جستجو

معنای فتح الهی

درباره ی فتح که خداوند به آنها تفضل کرده، لازم است توجه شود که فتح به معنای گشایش است. تمام جهان قواعد عامه ی عادی و مادی دارد که بر و فاجر در آن یکسانند: «سواء للسائلین؛ به اندازه ى نیاز تقاضا کنندگان.» (فصلت/ 10) خدای سبحان هم روزی مار و عقرب را می دهد، هم حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت دریایی و صحرایی را: «ما من دابة فی الأرض إلا علی الله رزقها؛ و هیچ جنبنده اى در زمین نیست جز آن که روزى آن بر خداست.» (هود/ 6) ولی کمالات مخصوصی است که تنها خدا باید راه رسیدن به آنها را بگشاید و چنین نیست که دست همه به آن کمالات برسد: «له مقالید السموات و الأرض؛ كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست.» (شوری/ 12) آن سلسله ی گردنگیر را که به گردن می آویزند «قلاده» گویند: مقلد را هم از آن جهت که قلاده ی تبعیت را بر گردن نهاده مقلد می نامند.
در این آیه می فرماید: قلاده ی آسمانها و زمین از آن خدا و به دست اوست نه اینکه رها باشند، به بیان دیگر، کلید آسمانها و زمین به دست خداست: «و عنده مفاتح الغیب؛ کلیدهای غیب و خزاین غیب، نزد خدای سبحان است.» (انعام/ 59) در سوره ی «فاطر» هم می فرماید: «ما یفتح الله للناس فلاممسک و ما یمسک فلا مرسل؛ خداوند در رحمت را برای هرکس بگشاید هیچ کس توان بستن آن را ندارد و اگر در رحمت خاصه را بر کسی ببندد احدی قدرت باز کردن آن را ندارد.» (فاطر/ 2) پس رمز رحمتهای خاصه و کمالات برتر، که باعث حیات و محبت و رحمت خاصه است، نزد خداست و به هر کس که بخواهد می بخشد، همان طور که نسبت به کفار می فرماید: «لاتفتح لهم أبواب السماء؛ درهای آسمان و غیب به روی آنها گشوده نمی شود.» (اعراف/ 40) آنگاه می فرماید: من نسبت به پیغمبر در را گشودم، همان طور که قلب گاهی باز است و گاه بسته، در کمالات نیز چنین است؛ شرح صدر، گشایش قلب است. در قلب عده ای را باز و در قلب عده ای را می بندند، منشأ بسته شدن در قلب، گناه صاحب آن است: «أفلایتدبرون القران أم علی قلوب أقفالها؛ آيا به آيات قرآن نمى ‏انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است.» (محمد/ 24) دلهای آنان قفل است و معارف، توان نفوذ در آن را ندارند گناه، قفل دل است.
بزرگان گفته اند: خدای سبحان نسبت به رسول اکرم (ص) سه گونه فتح دارد:
1ـ فتح قریب: «نصر من الله و فتح قریب؛ يارى و پيروزى نزديكى از جانب خداست.» (صف/ 13) در فتح قریب، که اوایل مرحله ی ترقیات انسانی است و احیانا مقام قلب است، مؤمنان هم حضور دارند لذا می فرماید: «و أثابهم فتحا قریبا؛ و فتحى نزدیک (فتح خیبر) را به آنها پاداش داد.» (فتح/ 18)
2ـ فتح مبین: «إنا فتحنا لک فتحا مبینا* لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر؛ حقا ما تو را پیروزى بخشیدیم، پیروزى درخشانى! تا خدا گناه گذشته و اخیرت را [که به تو نسبت مى دادند] برطرف سازد.» (فتح/ 1- 2) وعده نداده است که فتح مبین برای همه باشد بلکه در خصوص پیغمبر است، سالکان إلی الله فتح مبین را از مقام قلب و روح و مانند آن برتر می دانند. بر اساس ظواهر تفسیری فتح مبین پیامدهایی دارد که خداوند آنها را نصیب همه کس نکرده: «لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» این بحث باید در بحث عصمت انبیا روشن شود؛ یعنی گناهی را که پیش مردم داشتی، که تو را بیجا گنهکار می دانستند، با فتح و پیروزی تو در مکه حل کردیم، نظیر آنچه حضرت موسی (ع) فرمود: «و لهم علی ذنب فأخاف أن یقتلون؛ من نزد آنان مجرم و گنه کارم که می ترسم مرا بکشند.» (شعراء/ 14)
در سوره ی «فتح» می فرماید: آن سعه ی صدری که در مکه از خود نشان داده به مردم آن سرزمین گفتی: «إذهبوا أنتم الطلقاء»، مشکلات گذشته را حل کرد «و یتم نعمته علیک؛ خدا می خواهد با این کار نعمت را بر تو تمام کند.» (فتح/ 2) فتح حجاز زمینه می شود که اسلام به اوج خود برسد و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت که متمم آن است ارائه شود سپس «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی؛ امروز دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.» (مائده/ 3) ظهور کند. «و یهدیک صراطا مستقیما؛ تو را به راهى راست هدايت كند.» (فتح/ 2) یعنی تو را به صراط مستقیم برساند، ایصال به مطلوب و ابقای هدایت کند وگرنه «إنک علی صراط مستقیم؛ تو بر راهى راست قرار دارى.» (زخرف/ 43) سالک عین مسلک خود خواهد بود. راه دین، عقاید و اخلاق و اعمال از دیندار جدا نیست مانند راه مادی نیست که انسان روی آن حرکت کند، اینکه اهل بیت پیامبر (ص) فرموده اند: «نحن الموازین القسط» یا درباره ی آنان گفته می شود که آنها میزان اعمالند، یا صراط مستقیمند، از همین باب است، «و ینصرک الله نصرا عزیزا؛ تو را به نصرتى ارجمند يارى نمايد.» (فتح/ 3) این نصر ملازم همان فتح مبین است که مخصوص به پیغمبر است.
3ـ فتح مطلق، بالاتر از فتح مبین فتح مطلق است که مقید به قرب و متقید به مبین نیست: «إذا جاء نصر الله و الفتح؛ چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد.» (نصر/ 1) در این سوره، نصر را به قریب و مبین مقید نفرموده، نه اینکه این فتح، خصوص آن شرح صدر یا عالیترین درجه ی سیر انسان کامل باشد و معنای ظاهری آن مراد نباشد بلکه باید از ظاهر به آن معنا پی برد و با حفظ ظاهر و حفظ اینکه فتح حجاز هم منظور است، فتح درونی را نیز از نظر دور نداشت.

 

منابع

  • عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 323

کلید واژه ها

تاریخ اسلام پیروزی خدا باورها در قرآن پیامبر اکرم سیره پیامبر اکرم

مطالب مرتبط

شدت عمل پیامبر اکرم توام با نرمش در برابر مشرکان دلداری دادن به رسول خدا و تهدید و تکذیب کنندگان کژاندیشیهای جاهلانه پاسخ خداوند به طعنه کفار بر ثروتمند نبودن رسول اکرم احسن القول بودن دعوت پیامبر اسلام پیشنهاد پرستش خدایان از طرف مشرکین خواسته های جاهلان و پاسخ رسول اکرم

اطلاعات بیشتر

حیات و اندیشه عطیه ی الهی محور فتح و مظهر فتاح ثمرات رسالت پیامبر

ابزار ها