بررسی دروغ گفتن در دعا و زیارت

فارسی 1208 نمایش |

حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود: «بترسید و بپرهیزید از دروغ گفتن در مقام رجاء به ثواب الهی و ترس از عذابش زیرا هرکس امید به چیزی دارد در تحصیل اسباب رسیدن به آن چیز کوشش می کند، پس لازمه رجاء به ثواب الهی، سعی در اعمال صالحه است و چنانچه در شما نباشد درغگو خواهد بود و همچنین کسی که از چیزی ترسان باشد البته باید از آن فرار کند، اگر شما راستی از عذاب الهی ترسانید باید از معصیت که سبب گرفتاری  در عذاب است فرار نمائید و گرنه دروغگو خواهید بود.» و نیز در خطبه ای که از آن حضرت در نهج البلاغه موجود است چنین می فرماید: «ادعا دارد به گفته خود که به خدا امیدوار است، به خدای بزرگ قسم دروغ می گوید چه می شود او را که امیدش در مقام عملش ظهوری ندارد در حالی که هرکس امیدوار باشد البته امیدواریش در عملش  شناخته خواهد شد مگر امیدی که به خدا دارد که هیچ اثری ندارد و در حقیقت رجاء نیست ( بلکه غروری است که اسمش را رجاء گذارده است) و هر ترسی از هر کسی و هر چه دارد  محقق است یعنی به راستی می ترسد و از آن فرار می نماید مگر در ترس از خداوند که به راستی نمی ترسد و از معصیتش دوری نمی کند.» و نظیر ادعای دروغی نسبت به خوف و رجاء سایر مقامات دینیه و روحانیه است مانند مقام صبر و شکر، رضا و تسلیم و تواضع و حلم و نظائر اینها. پس کسی که خود را اهل این مقامات می داند در صورتی که اثری از این صفات در او نباشد دروغگو است.

گفت و حال باید یکی باشد: حضرت صادق(ع) فرمود: «هنگام گفتن الله اکبر باید جمیع مخلوقات را از عرش تا فرش در جنب بزرگی خداوند کوچک بدانی و اگر خداوند در آن وقت بداند که حال تو چنین نیست می فرماید: ای دروغگو آیا با من نیرنگ می زنی به عزت و جلالم قسم البته تو را از حلاوت ذکر  و سرور مناجاتم محروم خواهد نمود. و گاه می شود که شخص زبانش الله اکبر می گوید اما زبان حال و عمل و دلش الله اصغر است ( پناه بر خدا) مثل اینکه اگر به او بگوئی برای خدا فلان عمل خیر را انجام ده، یا برای خدا فلان شر را ترک کن اعتنائی نمی کند ولی اگر صد تومان به او بدهید فورا اطاعت می نماید یا اگر بترسد که آن خبر را ترک کند یا آن شر را به جا آورد، ضرری به او می رسد  یا مبتلا به اذیت فلان می شود فو را انجام یا ترک می کند اما اگر فقط و فقط برای خدا بود نمی کرد.

دروغگوئی در مقام اظهار بندگی: و از آن جمله دروغ گفتن در جمله «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی تنها تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوئیم، و ظاهر است کسی که شبانه روز در مقام پرستش درهم و دینار و شکم و فرج و سایر شهوات است و نیز هریک از اسباب ظاهریه را مستقل در تأثیر می داند و به آن کمک می جوید و آن را تکیه خود قرار می دهد در گفتن این جمله دروغگو خواهد بود.

دروغگوئی در دعا و مناجات: و کذب در دعا و مناجات بسیار است برای نمونه به یکی دو مورد اشاره می شود. کسی که در دعا می گوید «رضیت بالله ربا» یعنی راضی و دلخوش  هستم به ربوبیت و پروردگاری خدا، که آنچه در تربیت و پرورش من و سایر مخلوقات کرده و می کند مورد رضای من است. پس کسی که به قضاء و قدر او واقعا تسلیم نیست و در مواردی که بر خلاف میل او امری واقع می شود دلش پر از غیظ و زبانش به شکایت دراز است، دروغگوئیش در این کلمه ظاهر است.

دروغگوئی در اقرار امامان: و همچنین در کلمه «و بمحمد نبیا و بالقرآن کتابا و بعلی اماما» یعنی راضیم و پسندیده ام که محمد (ص) پیغمبرم و علی (ع) امام من و قرآن کتاب و دستور العمل من باشد در حالی که نفس و هوی و شیطان را امام و پیشوای  خود قرار داده و در مقام عمل از آنها  پیروی می کند و به دستورات قرآن اعتنائی نکرده  به آن عمل نمی نماید. یا کسی که می گوید: «هر گاه گناهم را می بینم جزع و فزع می نمایم و هرگاه کرم تو را می بینم به طمع می افتم» در حالی که اصلا به فکر گناه خود نمی افتد یا اگر احیانا به نظرش بیاید باکی ندارد و حالش تغییر نمی کند و نسبت به کرم الهی هیچ حال طلبی در او نیست دروغش آشکار است یا وقتی که می گوید «ابکی لخروج نفسی...» یعنی گریه می کنم برای هنگام مرگم، دخول قبرم و قیامتم، در حالی که حالت بکاء در او نیست، دروغیست ظاهر و شاید اشاره به این قسم دروغ ها با خداوند است در نماز و دعاء و مناجات آنچه را که حضرت سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی عرض می نماید: «پروردگارا، شاید مرا در مقام و جایگاه دروغگویان یافتی پس مرا ترک کردی و به خودم واگذاشتی» یعنی زمام نفسم را به دست خودش دادی که ندانم مرا به کدام  وادی هلاکت خواهد انداخت.

دروغ با امام (ع): و اما دروغ در حضور امام (ع) مثل آنچه که در ضمن زیارت خوانده می شود «آخذ بقولکم عامل بامرکم مطیع لکم» یعنی قول شما را گرفته ام و امر شما را عمل کننده ام و از شما فرمانبردارم، پس کسی که فرا نگرفته است فرمایشات ایشان را یا آنچه را که فرا گرفته و دانسته است عمل نکرده و مطیع نفس و شیطانست دروغش ظاهر است. یا در جمله «سلم لمن سالمکم و حرب لمن  حار بکم» یعنی با هر که با شما  سلم است من هم با او سلمم و هر که با شما در جنگ است من هم با او در جنگم، در حالی که با دشمنان دین دوستی و خلطه و آمیزش دارد و با مومنین و دوستان ائمه به عکس دشمن و مغرض است یا در جمله «التارک للخلاف علیکم» یعنی ترک کننده ام  مخالفت با شما را در حالی که در مقام عمل چنین نیست.

پس در دعاها  چه باید کرد: اگر سوال شود نسبت به ذکر و دعا  و کلماتی که شخص  مبتلا به دروغ با خدا و پیغمبر یا امام (ع) می شود چه کند؟ در جواب این سوال باید دانست، غرض از این تذکرات جلوگیری از مرض عجب و غرور از خود راضی بودن است که شخص مبادا به عمل خود دل خوش کند بلکه باید به سبب این تذکرات در اصلاح عمل و تزکیه نفس بکوشد تا به درجات و مقامات صادقین نائل شود نه اینکه نعوذ بالله مأیوس  شده دست از عمل بدارد به بهانه اینکه من اهل صادق نیستم، شکی نیست که این حال از شیطان است و می خواهد او را از ثواب و درجات قرب الهی محروم سازد زیرا هیچکس ابتدا در صدق، کامل نیست بلکه در اثر سعی و طلب، در تحصیل صدق می کوشد و فیاض مطلق به او افاضه می فرماید و او را به منزل مقصود می رساند. برای جلوگیری از یأس در دعا جملاتی تذکر داده می شود: کسانی که معنی این کلمات را نمی دانند، راحتند، زیرا الفاظی را به عنوان قرآن مجید یا ذکر و دعائی که از امام رسیده تلاوت می کنند چون از امام رسیده که بخوانند شکی نیست که نورانیت این کلمات مبارکه اثر خودش را در آنها می گذارد و به بعضی از مراتب ثواب خواهند رسید و بالجمله شبهه کذب درباره کسانی که از معانی این قسم کلمات بی اطلاعند، نخواهند بود.

مراتب نسبت به هر کس: اما کسانی که معنی این کلمات را می دانند، باید دانست که این معانی را مراتب کثیره و درجات متفاوته است که مرتبه کامل و اعلای آن در معصومین است و اکثر مومنین از بعض مراتب آن محروم نیستند و لذا امید است کذبی در بین نباشد، مثلا همه مومنین دارای مرتبه ای از مراتب خوف و رجاء هستند، زیرا لازمه ایمان به خدا است. لیکن در اثر عدم تزکیه نفس و قوت هوی و شهوات مبتلا به معصیت و مسامحه در اطاعت اوامر الهیه می شوند چنانچه در دعای ابوحمزه ثمالی است که پروردگارا گناهی که کرده ام از روی انکار خدائی تو نبوده و نه اینکه تو را کوچک و خوار شمرده یا اینکه خواسته باشم خود را در معرض عقوبت تو قرار دهم و نه اینکه وعده های عذاب تو را هیچ دانسته و از روی نترسی و بی باکی از عذابت گناه کرده باشم، بلکه سبب منحصر آن تسویل نفس و غلبه هوی و مساعدت شقاوتم و مغرور شدن به ستاریت تو بوده است.

یقین صادق و کاذب: ایمان به خدا و ترس از عذاب او منافاتی با ابتلاء به معصیت در اثر غلبه هوای نفس ندارد چنانچه بیشتر مردم یقین دارند جسد مرده با جماد فرقی ندارد، حرکتی نمی تواند بکند و کاری از او ساخته نیست ولی در اثر غلبه قوه واهمه بر قوه عقلیه، شب تاریک در اطاق بی چراغ تنها با مرده به سر ببرد، می ترسد و لذا در دعا می خوانیم "و یقینا صادقا" خدایا یقینی و ایمانی بده که به لوازم آن ملتزم و به آثار آن متأثر شوم و شکی نیست در اینکه کسی که مرتبه ای از مراتب خوف را دارد و از پروردگارش  دائما خوف صادق را بخواهد یعنی ترسی که او را از معصیت و از هر گناهی باز دارد و از روی جد بخواهد که «اخافک مخافه الموقنین» البته به او افاضه خواهد شد و همچنین نسبت به سایر درجات دینیه و مقامات عبودیت و اطاعت. چنانچه وارد شده، هرکس بخواهد و در خواست کوشا و جدی باشد خواهد یافت. بلی صدق مطلق در جمیع مقامات منحصر به مقام معصوم (ع) است و لذا مراد به صادقین در آیه شریفه «با راستگویان باشید» ( سوره توبه / آیه 119)، اهل بیت عصمت و طهارتند.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 295 تا 299

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها