعدیل غرائـز:
انسان، واجد یک سلسله غرائز و تمایلات درونی است، که زندگی او بر آنها استوار است. اگر روزی این تمایلات از انسان گرفته شود، اندیشه زندگی از او سلب میگردد. ولی این غرائز در صورتی موجب خوشبختی جامعه انسانی است که در به کار بردن آنها، از هر نوع افراط و تفریط خودداری شود و به اصطلاح، خواسته های درونی تعدیل و به طرز صحیحی رهبری شوند.

مثلا «تمایلات جنسی» در پسر و دختر، در فصل بلوغ،  تجلی یک غریزه درونی است که دست آفرینش در نهاد آنان پدید آورده است و بقاء نسل بشر در گرو اعمال این غریزه میباشد، ولی اگر بشر در اشباع این غریزه حد و مرزی نشناسد، دچار هرج ومرج میشود که مفاسد آن بر هیچکس مخفی نیست.

همچنین «خویشتن خواهی» اساس و استوانه زندگی به شمار میرود، زیرا اگر علاقه انسان به خود از او سلب گردد، از هر نوع فعالیت در راه استمرار حیات باز می ایستد، و درموقع خطر به دفاع برنمیخیزد، و سرانجام چراغ زندگی او به خاموشی می گراید. ولی از طرف دیگر اگر در اعمال این حس  زیاده روی نماید، و همه چیز را فقط برای خود بخواهد دراین صورت نتیجه ای جز بدبختی  و گسترش ستم و بیعدالتی نخواهد داشت.

« غضب و خشم» نیز دربقاء زندگی انسان نقش موثری دارد و در مواقع توجه خطر، تمام نیروهای مادی و معنوی انسانی را برای دفاع از خود بسیج میسازد، و اگر کسی فاقد این حس گردد، در صحنه های مبارزه، حقوق فردی و اجتماعی او دستخوش تمایلات تجاوزطلبانه دیگران می گردد، و در هنگام خطر قادر به دفاع از جان خود نمی باشند؛ ولی اگر در اعمال این حس زیاده روی شود ثمره ای جز تباه کردن اجتماع و زیاد شدن فساد ندارد. و همچنین   است غرائز دیگر.

خلاصه اگر غرائز انسان تعدیل نشود و هرکس دیوانه وار در فکر اشباع غرائز سرکش خود باشد، نتیجه ای جز فرو ریختن بنای زندگی انسانها و کشت وکشتار، اجحاف و بیعدالتی و دهها مفسده دیگر نخواهد داشت. بهترین راه برای تعدیل  آنها حس مسئولیت در درون اجتماع است به طوری که افراد جامعه خود را در برابر یک قدرت مطلق و برتر، که در تمام لحظه ها، در آشکار و نهان ناظر اعمال آنها است، مسئول بدانند. معتقد باشند که آن قدرت برتر از کارهای درست و شایسته آنان قدردانی می کند و به کاملترین وجهی پاداش جاودان به آنان عطا می فرماید و نیز کسانی که در ارضاء غرائز خود راه افراد  و تفریط بپیمایند سخت کیفر می دهد. یک چنین حس مسئولیتی جز در پرتو ایمان به خدای دانا و توانا، حاضر و ناظر، بینا و شنوا و آگاه از درون و برون بشر تأمین نمیگردد. افرادی را می بینیم که درعین تنگدستی دست به مال مردم دراز نمی کنند؛ در دوران شدت شهوت،  به ناموس مردم تجاوز نمیکنند، برای بدست آوردن مقام و منصب، کار نامشروع انجام نمیدهند؛ یک  چنین خودداری دلیلی جز ایمان به خدا و امید به پاداش و بیم از کیفر او ندارد. پس اعتماد  به خداست که در کنترل تمایلات سرکش، چنین نقش موثری را دارد.

2- پرورش فضائل اخلاقی
تمایل به فضایل اخلاقی و سجایای انسانی جزو سرشت ما است، به عبارت دیگر میل به خوبیها و تنفر از بدیها در ما ریشه فطری دارد. هیچ فردی امین بودن را بد، و خائن بودن را خوب نمیداند، در جهان کسی را نمی شناسیم که وفای به پیمان را ناپاکی و پیمان  شکنی را پاکی و فضیلت شمارد.

ادیان و مذاهب با پاداشها و کیفرهای خود، در پرورش این نوع روحیات عالی انسانی، نقش موثری را می توانند داشته باشند؛ زیرا دین با برنامه های  خود جامعه  انسانی را به رشد و نمو این صفات سوق میدهد، و با نوید پاداشها و تعیین کیفرهای قطعی، مردم را به کارهای نیک واداشته و از کارهای بد برحذر می دارد.

دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق می دانند و اخلاق غیر متکی به مذهب را غیرقابل  قبول تلفی می کنند، زیرا روشن است که مراعات اصول اخلاق مانندعفت، امانت، راستی، درستی، فداکاری، دستگیری از بینوایان و... در بسیاری از مواقع با یک سلسله محرومیت های مادی همراه است، و دلیل ندارد یک فرد بی جهت و بدون انگیزه روحی و معنوی، آن محرومیتها را تحمل کند مگر اینکه معتقد گردد که این محرومیتها در سرای دیگر با پاداش هایی جبران خواهد شد و یا آلودگی به این لذائذ زود گذر نامشروع، کیفرهای سختی بدنبال دارد.

3- ضمانت اجراء قوانین و عامل گسترش عدالت
حکومتهای بشری که منهای دین و ایمان میخواهند حکومت کنند، فقط از یک سلسله تعدیها و خلافکاریهای آشکار می توانند جلوگیری کنند، ولی هرگز از تعدیهای پنهانی که از دید قدرت دستگاه های انتظامی آنان دور  است نمی توانند جلوگیری نمایند. درباره چنین خلافها و قانون شکنیها، جز ایمان و حس مسئولیت، و ترس از کیفرهای الهی، چیز دیگر موثر نیست زیرا حکومت ایمان آن چنان نیرومند است که نه تنها انسان را از قانون شکنیهای علنی باز میدارد، بلکه او را از گناههای درونی و پنهانی که هیچکس از آن آگاه و مطلع نیست، جلوگیری میکند؛ بلکه او را از اندیشه گناه و تصمیم درباره یک عمل زشت نیز باز میدارد. آری در اجتماعی که زیر بنای آن را اخلاق و فضیلت، براساس ایمان و ترس از خدا تشکیل دهد، قانون به بهترین وجه اجراء میگردد و چنان تحرک و نفوذ دارد که در دل  تاریکیها، در خلوت خانه ها، در زیرمینها، و در اعماق روحها و روانها،  خودبه خود و بدون پلیس و مأمور به اجرا در می آید.

منـابـع

استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 17 تا 19

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها