غیبت، یکی از گناهان کبیره

فارسی 1376 نمایش |

از گناهانی که کبیره بودنش به واسطه وعده عذابی است که در قرآن مجید و اخبار کثیره بر آن داده شده، غیبت کردن است چنانچه در سوره نور/ آیه19 می فرماید: «و کسانی که دوست می دارند خصلت ناشایسته فاش شود (مانند زنا و انواع  قبائح و زشتی ها) درباره کسانی که ایمان آورده اند، برای ایشان است عذابی دردناک در دنیا و آخرت».

در روایت ابن ابی عمیر، از حضرت صادق علیه السلام است: «هرکس درباره مومنی بگوید آنچه دو چشمش از او دیده و دو گوشش از او شنیده، پس از کسانی است که خداوند درباره آنها فرموده: به راستی کسانی که دوست دارند فاش شود کار زشت درباره مومنین، برایشان عذاب دردناکی است.»

پس به شهادت این روایت صحیحه، به غیبت، بر طبق این آیه شریفه صریحاً وعده عذاب داده شده است. در سوره حجرات/ آیه 12 می فرماید: «نباید بعض شما دیگری را غیبت کند. آیا دوست می دارد یکی از شما که گوشت برادر خود را بخورد در حالی که مرده باشد. البته بد می دارید آن را.» در این آیه شریفه احتمالاتی است: یکی اینکه، بیان کیفیت عذاب آخرتی غیبت کننده باشد. به این ترتیب که غیبت، در آخرت، به صورت خوردن گوشت مرده غیبت شده مجسم می شود. و شاهد این احتمال هم، روایت شریفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله است که می فرماید: «در شب معراج، گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: این ها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می خوردند» یعنی غیبت مردم را می کردند. احتمال دیگر آن است که مراد تنزیل حکمی باشد، یعنی غیبت کردن به منزله خوردن گوشت مرده غیبت کرده شده است در حکم، و چنانچه در باب اول ذکر شده، اکل میته، از گناهان کبیره است. 

حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «غیبت کردن شما از برادر مومنتان بزرگتر است، در حرام بودن از خوردن مردار» بنابراین، از هریک از این دو احتمال، استفاده کبیره بودن گناه غیبت از آیه شریفه ظاهر است. در سوره همزه می فرماید: «ویل لکل  همزه لمزه».
در تفسیر مجمع البیان می نویسد: این جمله، وعده عذابی است از طرف خداوند برای هر غیبت کننده و نمامی کننده که بین دوستان را جدائی می اندازد. بعضی گفته اند: همزه، طعن زننده،  و لمزه، غیبت کننده است. و بعضی بر عکس گفته اند. و بعضی هم فرموده اند همزه کسی است که روبرو بدگوئی کند و لمزه، کسی است که در غیاب شخص از او غیبت کن. ویل هم، نام درکه ای است از درکات جهنم، یا چاهی در آن است. و به معنی شدت عذاب هم استعمال شده است. بنابراین غیبت، گناهی است که در قرآن مجید، در جاهای متعدد، وعده عذاب بر آن داده شده و کبیره است.

غیبت و روایات اهل بیت علیهم السلام:
روایاتی که در آنها وعده عذاب بر غیبت کردن داده شده بسیار بلکه متواتر اجمالی است. و در اینجا آنچه را که شیخ علیه الرحمه در مکاسب محرمه فرموده متذکر می شود: به چندین  طریق از رسول خدا صلی الله علیه وآله مرویست که: «گناه غیبت، از زنا بدتر است زیرا زنا کننده اگر توبه کند، خداوند او را می آمرزد. لیکن غیبت کننده را نمی آمرزد مگر شخص غیبت شده او را ببخشد.» روزی آن حضرت در اثنای خطبه، بزرگی گناه ربا را یاد نمود و فرمود: «گناه یک درهم ربا، بزرگتر از سی و شش مرتبه زنا کردن است» آن گاه فرمود: «جز این نیست که بدترین مراتب ربا خواری، ریختن و از بین بردن آبروی مرد مسلمان است» ( و بنابر این دو حدیث، کبیره بودن گناه غیبت از این جهت نیز ثابت است که زنا و ربا بدتر است و کبیره بودن این دو ذکر شد). و نیز می فرماید: « کسی که از مومنی غیبت کند به آنچه در او است، خداوند بین این شخص و آن مومن در بهشت، جمع نخواهد فرمود. و کسی که غیبت کند از مومنی به چیزی که در او نیست، عصمت دینی بین هر دو پاره می شود. پس غیبت کننده از آن مومن جدا می شود و همیشه در جهنم است و بد جایگاهی  است.»

دروغ گفت هرکس خیال کرد حلال زاده است، در حالی که گوشت مردمان را به غیبت کردنشان می خورد، از غیبت بپرهیز زیرا خورش سگ های دوزخ است. کسی که حرکت کند عیبت برادر دینش را بکند و عیب پنهان او را فاش سازد، نخستین گامی که بر می دارد، آن را در دوزخ می گذارد. روایت شده که غیبت کننده اگر توبه کند، آخرین کسی است که به بهشت وارد می شود و اگر بدون توبه بمیرد، نخستین کسی است که به دوزخ می رود.

شهید ثانی از حضرت صادق علیه السلام و از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت می کند که: «نزدیکترین حالات به کفر، آن است که شخص از دیگری کلمه ای بشنود و آنرا ضبط کند تا او را با آن رسوا نماید، چنین اشخاصی در آخرت بهره ای ندارند.» و قریب به همین مضمون چندین روایت در اصول کافی نقل شده است.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «غیبت کردن، زودتر در دین شخص، کارگر می شود و آن را از بین می برد، از بیماری خوره در درون او».
حضرت صادق علیه السلام می فرماید : «غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت می خورد و از بین می برد حسنات را، مانند از بین بردن آتش هیزم را»
شیخ می فرماید: مراد از جمله خوردن غیبت، حسنات را؛ یا این است که غیبت، کارهای خیری را که ( انسان) به جا آورده است، همه را باطل می سازد یا این است که عقابش بیشتر از ثواب های گذشته اش می شود، یا اینکه حسناتش در نامه عمل کسی که غیبتش را کرده  ثبت می شود چنانچه این مطلب در چند حدیث وارد است، از آن جمله از رسول خدا صلی الله علیه وآله مرویست که فرمود: «بنده ای را در موقف حساب قیامت می آورند و نامه عملش را به او می دهند، کارهای خیری را که در دنیا انجام داده در آن نمی بیند، می گوید خدایا این نامه عمل من نیست، زیرا حسنات خود را در آن نمی بینم. به او گفته می شود: خدای تو اشتباه نمی کند و فراموش نمی نماید، کارهای نیکت به واسطه غیبت کرددنت از مردم، از بین رفت. پس دیگری را می آورند و نامه عملش را به او می دهند و در آن، حسناتی را که به جا نیاورده می بیند، می گوید: پروردگارا: این نامه عمل من نیست، چون این همه حسنات که در آن ثبت است، من به جا نیاورده ام. به او می گویند: اینها حسنات فلان شخص است از تو غیبت کرده در عوض، حسناتش به تو داده شده است.»

شیخ پس از نقل روایات مذکور می فرماید: ظاهر این اخبار آن است که غیبت، گناه کبیره است چنانچه عده ای از فقها فرموده اند؛ بلکه از پاره ای کبائر اشد است ( از ربا و زنا ) چنانچه صریح روایات مزبور است. و نیز، از جمله کبائر منصوصه، خیانت است و می توان غیبت را از اقسام خیانت دانست زیرا کدام خیانت بالاتر از خوردن گوشت برادر دینی است درحالی که بی خبر و غافل است؟ کدام خیانت بالاتر است از اینکه سرش را آشکار و عیب نهانش را فاش سازد؟ باید دانست که حرمت غیبت، مختص به مومن است یعنی کسی که معتقد به عقائد حقه باشد، و از آن جمله اعتقاد به امامت ائمه اثناعشر علیهم السلام است. بنابراین غیبت مخالفین، حرام نیست. لیکن احتیاط در ترک عیبت جمیع فرق اسلام است. خصوصاً آنهائی که با حق معاند نباشند و در ترک عقائد حقه قاصر باشند. و نیز باید دانست که حرمت غیبت، اختصاصی به مومن مکلف ندارد بلکه بچه نابالغی که از شنیدن غیبتش متأثر و ناراحت می شود، غیبت کردن از او نیز حرام است. و بعضی از فقها فرموده اند: غیبت کردن از بچه های مومنین مطلقا حرام است. خواه ممیز باشد یا غیر ممیز.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 272 تا 276

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد