جستجو

ماجرای بعثت پیامبر اکرم

در روزگاری، که بشریت دچار سهمگین ترین بحرانها بود، و زندگی به صورت جهنمی درآمده بود از ستم، اختلاف، قتل، غارت، تجاوز، حق کشی، بی ایمانی و سخیف اندیشی، و جهان چون زورقی بی بادبان بر سر امواج خطرناک اقیانوس توفانی تاریخ، از سویی به سویی می افتاد، و اگر از گردابی برون می آمد، به گردابی دیگر فرو می رفت، مردی در دل کوههای مکه خدا را عبادت می کرد و به سرنوشت تاریخ، انسانیت و ارزشهای والا می اندیشید.
محمد (ص) به آستانه چهل سالگی پا نهاده بود. در این چهل سال، زندگی را از هر نظر آزموده بود: یتیم، شبان، بازرگان جوان، سیاح، عابد، اندیشمند صحرا و داور قوم و امین. او که چهل سال از عمر خویش را در زمان جاهلیت و در میان قبایلی متجاوز و بی فرهنگ گذرانیده بود و «امین» لقب یافته بود، اکنون خویشتن را در آستانه مسئولیتی شگرف می دید.
در اوقات نزدیک بعثت، بیشتر وقتها از شهر و جنجال شهر دور می شد. هر سال یک ماه در «کوه حرا» به عبادت می پرداخت. در آن ماه هر مستمندی نزد او می رفت وی را طعام می داد. و چون یک ماه سپری می شد، پیش از اینکه به خانه خود بازگردد به کعبه می رفت و طواف می کرد. چون سال بعثت رسید، محمد (ص)، به کوه حرا رفت. و به هنگام مبعث، جبرئیل نزد او آمد.

لحظات بعثت از زبان محمد (ص)
من خفته بودم. جبرئیل نزد من آمد، گفت: «بخوان!»
گفتم: «خواندن نمی دانم.»
مرا سخت بفشرد، سپس رها کرد و گفت: «بخوان.»
گفتم «چه بخوانم؟»
گفت: بخوان «اقرأ بأسم ربک الذی خلق؛ بخوان به نام پروردگارت که آفرید.» (علق/ 1)
پس خواندنم. او مرا واگذاشت. گویا در دل من کتابی نوشته شده بود. از غار بیرون آمدم. چون به وسط کوه رسیدم، آوازی از آسمان شنیدم که می گفت: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیلم.»
سر به آسمان کردم، جبرئیل را در صورت مردی دیدم، که دو گام خود در افق آسمان نهاده است و می گوید: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیلم.»
پس ایستادم و او را می نگریستم. نه پیش می رفتم و نه پس. چون روی خود را از او برمی گرفتم و در آفاق آسمان می نگریستم، در هیچ طرفی نگاه نمی کردم، جز آنکه او را همچنان می دیدم...
بدینگونه پیامبر اکرم (ص) از سوی خداوند، به پیامبری مبعوث گشت و به سوی اجتماعات فرستاد شد، تا بزرگترین تحول فکری و عملی را در زندگی و تاریخ انسان پدید آورد.
ولادت پیامبر اکرم در عام الفیل بود، و بعثت او در روز 27 ماه رجب سال چهلم از عام الفیل، در سن چهل سالگی.
عام الفیل، یعنی سال فیل، و این آن سالی بود که ابرهه (پادشاه مسیحی حبشی الاصل عربستان جنوبی) به قصد ویران کردن خانه کعبه لشکرکشی کرد و موفق نشد. در لشکر او چند فیل بود. از این رو اعراب آن سال را «عام الفیل» نامیدند. تاریخ ولادت پیامبر مطابق است با سال 570 میلادی و تاریخ بعثت با سال 610 میلادی.
هنگامی که پیامبر اکرم (ص)، از کوه حرا بازگشت و پیامبری خود را اعلام کرد، نخست حضرت خدیجه (همسر پیامبر) و علی بن ابیطالب (پسر عموی او) دعوت او را پذیرفتند و به اسلام گرویدند. تا سه سال دعوت پیامبر آشکارا نبود. سپس دعوت آشکارا آغاز شد. پیامبر با شعار «قولوا: لااله الا الله تفلحوا؛ بگویید: لااله الا الله (خدایی نیست جز خدایی یگانه) تا رستگار شوید!»
مردم را به توحید فراخواند و به یکتا پرستی دعوت نمود، و مذاهب گوناگون و جوراجور را منسوخ و باطل شده اعلام کرد. و با تعلیم و آموزش اصل.
«ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ گرامی ترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.» (حجرات/ 13)
از میان مردم آن روز، انسانهایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد. و قومی پراکنده و کینه توز و بی ایمان را به مردان و زنانی فداکار و مومنانی با اخلاص و مجاهد بدل ساخت.

 

منابع

  • محمدرضا حکیمی- بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی- صفحه 19-16

کلید واژه ها

تاریخ اسلام پیامبر اکرم زندگینامه بعثت نبوت باورها در قرآن

مطالب مرتبط

ایمان رسول الله قبل از بعثت ایراد نداشتن ثروت به رسول اکرم شریعت پیامبر اکرم دلائل ایمان پیامبر قبل از بعثت معروف بودن پیامبر اکرم به نام احمد بی نیازی پس از تهیدستی در پوشش هدایت و پناه خداوند

اطلاعات بیشتر

ابزار ها