موارد جایز بودن دروغ

فارسی 1301 نمایش |

یکی از گناهان کبیره دروغ است که حرمت و گناه کبیره بودن آن در اخبار، قرآن و روایات  تصریح شده است. در بعضی موارد دروغ گفتن جایز است که در ادامه بحث  این موارد را می آوریم:

توریه، گفتن سخنی است که دارای دو معنی است، یک معنی آن راست و مطابق واقع و معنی دیگرش دروغ است و گویند معنی درست آن را قصد می کند و مخاطب معنی دروغ آن را می فهمد، مثل اینکه ظالمی به طلب شما در خانه می آید، شما را طلب می کند، برای فرار از او و اینکه خود را به او نشان ندهید به کسی  که در خانه است می گوئید  اشاره بجای مخصوصی بکن و بگو اینجا نیست، یعنی در این محلی که من اشاره کرده ام  و این معنی صحیح و صدق است هر چند آن ظالم از این سخن می فهمد که شما در خانه نیستید.  یا اینکه جواب را جمله انشائیه می دهید مثل اینکه ظالمی به سراغ مظلومی است و نشانی او را از شما می پرسد با اینکه محل او را می دانید برای فرار از جواب می گوئید به سراغ او در مسجد برو یا به فلان شخص  مراجعه کن: و مثل اینکه گناهی از شما سر زده و کسی ازتان می پرسد آیا چنین گناهی مرتکب شده اید در جواب می گوئید استغفرالله یا به خدا  پناه می برم اگر چنین گناهی کنم. یا مثل اینکه سخن ناروائی در حق کسی گفته اید و می خواهید به انکار آن رفع ملال و کدورت و مفسده بنمائید می گوئید احترام و شخصیت شما بیشتر از آن است که چنین سخنی درحق شما گفته شود.

حکم تور یه:
برسه قسم است: قسم اول آن است که در آن مصلحتی یا دفع مفسده ای  باشد مانند مثال هائی که ذکر شد، شکی در صحت و جواز آن نیست. قسم دوم آن است که در آن مفسده ای باشد مانند اینکه به سبب آن توریه مال یا آبروی مسلمانی ضایع گردد یا سبب اذیت و آزار مسلمانی شود، پس شکی در حرمت آن نیست. قسم سوم آن است که مصلحتی در آن نیست و سبب مفسده ای هم نمی گردد. بعضی از فقهاء فرموده اند حرام است زیرا توریه در حقیقت از اقسام کذب است و ادله حرمت دروغ شامل آن هم می شود و مجوزی هم ندارد. و بعضی دیگر فرموده اند حرام  نیست، زیرا توریه از اقسام دروغ موضوعا و حکما خارج است. راه احتیاط آن است که  توریه را تنها در همان مواردی که شارع مقدس اذن فرموده به کار برند.

جاهائی که دروغ جایز است:
1- هرگاه ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه خودش یا دیگری از افراد مسلمین بشود و به سبب دروغ گفتن دفع آن ضرر بشود، جایز است و اگر لازم شود قسم خوردن هم مانعی ندارد بلکه در بعضی از موارد که ضرر فاحش مانند ضرر جانی در کار باشد واجب هم می شود. مثل اینکه اگر ظالمی می خواهد مسلمانی را بگیرد و بکشد یا بزند و آبروی او را بریزد، مالش را  ببرد یا زندانش کند و از شما محلش را می پرسد اگر شما بروز دهید مرتکب حرام شده اید و واجب است انکار نمائید و اگر لازم شد قسم یاد کنید که محلش را نمی دانید. و مثل اینکه مال مسلمانی نزد شما امانت است و ظالمی آن مال را مطالبه می کند، واجب است انکار نمائید و چنانچه دفع شرش به قسم می شود واجب است قسم یاد کنید.

قسم دروغ برای رهائی مسلمان:
روایات وارده در این مقام بسیار از آن جمله، شیخ انصاری علیه الرحمه در مکاسب نقل نموده از حضرت صادق (ع) از امیرالمومنین (ع) که رسول خدا (ص) فرمود: «قسم دروغ به خداوند یاد کن و برادر مسلمانت را نجات ده.» و در صحیحه اسماعیل بن سعد از حضرت رضا (ع) است که می گوید از حضرت (ع)  پرسیدم راجع به کسی که برای نجات از شر شیطان قسم دروغ بخورد که فلان مال را ندارم، حضرت فرمود، ضرری ندارد و پرسیدم آیا قسم دروغ برای حفظ مال دیگری از مسلمانان چطور است؟ فرمود ضرری ندارد. و حضرت صادق (ع) قرمود: «قسم دروغی که کفاره ندارد بلکه برای صاحبش اجر و ثواب ثبت می شود، قسمی است که برای خلاصی جان یا مال مسلمانی از شر ظالمی مانند دزد و غیره یاد شود.»

برای مال کم ارزش ندارد:
در این مقام دو نکته را باید متذکر بود یکی آن که هر  چند برای دفع ضرر مطلقا دروغ جایز است لیکن اگر ضرر مالی و قابل تحمل باشد مستحب است آن ضرر را قبول کند و دروغ نگوید چنانچه از امیر المومنین (ع) است که: «از نشانه ایمان راست گفتن در موردی است که راستی ضرر داشته و ترک کردن دروغ است در جائی که منفعت داشته باشد.» نکته دیگر این است که چون مشهور فقهاء در این مقام توریه را لازم دانسته اند احتیاط  آن است که اگر بتواند و حرجی نباشد ضرر را به توریه دفع نماید نه به دروغ صریح.

اصلاح ذات البین:
2- از مواردی که دروغ گفتن جایز است مورد اصلاح است یعنی هرگاه بین دو نفر مسلمانان مخاصمه و نزاع و جدال باشد و راه اصلال بین ایشان منحصر باشد دروغ گفتن جایز می شود، یا اینکه به سبب دروغ از پیدا شدن کینه و دشمنی بین دو نفر مسلمان جلوگیری می شود مثل اینکه بین زن و شوهری بی مهری پیدا شده و ممکن است بینشان جدائی افتاده به طلاق منجر شود جایز است بگوید مثلا زن تو در فراقت سخت ناراحت است و شدت علاقه اش به تو طوری است که شاید مریض شود، به زن هم سخنانی بدین مضمون بگوید و به سبب این دروغ بین ایشان را الیتام داده از جدائی جلوگیری کند. حضرت صادق(ع) فرمود «کلام بر سه قسم است: راست، دروغ و اصلاح بین مردم». کسی پرسید، فدایت شوم اصلاح بین مردم چیست؟ فرمود از مردی کلامی می شنوی اگر آن را  به دیگری برسانی فاسد و کدر می کنی نفس او را، پس به او می گوئی از فلانی شنیدم که درباره تو از خبر چنین و چنان گفت، خلاف آنچه را که از اوشنیده ای.» و حاصل کلام این است که اگر کسی به شما پیغام تندی می دهد که به کسی برسانی و او را آزرده خاطر سازی و شما برای اصلاح بین ایشان خلاف آنچه شنیده اید به آن شخص می گوئید که فلانی تعریفت را کرد و چنین و چنان در خوبی تو گفت.

در صحیحه معاویه بن عمار از حضرت صادق(ع) است که می فرماید: «اصلاح کننده کذاب نیست» و فقط گذاب که صیغه مبالغه است ظاهرا اشاره به این است که هر چند برای اصلاح بسیار دروغ هم بگوید، دروغ نیست. و در وصیت پیغمبر با امیرالمومنین (ع)  است که فرمود: «به درستی که خداوند دوست می دارد دروغی که برای صلاح و اصلاح گفته شود و دشمن می دارد سخن راستی که موجب فساد باشد.»

اصلاح عبادتی بزرگ است: از رسول خدا (ص) مرویست بجا نیاورده شخص، عملی را بعد از بجا آوردن واجبات که بهتر باشد از اصلاح دادن بین مردم بگوید گفتار خوبی و افزوده کند کردار نیکی را. و در ضمن وصیت امیر المومنین (ع) به حسن و حسین علیهماالسلام فرمود: «بر شما باد اصلاح دادن زیرا خودم شنیدم از جد شما رسول خدا (ص) که می فرمود: به صلاح اندیشیدن و اصلاح دادن در میان مردم و قطع منازعات ایشان نمودن از نماز و روزه افضل است. مرویست از ابوحنیفه سائق الحاج که گفت بین من و شوهر دخترم بر سر میراثی نزاع بود و در گفتگو بودیم که مفضل وکیل امام صادق (ع) بر ما  گذشت و ساعتی توقف نمود سپس ما را به خانه اش برد و بین ما به مبلغ چهارصد درهم اصلاح داد و از خودش این مبلغ را به من داد و پس از اصلاح و تمام شدن نزاع گفت بدانید این مبلغ را که به شما دادم از خودم نبود بلکه مال مولایم امام صادق (ع) است و آن حضرت به من امر فرموده که هرگاه بین دو نفر از اصحاب من نزاعی بود اصلاح ده بین آنها به مال من. سر مطلب آن است که سعادت دنیویه و اخرویه و برخورداری از حیات مادیه و روحانیه موقوف به اجتماع و اتحاد قلوب است، هرگاه عده ای از بشر با یکدیگر یک دل و یک جان شدند و هر یک نفع دیگری را نفع خود و ضرر دیگری ضرر خود دانست و هر چه برای خود خواست برای دیگری هم خواست شکی نیست که هم حیات  دنیویه به بهترین وجهی تأمین می شود و هم به سعادت باقیه اخرویه و به کمالات معنویه و روحانیه خواهند رسید زیرا اتحاد و اتصال قلوب برای خدا سبب تقویت آنها در برابر حمالات و وسوسه های شیطانی است و گاه می شود که راه شیاطین بر قلوبشان به کلی بسته می گردد.

دروغ در جنگ: در پاره ای از روایات دروغ را در مورد جنگ با کفار که به سبب دروغ گفتن غلبه بر دشمن حاصل می شود تجویز نموده است.

وعده به اهل: دیگر دروغ در مقام وعده به اهل است مثل اینکه زوجه شخص، از او چیزی  مطالبه می کند، و وعده می دهد در حالی که قصد وفا کردن به آن را ندارد. لیکن چون سند این قسم روایات ضعیف است حکم به جواز آن مشکل  است مگر اینکه اکراه و اضطرار باشد. مثل اینکه اگر وعده دروغی به او ندهد مزاحمش می شود و سخت ناراحتش می کند تا اینکه  خدای نکرده منجر به طلاق می شود.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 290 و صفحه 289 تا 295

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها