آزادی بیان و تبلیغ از دیدگاه دین اسلام

فارسی 330 نمایش |

ابراز و بیان واقعیات مفید به حال بشر- چه در قلمرو مادی و چه در قلمرو معنوی – نه تنها آزاد است، بلکه کسی که اطلاعی از واقعیات و حقایق داشته باشد و قدرت بیان و تبلیغ آن ها را در خود احساس کند، و با این حال ساکت بماند و مردم را از دریافت آن حقایق و واقعیات محروم بسازد، مجرم است و هم در این دنیا و هم در آخرت، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. برای نمونه، دو آیه از قرآن مجید را در این جا متذکر می شویم:

1- «یا أ هل الکتاب لم تلبسون الحق  بالباطل! و تکتمون الحق و أ نتم  تعلمون» (آل عمران/آیه 71«ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل می پوشانید و حق را کتمان می کنید (مخفی می دارید)، در حالی که شما می دانید».

2- «إن الذین یکتمون ما أنزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب أولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللا عنون» (بقره/آیه 159«کسانی که مخفی می دارند آن دلایل آشکار و هدایت را که فرستادیم و پس از آن که آن ها را برای مردم آشکار کردیم، آنان هستند که خداوند بر آنان لعنت می کند و لعنت کنندگان ] نیز به آنان لعنت می فرستد[.

اگر چه مخاطب آیه اول، اهل کتاب است، ولی با نظر به عموم آیه بعدی و با توجه به معنای حق و بیـنه (دلیل روشن) و هدایت – که تأمین کننده حیات حقیقی (حیات معقول) انسان هاست- نهی مزبور، شامل هرگونه کتمان و مخفی داشتن هر نوع حق و بینه و هدایت بوده، نیز شامل هر شخص یا گروهی است که کتمان کننده امور باشد.

در لزوم بیان حقایق مفید به حال انسان ها، منابع حدیثی به قدری فراوان است که نمی توان همه آن ها را در این مبحث آورد. در این جا تنها به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:

1- «عن أ بی عبد الله علیه السلام قال: قراء ت فی کتاب علیه السلام: إن الله لم  یأخذ علی الجهال عهدا بطلب العلم حتی أ خذ  علی العلماء عهدا ببذل العلم لان العلم کان  قبل الجهل»، «امام صادق علیه السلام فرموده است: در کتاب علی علیه السلام خواندم که خداوند متعال پیش از آن که از مردم نادان پیمان برای طلب علم بگیرد، از دانایان، پیمان بذل علم (تعلیم) را گرفته است، زیرا علم پیش از جهل بوده است.»

2- «عن أبی عبد الله علیه السلام قال: عیسی بن مریم علیه السلام خطیبا فی بنی أسرائیل، فقال: یا بنی أسرائیل لا تحدثوا الجهال بالحکمه فتظلموها و لاتمنعوها أهلها فتظلموهم»، «امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت عیسی بن مریم علیه السلام در میان بنی اسرائیل برای ایراد خطبه ایستاد و فرمود: ای بنی اسرائیل! حکمت را برای مردم نادان مگویید؛ اگر چنین کردید، ظلم به حکمت نمودید و حکمت را از مردمی که شایسته آنند، دریغ مدارید؛ اگر چنین کنید، به آن مردم شایسته ظلم کرده اید».

3- «من علم خیرا فله مثل أ جر من عمل به»، «هرکس خیری را تعلیم بدهد، برای اوست پاداش کسی که به آن خیر عمل کرده است».

4- «ان العالم الکاتم علمه یبعث أنتن أهل القیامه ریحا»، «عالمی که علم خود را کتمان کند، روز قیامت مبعوث می شود در حالی که متعفن ترین مردم روز قیامت است».

5- هم چنین، روایت بسیار معروف: «الخلق کلهم عیال الله و احبهم الیه انفعهم لهم»، «همه مردم مانند عیال خداوندی هستند و محبوب ترین مردم نزد خدا سودمندترین آنان به مردم است.»

نتایجی که از این روایات ظاهر می شود، به قرار زیر است:

الف- ابراز واقعیات و بیان حقایق برای کسانی که عالم به آن ها هستند، واجب است زیرا خداوند از دارندگان علم پیمان گرفته که علم خود را اشاعه دهند.

ب- در هیچ یک از روایات مذکور، تقییدی برای معلوماتی که باید بیان شود، وجود ندارد، بنابراین شامل هر نوع معلوماتی است. البته به قرینه حکم عقل و مضمون دو آیه گذشته (سورة آل عمران/ آیه 71 و سوره بقره/ آیه 159)، قطعی است آن معلومات برای ابعاد مادی و معنوی بشر باید مفید باشد، نه مضر.

ج- همانگونه که خداوند از علماء پیمان گرفته آنچه را می دانند، بیان کنند و مردم نادان را تعلیم بدهند، از مردم نادان نیز پیمان گرفته است در تحصیل علم و معرفت، تلاش و تکاپو کنند.

د- کسانی را که ارزش حکمت را نمی دانند – و چه بسا با ارائه حکمت در صدد معارضه و اخلال گری درباره موجودیت خود یا دیگران برمی آیند – نباید در جریان حکمت قرار داد، زیرا ارزش آن را پایین می آورند، و چون نمی دانند، حتی ممکن است با حکمت نیز خصومت بورزند؛ چنانکه امیرالمومنین علیه السلام فرموده است: «الناس اعداء ما جهلوا»، «مردم دشمنان چیزی هستند که آن را نمی دانند»

هـ - حکمت را از اشخاص شایسته حکمت مضایقه نکنید زیرا مضایقه حکمت از شایستگان، ستم بر آنان است. بدیهی است علت ظلم به جهت مضایقه حکمت، دور نگاه داشتن مردم از ارتباط با حقایق است که یکی از عالی ترین طرق آن، حکمت است. این علت، همه اشکال و طرق ارتباط با حقایق را شامل می شود که هرکسی که آن را در اختیار داشته باشد، باید با مردم در میان بگذارد، و در غیر این صورت، ستمکار خواهد بود و مطابق آیات بسیار فراوان قرآن، ستمکاران، پلیدترین اشخاص اند و گرفتار لعنت خداوندی در دنیا و آخرت خواهند بود.

و- هرکس چیزی را به مردم تعلیم دهد که به نفع و خیر و صلاح مردم باشد، مانند همان پاداش به او خواهد رسید که نصیب عمل کننده اعمال نافع خواهد شد. ملاحظه می شود که موضوع تعلیم چیز خاصی نیست، بلکه هر چیزی است که به نفع و صلاح و خیر مردم تمام می شود.

ز- کسانی که حقیقت یا حقایقی را می دانند و آن را مخفی می دارند و به مردم بیان نمی کنند، یکی از بدترین عذاب های روز قیامت در انتظارشان است.

ح- ملاک عمومی ارزش یک انسان و محبوبیت او در بارگاه خداوندی، با کمیت و کیفیت سودمندی او به مخلوقات خداوندی سنجیده می شود. به عبارت کلی تر، هرکس برای مردم نافع تر باشد، در نزد خدا محبوب است. و چه نفعی بالاتر از بیان حقایق مفید به حال انسان ها؟

بادقت کافی در منابع اصلی اسلامی (آیات قرآنی و احادیث)، با کمال وضوح اثبات می شود نه تنها هر حقیقت مفیدی به حال انسان ها را می توان آزادانه بیان نمود، بلکه مطابق همان منابع، کتمان حقیقت جرمی است بزرگ که کتمان کننده اش، کیفر آن را خواهد دید. به بیان دیگر، اگر مخفی داشتن حقایق، منجر به وارد آمدن آسیب ها و اختلالاتی در ابعاد شئون ضروری انسان ها شود، از نظر حقوقی، با مخفی کننده، مانند عامل اصلی وارد کننده اختلال ها و آسیب ها رفتار خواهدشد. بعنوان مثال، اگر کسی می داند در یک آبادی منبع چشمه آب در کدام طرف کوه است و  آن را بیان نکند و مردم را از محل آن منبع مطلع نسازد، هر ضرری که در نتیجه بی آبی به مردم آن آبادی وارد شود، او عامل اصلی آن ضرر  تلقی می گردد، و اگر فرضا مردم آن آبادی از تشنگی بمیرند، قاتل آن مردم محسوب می شود.

منـابـع

محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 289 تا 292

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد