جستجو

بخشودگی گناهان (توبه بندگان مقرب)

توبه مقربین

توبه درباره بعضی از بندگان مقرب خدا نیز مصداق می یابد. (توبه عمومی خدای سبحان) مساله قرب و بعد نزدیکی به خدا و دوری از او دو امر نسبی هستند، ممکن است بعد، در مقام قرب هم تحقق یابد، بعد از یک مرحله، و قرب به مرحله ای دیگر، و بنابراین معنای توبه درباره رجوع بعضی از بندگان مقرب خدا نیز مصداق می یابد، چون موقف او را اگر مقایسه کنیم با موضع کسی که از او مقرب تر و به خدای تعالی نزدیکتر است، رجوع او به خدا، توبه می شود. شاهد این گفتار ما توبه هایی است که خدای تعالی در کلام مجیدش از انبیای معصوم و بی گناه (ع) حکایت فرموده از آن جمله درباره آدم (ع) چنین می فرماید: «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه؛ پس آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت نمود، و در نتیجه خدای تعالی توبه اش بپذیرفت.» (بقره/ 37) و نیز در حکایت دعای ابراهیم و اسماعیل (ع) بعد از بنای کعبه می فرماید: «و تب علینا إنک أنت التواب الرحیم؛ و توبه ما بپذیر که تو، توبه پذیر مهربانی.» (بقره/ 128) از موسی (ع) حکایت می کند که گفت: «سبحانک تبت إلیک و أنا أول المؤمنین؛ منزهی ای خدا، من به درگاهت توبه آوردم و اولین کسی هستم که به تو ایمان دارد.» (اعراف/ 143)
در خطاب به پیامبر اسلام می فرماید: «فاصبر إن وعد الله حق و استغفر لذنبک و سبح بحمد ربک بالعشی و الإبکار؛ پس صبر کن که وعده خدا حق است، و برای گناهت طلب مغفرت نما، و شامگاهان و بامدادان حمد و تسبیح پروردگار خود گوی.» (مؤمن/ 55) و نیز درباره همان جناب می فرماید: «لقد تاب الله علی النبی و المهاجرین و الأنصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة؛ هر آینه خدا توبه پیامبر و مهاجرین و انصاری را که در ساعت دشواری او را تبعیت کردند بپذیرفت.» (توبه/ 117) و این توبه، توبه عمومی خدای سبحان است، که اطلاق آیات بسیاری از کلام مجیدش بر آن دلالت دارد، از قبیل آیه «غافر الذنب و قابل التوب؛ خدایی که آمرزگار گناه و پذیرای توبه است.» (مؤمن/ 3) و آیه «و هو الذی یقبل التوبة عن عباده؛ توبه را از بندگانش می پذیرد.» (شوری/ 25) و آیاتی دیگر از این قبیل.

توبه، گسترش رحمت الهی

پس خلاصه اینکه اولا گسترش رحمت از ناحیه خدای تعالی بر بندگانش و در نتیجه آمرزش گناهان ایشان و برطرف ساختن پرده ظلمتی که از ناحیه معاصی بر دلهایشان افتاده (حال چه اینکه معصیت شرک باشد و چه پائین تر از آن) خود توبه خدا بر بندگان است، و برگشت بنده به سوی خدا و درخواست آمرزش گناهان و ازاله آثار سوء نافرمانیها از قلبش (چه اینکه شرک باشد و چه پائین تر از آن) خود توبه و رجوع بنده است به پروردگار خودش. و ثانیا معلوم شد که توبه خدای تعالی بر بنده اش اعم است از توبه ابتدایی و توبه بعد از توبه بنده، و این توبه فضلی است از ناحیه خدای تعالی مثل سایر نعمت هایی که مخلوق خود را با آن متنعم می سازد، همانطور که هیچ بنده ای در آن نعمت ها طلبکار خدای تعالی نیست، هم چنین کسی توبه را بر خدا واجب و الزامی نکرده، و اینکه می گوییم عقلا بر خدا واجب است که توبه بنده اش را قبول کند، منظور ما از این وجوب چیزی جز آنچه از امثال آیات زیر استفاده می شود نمی باشد. «و قابل التوب؛ توبه ‏پذير.» (غافر/ 3) و «و توبوا إلی الله جمیعا أیها المؤمنون؛ اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.» (نور/ 31) و «إن الله یحب التوابین؛ خدای تعالی توبه کاران را بسیار دوست می دارد.» (بقره/ 222) و «فأولئک یتوب الله علیهم؛ اینان همانهایند که خدا توبه شان را می پذیرد.» (نساء/ 17)
از این قبیل آیاتی که خدا را به صفت توبه پذیری توصیف می کند، و بندگان را به سوی توبه تشویق و به سوی استغفار دعوت می کند، و همچنین آیات دیگری که وعده قبول توبه می دهد، حال یا در صریح کلام و یا در لوازم آن، و خدای تعالی به فرموده خودش و به دلیل عقل خلف وعده نمی کند. از اینجا روشن می شود که خدای سبحان در قبول توبه بنده مجبور نیست، بلکه او بدون استثنا هیچ چیز و هیچ حالت در همه احوال مالک مطلق همه چیز است، پس او می تواند توبه را قبول کند هم چنان که وعده اش را داده و می تواند نکند، هم چنان که باز خودش فرموده: «إن الذین کفروا بعد إیمانهم ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم؛ محققا کسانی که بعد از ایمان آوردنشان کفر ورزیدند، و سپس کفر خود را از کفر نخستین خود شدیدتر کردند هرگز توبه شان پذیرفته نمی شود.» (آل عمران/ 90) ممکن است آیه زیر را نیز از این باب گرفت که می فرماید: «إن الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا؛ آنهایی که ایمان آوردند و سپس به کفر گرائیدند باز ایمان آوردند و سپس کفر ورزیدند و این بار کفر خود را بیشتر کردند خدا هرگز ایشان را نمی آمرزد و به هیچ راهی هدایت نمی کند.» (نساء/ 137)

سخن عجیبی درباره توبه فرعون

این بود خلاصه مطالب ما درباره توبه، ولی بعضی از علما سخنانی عجیب گفته اند، از آن جمله در معنای آیه زیر که مربوط به داستان غرق شدن فرعون و توبه کردن او در نفس آخر است، یعنی آیه شریفه «حتی إذا أدرکه الغرق قال آمنت أنه لا إله إلا الذی آمنت به بنوا إسرائیل و أنا من المسلمین* آلآن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ تا آنکه غرق شدنش فرا رسید آن زمان گفت: ایمان آوردم به اینکه هیچ معبودی جز آن معبود که بنی اسرائیل پرستیدند وجود ندارد، و من اینک از تسلیم شدگانم، به دو گفته شد: آیا در این حال ایمان می آوری که عمری نافرمانی کردی و از مفسدان بودی.» (یونس/ 90- 91) بیانی آورده که خلاصه اش این است که این آیه هیچ دلالتی بر رد توبه فرعون ندارد و در قرآن کریم هیچ آیه دیگری هم وجود ندارد که بر هلاک ابدی او دلالت کند از نظر اعتبار هم (البته برای کسی که در سعه رحمت خدا و سبقت رحمتش بر غضبش خوب بیندیشد) بسیار بعید به نظر می رسد که پناهنده به درگاه خود و به در خانه رحمت و کرامت را که با حال تذلل و استکانت پناهنده او شده از رحمت خود نومید سازد.
این کار از یک انسان (البته انسانی که خویهای فطری خود یعنی کرامت وجود رحمت را از دست نداده باشد) زیبنده نیست که وقتی انسانی نادم که به راستی از کارهای ناپسند گذشته خود پشیمان شده و به او پناهنده گشته ناامید سازد، و از جرم او نگذرد، تا چه رسد به خدایی که ارحم الراحمین، و اکرم الاکرمین، و غیاث المستغیثین است، چون هر انسان دارای رحمت و کرامت، رحمت و کرامتش از او است. لیکن این سخن مردود است به دو دلیل، یکی قرآنی که می فرماید: «و لیست التوبة للذین یعملون السیات حتی إذا حضر أحدهم الموت قال إنی تبت الان و لا الذین یموتون و هم کفار أولئک أعتدنا لهم عذابا ألیما؛ و توبه کسانی که پیوسته گناه می کنند تا چون مرگ یکیشان فرا رسد، گوید: اینک توبه کردم، پذیرفته نیست، و نه توبه کسانی که در حال کفر می میرند. برای اینان عذابی دردناک فراهم ساخته ایم.» (نساء/ 18) و دیگری دلیل عقلی و اعتباری که در چند سطر قبل گذشت، و آن این بود که گفتیم پشیمانی در حال مرگ پشیمانی کاذب است، و این مشاهده آثار و عذاب گناه و نزول بلا است، که آدمی را در دم مرگ وادار می کند به اینکه اظهار ندامت کند. و بر فرضی هم که هر ندامتی توبه باشد و هر توبه ای مقبول درگاه حق واقع گردد، لیکن آیه شریفه زیر که حکایت حال مجرمین در روز قیامت است و می فرماید: «و أسروا الندامة لما رأوا العذاب؛ وقتی عذاب را می بینند ندامت خود را از یکدیگر پنهان می کنند.» (سبأ/ 33) و آیات بسیاری دیگر آن را رد نموده، می فرماید: بعد از دیدن عذاب اظهار ندامت نموده، درخواست می کنند خدایا ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح کنیم، آن گاه سخنشان را رد نموده، می فرماید به فرض هم که برگردند دوباره همان اعمالی که از آن نهی شده اند از سر می گیرند، و در اظهار ندامتشان دروغگویند.
ممکن است در اینجا توهم کنی که این تحلیل که گفتید قرآن کریم از امر توبه نموده و این راهی که گفتید در این تحلیلش پیش گرفته تحلیلی است ذهنی که در بازار حقایق هیچ ارزشی ندارد، ولیکن این توهم را نکن زیرا بحث در باب سعادت و صلاح و شقاوت و طلاح انسان غیر این را نتیجه نمی دهد، خود ما اگر حال یک انسان عادی واقع در مجتمع را در نظر بگیریم که دائما در حال اثرگیری از تعلیم و تربیت است، می بینیم که او اگر در جامعه واقع نشده بود، و از خارج چیزی به ذهن او وارد نمی شد، نه خوب و نه بد، ذهن و دل و جان او خالی از هر صلاح و طلاحی بود، البته صلاح و طلاح اجتماعی، و نیز ذهنش قابل گرفتن هر دو بود، او وقتی می خواهد خود را اصلاح کند و جان خود را به زیور صلاح بیاراید و جامه تقوای اجتماعی بر تن کند برایش امکان ندارد، مگر وقتی که اسباب این کار مساعد باشد، و عوامل اجازه بیرون شدنش از حال قبلی را به او بدهد. این وضع محاذی همان توبه اول خدای تعالی است، (او رحمت خود را شامل حال انسان گنهکار می کند و در او ایجاد تصمیم می نماید بر اینکه از کارهای گذشته اش دست بردارد)، سپس شروع به عملی کردن تصمیمش، و اینکه از کارهای گذشته خود و حالت بدی که داشت دست برداشته، باری به هر جهت مسامحه کاری را ترک کند. و این خود توبه ای است به منزله توبه بنده در بحث ما، آن گاه شخص مورد فرض ما به تدریج با انجام رژیم های عملی هیات فساد و صفت رذیله ای را که بر قلبش مستولی بود زایل می کند، و اندک اندک صفات کمال را، و نور صلاح را در قلبش جایگزین می سازد، چون این مسلم و واضح است که قلب آدمی گنجایش صلاح و طلاح، و یا بگو فضیلت و رذیلت هر دو را ندارد، دیو چو بیرون رود فرشته در آید، و این مستقر گشتن صفات خوب در دل آن شخص که فرض کردیم در برابر قبول توبه در شخص مورد بحث است، شخص فرضی، هم چنان در مرحله صلاح اجتماعی که مسیر هر انسان فطری است سیر می کند، تا همه آن احکام و آثاری را که دین خدا در باب توبه جاری ساخته، به روشی فطری که خدا خلق را بر آن فطرت آفریده جاری سازد.

توبه حقیقی

ثالثا به طوری که از همه آیات توبه چه آنها که نقل کردیم، و چه آنها که نقل نکردیم استفاده می شود، توبه حقیقتی است که در نفس انسانی و قلب آدمی اثر اصلاحی دارد، و جان آدمی را آماده صلاح می سازد، صلاحی که زمینه است برای سعادت دنیا و آخرت او، و به عبارت دیگر توبه در آنجایی که نافع هست، یعنی شرائطش جمع است، در ازاله سیئات نفسانی اثر دارد، سیئاتی که آدمی را به هر بدبختی در زندگی دنیا و آخرتش می کشاند، و از رسیدنش به سعادت و استقرارش بر اریکه خوشبختی مانع می شود، و اما احکام شرعی و قوانین دینی به حال خود باقی است، نه با توبه ای از بین می رود، و نه با گناهی.
بله چه بسا که بعضی از احکام به حسب مصالحی که در تشریع آن رعایت شده ارتباطی با توبه پیدا کند، و به وسیله توبه برداشته شود، لیکن این غیر آن است که بگوئیم خود توبه به تنهایی حکمی از احکام را بردارد، در آیه مورد بحث یعنی سوره نساء آیه 17 «إنما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فأولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ جز این نیست که پذیرش توبه از جانب خدا فقط برای کسانی است که از روی نادانی بدی می کنند سپس بی درنگ توبه می کنند اینانند که خداوند توبه شان را می پذیرد و خدا دانای حکیم است.»، توبه باعث آن می شد که حاکم شرع دست از شکنجه مرد و زن زناکار بردارد، اما نه توبه به تنهایی بلکه به ضمیمه اصلاح فرمود: «فإن تابا و أصلحا فأعرضوا عنهما؛ پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرف نظر كنيد.» (نساء/ 16)
همچنین در آیه زیر توبه را در صورتی مؤثر می داند که هنوز مجرم دستگیر نشده، و اما اگر دستگیر شد هر چه هم توبه کند حکم خدا بر او جاری می شود، و حکم خدا به وسیله توبه برطرف نمی گردد، و آن آیه این است: «إنما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الأرض فسادا أن یقتلوا أو یصلبوا أو تقطع أیدیهم و أرجلهم من خلاف أو ینفوا من الأرض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم* إلا الذین تابوا من قبل أن تقدروا علیهم فاعلموا أن الله غفور رحیم؛ تنها کیفر کسانی که با خدا و رسولش سر جنگ دارند و برای فساد افکنی در زمین تلاش می کنند، این است که کشته شوند، و یا به دار آویخته گردند، و یا دست و پایشان بر عکس بریده شود، و یا از آن سرزمین بیرونش کنند، این خواری در دنیای آنان است، و در آخرت عذابی عظیم دارند، مگر کسانی که قبل از آنکه شما دستگیرشان کنید توبه کرده باشند، که در این صورت بدانید که خدا آمرزنده و رحیم است." سوره (مائده/ 33- 34) و از این قبیل آیاتی دیگر.

منابع

  • سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 388

کلید واژه ها

گناه توبه گناهکار رحمت الهی انسان داستان قرآنی

مطالب مرتبط

اثر توبه در استتار گناهان خوف و رجای مؤمن علت رد توبه محتضر شرایط عدم قبولی توبه ارکان و شرایط توبه و استغفار در احادیث اهمیت و جایگاه توبه مهلت توبه

اطلاعات بیشتر

بخشودگی گناهان (روایاتى در بیان گناهان کبیره) بخشودگی گناهان (عدم پذیرش توبه) عوامل تکفیر (توبه و ناامیدی) بخشودگی گناهان (قرض در راه خدا)

ابزار ها