جستجو

از بین رفتن نظام طبقاتی بوسیله اسلام

اسلام اجتماع طبقاتی ایران را که ریشه بسیار کهن داشت و بر دو رکن خون‏ و مالکیت قائم بود و همه قوانین و رسوم و آداب و سنن بر محور این دو رکن‏ می‏گشت درهم ریخت و جامعه ای ساخت منهای این دو رکن، بر محور فضیلت، علم، سعی و عمل، تقوا. اسلام روحانیت موروثی و طبقاتی و حرفه ‏ای را منسوخ ساخت، آنرا از حالت اختصاصی بیرون آورد، آن را بر اصل و مبنای دانش و پاکی قرار داد، از هر صنف و طبقه ‏ای که می خو اهد باشد. اسلام این فکر را که پادشاهان، آسمانی نژادند، برای همیشه ریشه کن ساخت‏. کریستن سن می‏گوید: «سلاطین ساسانیان خود را در کتیبه ‏ها همیشه پرستندگان مزداه (مزدیسن) خوانده ‏اند، اما در عین حال خود را شخص ربانی و از نژاد خدایان (یزدان) نامیده‏ اند». و هم او می‏گوید: «خسرو پرویز خود را چنین خوانده است: آدمی فناناپذیر از میان خدایان و خدایی بسیار جلیل در میان مردمان». ادوارد براون می‏گوید: «احتمال می‏رود در هیچ مملکتی مانند ایران در زمان ساسانیان، اصلی که به‏ موجب این اصل، حق آسمانی برای پادشاه قائل شوند، پیروانی راسخ العقیده ‏تر از ایرانیان نداشته است». نولدکه می‏گوید کسی که از خاندان‏ سلطنت نباشد، مانند بهرام چوبین که از نجبا بود و سرپیچی نمود، عمل او تقریبا باور نکردنی و جز به‏ شرارت و بی شرمی به چیز دیگر حمل نشود. از اینرو مردم عادت کرده بودند که فکر کنند تنها یک نژاد این صلاحیت‏ را دارد و بس. ادوارد براون داستان معروف بهرام چوبین را که که در حال‏ فرار با پیرزنی ملاقات و محاوره می‏کند و پیرزن او را که از تخمه شاهی‏ نیست و مدعی شاهی است تخطئه می‏کند شاهد می ‏آورد.
دکتر محمود صناعی‏ در کتاب آزادی فرد و قدرت دولت آنجا که عقیده برخی از فلاسفه‏ جدید اروپا را در سیاست که مبنی بر حقوق الهی است می ‏آورد می‏گوید: این نظریه البته تازه نبود و شاید اصل آن را باید در تاریخ خود ما جستجو کرد. فره ایزدی که ایرانیان باستان بدان معتقد بودند بیان همین معنی‏ است. اسلام این اصل را نیز شدیدا بر هم زد. در دوره اسلام دیگر سخن از تخمه‏ شاهی نیست. بچه رویگر، و بچه ماهیگیر و بچه برده و بچه درویش (صفاریان رویگرزاده، دیلمیان ماهیگیر زاده، غزنویان برده زاده و صفویان درویش زاده بودند) هم احیانا در خود چنین صلاحیتی می‏بیند، همت بلند می‏دارد و به عالیترین‏ مقام می‏رسد. در دوره اسلام اتکاء سلاطین بیشتر به لیاقت خودشان است نه‏ به نژادشان. اسلام همانطور که فکر اینکه روحانیت از مختصات یک طبقه خاص است از دماغ ایرانی خارج کرد، فکر حکومت اشراف و به اصطلاح اریستوکراسی را از میان برد و فکر دیگری‏ که از لحاظ ریشه، دموکراسی و حکومت عامه است به وجود آورد.

منابع

  • مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 324-322

کلید واژه ها

اسلام جامعه اسلامی ایران فلسفه مورخان تبعیض نژادی روحانیت

مطالب مرتبط

فلسفه اسلامی در دوره جدید انتقال فلسفه یونانی به عالم اسلامی (حوزه اسکندریه) انتقال فلسفه یونانی به عالم اسلامی (نقش ساسانیان) دلایل پیوند دین و دنیا از منظر درون دینی و برون دینی نظر سرجان ملکم در مورد وضعیت ایران طبقات موبدان (روحانیان) در ایران قبل از اسلام نظام اخلاقی ایرانیان قبل از اسلام از نظر مورخان یونانی

اطلاعات بیشتر

در هم شکستن ارزشهای غلط توسط اسلام

ابزار ها