جستجو

محبت در مدینه فاضله فارابی

فارابی همانند ارسطو، انسان را بالطبع موجودی مدنی می داند و معتقد است که انسان طبیعتا به انسان های دیگر وابسته است. نیاز انسان ها به حضور در اجتماع، از نیاز آنها به رسیدن به کمال ناشی می شود. چرا که ممکن نیست انسان به کمالی که در سرشت طبیعی او قرار داده شده است برسد، مگر در زندگی اجتماعی.

• انواع محبت
فارابی، محبت را به طور کلی، بر دو نوع می داند: محبت طبیعی و محبت ارادی. محبت طبیعی، همان محبت میان والدین و فرزندان است که از طبیعت آنها سرچشمه می گیرد. اما محبت ارادی خود بر سه قسم است: یا بر اساس اشتراک در فضیلت است، یا برای منفعت و یا لذت. محبت میان اعضای مدینه ی فاضله، که چگونگی آن شرح داده خواهد شد، بر اساس اشتراک در فضیلت است. محبت بر مبنای منفعت و لذت چندان مورد توجه فارابی نیستند و از اینرو تنها به توضیح آنها در چند جمله ی کوتاه بسنده می کند و از آن می گذرد. اما محبت اعضای مدینه ی فاضله، باعث تعاون آنها برای رسیدن به سعادت می شود و همچنین موجب می شود که اعضای این مدینه، مختارانه و با عشق تمام به ریاست رییس مدینه گردن گذارند. چرا که رابطه ی میان رییس و اهالی مدینه نیز بر پایه محبت است و این محبت اندامواره به حدی است که اگر نقصی بر یکی از اجزاء مدینه وارد آید، جور و رنج بر تمام اهل مدینه خواهد بود.

سعادت، خیر و تعاون در اجتماع
از نظر فارابی، سعادت خیر علی الاطلاق است و کمال هر چیز نیز رسیدن به آن است. حضور انسان ها در اجتماع و تعاون آنها برای رسیدن به همین کمال الاخیر یعنی سعادت است. در واقع، آنچه برای فارابی در مدینه ی فاضله، مهم است آن است که این مدینه راه را برای رسیدن به کمال و سعادت فردی باز می کند و بر خلاف افلاطون و ارسطو که به شهر ایده آل خود، فی نفسه، اهمیت می دادند، برای فارابی این شهر تنها وسیله ای ایده آل برای رسیدن به کمال فردی است. البته نباید فراموش کرد که رسیدن به کمال تنها در چارچوب حکومت فاضل و قوانینی که راه های رسیدن به کمال را معین و هموار سازد، امکان پذیر است.

تعاون از جمله لوازم بنیادین برای بقای مدینه است و این امر اختصاص به مدینه ی فاضله ندارد. اساسا اجتماع جایی است که در آن جماعت کثیری از مردم، که با یکدیگر تعاون دارند، گردهم آمده اند و هر کدام از آنها نیازهایی از نیازهای دیگران را برآورده می سازد و در نتیجه ی آن، تمام لوازم ضروری جامعه با تعاون اعضای آن فراهم می آید. آنچه مدینه فاضله را از مداین غیرفاضله جدا می سازد، چیزی است که اعضای جامعه، برای رسیدن به آن تعاون دارند، یعنی در حالیکه تعاون اهل مدینه ی فاضله، برای رسیدن به سعادت، به عنوان کمال و خیر نهایی، است. اعضای مدینه های غیرفاضله برای رسیدن به اهدافی چون لذت و تمتع، با یکدیگر تعاون دارند و از اینرو نیازی به کسب جمیع فضایل در این راه ندارند. علاوه بر اینها، اعضای مدینه های غیر فاضله، در واقع، انسان هایی متوحد اند که روابط آنها صرفا مبتنی بر تعاون نیست، بلکه هر فردی به دنبال آن است که با استفاده از غلبه، سعادت پنداری خویش را برای خود به دست آورد. در حالیکه، تعاون تنها رابطه ی موجود میان اهل مدینه ی فاضله است و غرض واحدی که از سوی همه ی اعضای جامعه دنبال می شود، همانا رسیدن به سعادت حقیقی است.

وجود تعاون میان اعضای مدینه ی فاضله معنای دیگری را نیز دربر دارد و آن رد نظریه افلاطون مبنی بر کفایت وجود پادشاه فیلسوف در جامعه است. در نظام آرمانی افلاطونی که در کتاب جمهور به تصویر درآمده است، آنچه جامعه را به خیر و سعادت حقیقی نایل می کند، هدایت آن توسط حاکم حکیم و پیروی اعضای جامعه از وی است. در حالیکه در نظریه مدینه ی فاضله ی فارابی، با آنکه وجود رییس فاضل اول، شرط اساسی تشکیل جامعه است، این جامعه بدون تعاون اعضای آن، راهی برای رسیدن به سعادت نخواهد یافت. در واقع، به نظر می رسد از دید فارابی، وجود یک فرد خیراندیش و مصلح و یا حضور جمعی از این افراد در جامعه، آن را به مدینه ی فاضله تبدیل نمی کند، بلکه این تعاون و همدلی یکایک اعضای جامعه در راه رسیدن به سعادت حقیقی موردنظر است که جامعه را به فضیلتی بالاتر از دیگر مدینه ها نایل می سازد و رسیدن به کمال غایی مورد نظر ممکن می شود. اعضای این مدینه همگی از فضلا و سعدا و اخیار هستند.

اهالی مدینه فاضله و مبنای تعامل آنها
اهل مدینه ی فاضله بر پنج قسم هستند. افاضل که همان حکما و صاحبان اندیشه هستند؛ ذووالسنه که شامل خطبا و بلغا و شعرا و کاتبان و مفسران و موسیقیدانان و امثال آنها است؛ مجاهدون که جنگاوران و پاسداران مدینه را دربر می گیرد؛ مقدرون که مهندسان و پزشکان و منجمان می باشند و مالیون که اعم از تجار و کشاورزان و هر کسی است که با امور مالی سر و کار دارد. به نظر فارابی، آنچه این افراد را در کنار یکدیگر جمع می آورد و عامل ارتباط آنهاست، اشتراک نظر درباره ی اشیای مشترکی است که سبب بروز افعال مشترک می شوند. یعنی علم و عمل به اشیای واحد، خصیصه ی مشترک اهل مدینه است. سلسله مراتب اعضای مدینه بر اساس نظام رییس-مرئوس است. یعنی در این شهر، افراد یا رییس دیگر افراد هستند و یا مرئوس آنها. این شهر همانند بدن انسان است که در آن رییس اول، همانند قلب که اولین عضو بدن، اتم و اکمل اعضا و سبب وجودی و فرمانده و حافظ آنهاست، به تعمیم و کنترل فضایل انسانی در میان اعضای جامعه اشتغال دارد و همو سبب وجودی مدینه و واسطه ی جریان حیات بخش مسیحایی فیض الهی است. یادآوری این نکته لازم به نظر می رسد که شباهت مدینه با بدن انسان تنها در این نکته خلاصه نمی شود، بلکه باید به یاد داشت که لزوم تعاون میان اعضای مدینه نیز چون لزوم تعاون اعضای بدن می باشد. چرا که بدن سالم کامل، آن است که اعضایش برای تتمیم و حفظ آن با یکدیگر تعاون دارند و به همین شکل، اعضای مدینه ی فاضله، برای رسیدن به کمال، با یکدیگر تعاون دارند.

محبت مبنای پیوندهای اجنماعی
آنچه اعضای مدینه و مراتب آنها را با یکدیگر پیوند می دهد، محبت است در حالیکه عدالت و روابط عدالت محور، ضامن بقا و عمال حفاظت از مدینه و اعضای آن است، محبت، عامل ائتلاف و ارتباط اعضای مدینه است. در واقع عدل، تابع محبت است. محبت میان اعضای مدینه، اساسا منتج از اشتراک نظر اهل مدینه در آرا و افعال است. آرای مشترک اعضای مدینه فاضله، که میان آنها محبت به وجود می آورد، بر سه قسم است: اتفاق آرا در مبدا؛ اتفاق آرا در منتهی و اتفاق آرا در میان این دو. اتفاق آرا در مبدا، اشتراک نظر درباره الله و ابرار و مبدا حیات انسان و همچنین مراتب اجزا عالم و نسبت آنها با ذات الهی و فرشتگان است. منتهی یا همان غایتی که محبت را میان اعضای مدینه به وجود می آورد، سعادت است و آنچه میان این دو است، افعالی است که به وسیله ی آنها به سعادت نایل می آیند. این اتفاق آرا و افعال میان اهل مدینه که برای رسیدن به سعادت در میان آنها وجود دارد، وجود محبت را میان آنها ضروری می سازد.

منابع

  • ابونصر فارابی- فصول منتزعه، الطبعه الثانيه- ايران مكتب‌ الزهراء
  • فرناز ناظرزاده كرمانی- اصول و مبادی فلسفه سياسی فارابی- انتشارات دانشگاه الزهرا
  • م‌.م‌. شريف‌- تاريخ‌ فلسفه‌ در اسلام‌- تهران‌ جهاد دانشگاهی

کلید واژه ها

محبت فلسفه اسلامی فارابی انسان کمال جامعه شناسی

مطالب مرتبط

جایگاه محبت در فلسفه خواجه نصیرالدین طوسی مبانی مشارکت در فلسفه سیاسی ابن مسکویه فلسفه سیاسی فارابی در دوره میانه رابطه دین و فرهنگ مفاهیم اخلاقی و حقوقی علم النفس و فلسفه ذهن در تفکر فارابی شبهه عدم نیاز به نبوت و پاسخ علامه طباطبایی

اطلاعات بیشتر

دوستی و محبت در فلسفه عامری و ابن سینا

ابزار ها