بعد مثبت و منفی بحث و جدال در روایات

فارسی 1613 نمایش |

یکی دیگر از نشانه های تواضع، ترک جدال و مراء است. امام صادق علیه السلام فرمود: تواضع نشانه هایی دارد که یکی از آن ها ترک مراء و جدال است است هر چند حق با تو باشد، و تواضع سرچشمه خوبی ها است.

جدال یعنی چه؟

راغب اصفهانی در مفهوم لغوبی آن می گوید: جدال عبارت است از بحث و گفت گویی  که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت می گیرد و علت اینکه به این گونه  مباحث مجادله می گویند این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره می پردازند تا هرکدام فکر خود را بر دیگری تحمیل کند و ریشه کلمه «جدال» از «جدلت الحبل» ( طناب را محکم تابیدم) گرفته شده است، چون کسی که چنین سخن می گوید
می خواهد دیگری را با سخن و رأی خود بپیچاند تا در نتیجه طرف مقابل با زور از افکار و عقاید خود دست بردارد. و اما مفهوم اصطلاحی جدال آن است که انسان از مسلمات طرف علیه او بهره برداری کند؛ یعنی در مقام استدلال از مقدماتی که طرف قبول دارد استفاده کند که این روش برای اقناع یا اسکات طرف مقابل بسیار موثر است، و چنان چه کیفیت برخورد در اینگونه استدلال، متین و خوب باشد همان جدال احسن است که قرآن آن را تحسین کرده است.

بعد مثبت جدال

اسلام به طور کلی از جدال نهی نکرده است بلکه در مواردی از قرآن به پیامبر امر می کند که با مردم مجادله کند، زیرا بحث و گفت و گو در مسائل، به خاطر ارشاد و راهنمایی مردم، لازم و ضروری است و چه بسا افرادی که در اثر اینگونه مجادله و مباحثه توانسته اند عده زیادی را به خیر و سعادت دعوت کنند و از گمراهی نجات دهند

قرآن کریم می فرماید: «ادع إلی سبیل ر بک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم  بالتی هی أحسن  إن ر بک هو أعلم بمن ضل عن سبیله و هو أعلم  بالمهتدین» (سوره نحل/ آیه 125با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها با طریقی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن. پروردگار تو از هرکسی بهتر می داند چه کسانی از طریق او گمراه شدند و چه کسانی هدایت یافته اند.

و در مورد دیگر می فرماید: «و لا تجادلوا أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن  إلا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی أنزل إلینا إلیکم و إلهنا وإلهکم واحد و نحن له مسلمون» (سوره عنکبوت / آیه 46با اهل کتاب جز با روشی نیکوتر مجادله نکنید مگر کسانی از آن ها که مرتکب ظلم و ستم شدند، و به آنها  بگویید ما به تمام آن چه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم.

بنابراین، مجادله مطلقا مذموم نیست و قرآن کریم از گفتگو و بحث های منطقی نهی نکرده بلکه بحث و جدالی مذموم و ناپسند است که سرکوب گرانه و همراه با فریاد و جنجال و خشونت باشد و سرانجام به هتک حرمت و ریختن آبروی مردم منتهی شود، وگرنه در صورتی که هدف از بحث و مجادله برتری جویی نباشد بهترین راه برای روشن شدن حقایق خواهد بود. در روایات اسلامی مطلب زیادی پیرامون مناظرات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام با مخالفان آنان به چشم می خورد که با مراجعه به احتجاج های آنان حقیقت مطلب روشن می شود. گذشته از این، ائمه معصومین علیهم السلام به اصحاب و پیروان خود ( کسانی که قدرت علمی داشتند) دستور می دادند که بروند و با مخالفان مناظره کنند و به بحث و گفتگو بپردازند و این خود دلیلی بر این است که مجادله به طور کلی از از نظر اسلام مذموم و ناپسند نیست.

هشام بن حکم یکی از چهره های معروف

به عنوان  نمونه می توان هشام بن حکم را نام برد. او یکی از چهره های معروف و از شاگردان مبرز امام صادق علیه السلام بود و در علم کلام مهارت به سزایی داشت و سابقه طولانی او در این مورد بر اهل تحقیق پوشیده نیست و هنگام بحث و مناظره با نیرومندی و قدرت خاصی با پیروزی و موفقیت از عهده بحث برمی آمد. او مناظره های زیادی داشته است که مناظره معروف وی با عمروبن عبید معتزلی خود شاهدی بر این مطلب است. خلاصه این که هشام با مخالفان به مجادله می پرداخت و اگر هر نوع مجادله ای از نظر اسلام ممنوع بود امام صادق علیه السلام به او نمی فرمود: ای هشام! تو به هر دو پا به زمین نمی خوری، به طوری که هیچگونه جوابی برایت نباشد، تا بخواهی به زمین بیفتی پرواز می کنی] به محض اینکه متوجه شوی مغلوب می شی خود را نجات می دهی. [ افرادی مانند تو باید با مردم سخن بگویند. خود را از لغزش نگه دار، شفاعت ما دنبالش می آید ان شاء الله.

]هشام[ با دل و زبان و دستش یاور ما است.   

و نیز فرمود: هشام بن حکم پرچمداران حق ما و کسی است که سخن ما را بر کرسی می نشاند و صدق ما را تأیید می نماید و سخنان و دلیل های باطل دشمنان ما را رد می کند.  متابعت از او متابعت از ما، و مخالفت با او دشمنی و مخالفت با ما است. پس چنان چه مجادله و مناظره مطلقا از نظر اسلام جایز نبود هیچگاه امام صادق علیه السلام به برخی از اصحاب خود که قدرت مناظره داشتند دستور نمی داد با دشمنان و مخالفان اسلام به بحث بپردازند. از اینرو وقتی که مردی از شام خدمت امام صادق علیه السلام رسید و به حضرت گفت می خواهم با شما مناظره کنم، حضرت به زرارة بن اعین فرمود تو با او مناظره کن.

بعد منفی جدال

اگر غرض از حدال خصومت و اظهار فضل و کمال باشد از دیدگاه قرآن جایز نیست زیرا کسی که اینگونه مجادله می کند خود را نساخته و تزکیه نکرده و علایق  مادی و دنیوی را از خود دور نکرده  است و علت این که در موقع احرام حج و عمره جدال تحریم شده این است که با فلسفه احرام که فرو ریختن علایق مادی و مفاخر دنیوی است منافات دارد. قرآن می فرماید: «فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج» (سوره بقره / آیه 197در حج آمیزش جنسی با زنان گناه و جدال نیست.

بی شک، جدال به خاطر خصومت و تفوق  جویی و برتری طلبی آثار سوئی دارد که چند مورد را یادآورد می شویم:
ریختن آبرو

یکی از آثار  شوم جدال آن است که آبروی انسان می رود. به خصوص اگر طرف مقابل عیبجو  و هتاک باشد در گفته های خود ادب را رعایت  نکند و آنچه بر زبانش جاری شود بگوید، سرانجام، کار به بی حرمتی و توهین می رسد. 

امیر مومنان علیه السلام می فرماید: کسی که به آبروی خود علاقمند است مجادله  و ستیزه جویی را ترک کند.

امام صادق علیه السلام فرمود: با دو کس جدال مکن: با شخص عاقل بردبار، و با شخص نادان و کم عقل. زیرا اولی بر تو چیره می شود و دومی تو را می آزارد.

مجادله، عامل عداوت

امیرالمومنین علیه السلام در روایتی به این جهت مردم را از مجادله نهی کرده که مجادله موجب عداوت و دشمنی است و فرمود: از مجادله و ستیزه جویی بپرهیزید زیرا این دو دل های براداران دینی را نسبت به یکدیگر مکدر می کند و بذر نفاق را پرورش  می دهد.

به هرحال، کسی می تواند مدعی تواضع باشد که آثار و علائم تواضع در رفتار و کردار و گفتار او مشاهده شود و تردیدی نیست کسی که می داند حق با او نیست ولی برای اثبات مطلب خود پافشاری و اصرار می کند و می خواهد با زور افکار  و عقاید خود را به مردم تحمیل کند، خصلت برتری جویی بر او چیره شده و عواقب شوم مجادله دامنگیر او خواهد شد. همچنین کسانی که در برخوردهای اجتماعی و احوال شخصی و عبادی فروتنی از خود نشان نمی دهند نمی توانند مدعی تواضع باشند. این گونه افراد در میان مردم محبوبیتی ندارند و سرانجام در زمره مستکبران محشور خواهند شد.

منـابـع

محمدرضا مهدوی کنی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی- از صفحه 758تا 764

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها