جایگاه قوه مجریه در حکومت اسلامی از دیدگاه قرآن

فارسی 1135 نمایش |

قوانین به تنهایی، کلماتی بر صفحه کاغذ هستند. ارزش واقعی آنها وقتی ظاهر می شود که به مرحله عمل بیایند، درست به نسخه های طبیب می ماند که هر قدر ماهرانه و حساب شده و مشکل گشا باشد، تا مورد عمل قرار نگیرد کمترین تاثیری در حال بیمار نخواهد داشت. شناخت بیماری، انجام دقیق تمام آزمایشها، و شناخت کم وکیف صحیح داروها، همه یک طرف، و انجام عملی آنها نیز یک طرف، بلکه رکن اصلی را جنبه های عملی تشکیل می دهد. یک قانون هر قدر خوب و ارزنده باشد، تا گامی برای اجرای آن برداشته نشود هیچ اثری ندارد. آبروی یک دستگاه قانونگذاری خوب را «قوه مجریه» حفظ می کند. با اینکه این مساله از واضحات است، باز قرآن مجید، اشارات پر معنایی درباره آن دارد از جمله:

1- هنگامی که حضرت موسی (ع) پیام رسالت را در کنار طور در وادی ایمن دریافت داشت، و دستور مبارزه با فرعون و نجات بنی اسرائیل و دعوت به سوی توحید و حق و عدالت را دریافت داشت، برای اجرای آن از خداوند کمک خواست و عرض کرد: «واجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی اشددبه ازری واشرکه فی امری». او بعد از آنکه از خداوند تقاضای شرح صدر و گشوده شدن گره زبان و آسان شدن کارها کرد، عرضه داشت: «خداوندا وزیری از خاندانم برایم قرار ده- برادرم هارون را- با او پشتم را محکم کن- و او را در کارها شریک ساز» (طه/29 تا 31).

2- در داستان «بنی اسرائیل» و «طالوت» می خوانیم: هنگامی که بنی اسرائیل از ظلم «جالوت» به جان آمدند، همان مردی که آنها را از خانه و زندگی بیرون رانده و فرزندانشان را اسیر کرده بود، طرح مبارزه با او را ریختند، و در میان خود تصویب کردند، ولی برای اجرای این طرح، مجری و مدیری قوی و نیرومند و شایسته از هر جهت لازم بود، برای انتخاب چنین فردی به نزد پیامبر زمانشان «اشموئیل» آمدند و گفتند: «اجعل لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله»، «زمامداری برای ما انتخاب کن تا در سایه مدیریت و فرماندهی او در راه خدا با دشمن پیکار کنیم» (بقره/246)، او هم از ناحیه خداوند فرمان یافت که طالوت، جوان با ایمان آگاه و شجاع و پاکدل را برگزیند، فرمود: «ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا»، «خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث و انتخاب کرده است» (بقره/247).

3- در داستان یوسف (ع) نیز می خوانیم: هنگامی که او سالهای بسیار سخت و خطرناکی را از نظر اقتصادی برای مردم مصر پیش بینی کرد، و برنامه ای برای گذشتن عاقلانه از این سالهای سخت تنظیم نمود، سلطان مصر برای اجرای این برنامه، خود یوسف (ع) را انتخاب کرد، و این انتخاب به پیشنهاد خود یوسف انجام شد، قرآن می گوید: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم»، «یوسف گفت مرا سرپرست خزائن این سرزمین قرار ده که نگهدارنده آگاهم» (سوره یوسف/55)، و یوسف با تدبیر خاص خود و مدیریت نیرومندی که داشت، کشور مصر را در سالهای قحطی به خوبی حفظ کرد.

4- حکومت سلیمان، بی شک یکی از گسترده ترین حکومتهایی است که کره زمین به خود دیده است، او برای پیشبرد جامعه انسانی و نشر عدالت از تمام قوا و نیروهای ممکن، با مدیریت و انضباط شدید، استفاده کرد، یا به تعبیر دیگر خداوند هرگونه وسایل لازم را برای اجرای کارها در اختیار او قرار داد و او هم با استفاده از این وسایل به اهداف مهمی دست یافت. قرآن مجید در سوره نمل، در شرح داستان حکومت داود و فرزندش سلیمان اشاره به علم و دانش وسیع این دو کرده می فرماید: «و لقد اتینا داود و سلیمان علما»، «ما به داود و سلیمان، علم و آگاهی فراوانی دادیم..»‌ سپس می افزاید: «و ورث سلیمان داود و قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر واعطینا من کل شیی»، «سلیمان وارث شد و گفت: ای مردم (حتی) زبان پرندگان به ما تعلیم داده شد و از هر چیزی به ما عطا گردیده است...» (نمل/آیه 15و 16)، و در آیات سوره سبا درباره این پدر و پسر می گوید: «و لقد اتینا داود منا فضلا یا جبال او بی معه والطیر والنا له الحدید- ان اعمل سابغات وقدر فی السرد واعملوا صالحا انی بما تعلمون بصیر – ولسلیمان الریح غدوها شهر و رواحها شهر واسلنا له عین القطر ومن الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه ومن یزع منهم عن امرنا نذقه من عذاب السعیر- یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل وجفان کالجواب و قدور راسیات اعموا ال داود شکرا وقلیل من عبادی اشکور»، «و ما به داود فضیلتی بزرگ از طرف خود بخشیدیم (به کوهها و پرندگان گفتیم) ای کوهها و ای پرندگان با او هم آواز شوید، و همراه او تسبیح خدا گویید، و آهن را برای او نرم کردیم- (و به او گفتیم) زره های کامل و فراخ بسازد و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن، و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می دهید بینا هستم- و باد را برای سلیمان مسخر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را- و چشمه مس مذاب را برای او جاری ساختیم و گروهی از جن پیش روی او به اذن پروردگارش کار می کردند، و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچی می کرد او را عذاب آتش سوزان می چشاندیم- آنها هر چه سلیمان می خواست برایش درست می کردند، معبدها، عکس ها و تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها! و دیگهای ثابتی که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود! (و به آنان گفتیم) ای آل داود! شکر(این همه نعمت را) بجا آورید، ولی گروه اندکی از بندگان من شکر گزارند» (سبا/10 تا 13).

قدرت مدیریت سلیمان و شدت انضباط او در امور اجرائی و اداره کشور به قدری بود که وقتی او جان داد در حالی که تکیه به عصا کرده بود (به همین دلیل جسد او سرپا ایستاده بود) کار گزاران او با دقت وظایف خود را انجام می دادند تا اینکه موریانه عصای او را خورد و بر زمین افتاد، چنانکه قرآن در ادامه آیات فوق می گوید: «فلما قضینا علیه الموت ما دلهم علی موته الا دابه الارض تاکل منساته فلما خرتبیت الجن ان لو کانوا یعلمون الغیب مالبثوا فی العذاب المهین»، «(سلیمان با آن همه جلال و شکوه) هنگامی که مرگ را برای او مقرر داشتیم کسی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت، مگر جنبده زمین (موریانه) که عصای او را می خورد، (تا تعادل او بر هم خورد و پیکر سلیمان فرو افتاد). هنگامی که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوار کننده باقی نمی ماندند» (سبا/14). اینها همه از مدیریت اجرائی قوی سلیمان و انضباط کاری او خبر می دهد.

اصولا همانگونه که در جهان آفرینش ماموران اجرائی خداوند که در قرآن مجید از آنها به «والمدبرات امرا» تعبیر شده است (نازعات/5)، و اشارات فراوانی دیگری به اعمال فرشتگان الهی در تنظیم و مدیریت عالم در زمینه های مختلف نیز دیده می شود، در جهان انسانیت نیز بدون یک دستگاه اجرائی قوی و منظم و حساب شده با تقسیم کارها و مسئولیتها، برقراری نظم و اجرای قوانین غیر ممکن است. در فرمان مالک اشتر که نمونه کامل نظام اجرائی از جهت آیین کشور داری در آن تبیین گردیده این مطلب به خوبی به چشم می خورد. در این فرمان، علی (ع) بعد از اشاره به مساله مشاوران به وظایف اجرائی مالک اشتر، به عنوان حاکم کشور مصر، اشاره کرده، دستور می دهد: «وزرای خود را از میان افراد خوش سابقه و آگاه و صریح اللجه و اهل صداقت و ورع و دور از هرگونه تملق و چاپلوسی برگزیند، و در همه کار و همه حال در تشخیص مصالح کشور با علما و خردمندان به مشورت بنشیند»، سپس به بخشهای مختلف اجرائی حکومت پرداخت، نخست به مساله نیروی دفاعی و ارتش قدرتمند اسلام پرداخته، و بعد به کارمندان و کارگزاران حکومت، و سپس به قضات اشاره می کند، سپس به سراغ تجار و امور تجاری و صنعتی و اقتصادی می رود و سرانجام به مسائل مربوط به نیازمندان و محرومان جامعه می پردازد، و وظایف و مسئولیتهای هر یک از آنها را در رابطه با این امور طی بیانات گسترده و بسیار حساب شده ای، با ذکر دقایق و ظرایف شرح می دهد. این عهدنامه که در واقع عصاره ای از آیات قرآن مجید و روایات نبوی است آن چنان تنظیم شده که نه تنها گذشت چهارده قرن گرد و غبار کهنگی بر آن نیفشانده، بلکه عظمت آن با گذشت زمان آشکارتر شده است و نمونه بارزی از برنامه ریزی اسلام در زمینه اصول حاکم بر مدیریت اسلامی و نظام اجرائی در حکومت اسلامی است.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 125 تا 129

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها