جستجو

رفتارهای قرآنی

روزی ملا نصرالدین، مهمانی را همراه خود تا در خانه آورد و خود به داخل خانه رفت. زنش با او دعوا کرد که چرا مهمان آوردی و ما چیزی نداریم که به او بدهیم و کار بدی کردی (مثل اغلب زنها که همیشه در این امور تحکم می کنند). ملا گفت چه بکنم؟ گفت من که اصلا پذیرایی نمی کنم. درماند که چه کند. به بچه ها گفت بروید بگویید ملا در خانه نیست. مهمان گفت ما با هم آمدیم. در اینجا ملا خودش صدایش را بلند کرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن در دیگر بیرون رفته است! اغلب در این جور موارد، کارها ملا نصر الدینی است، یعنی وقتی می آیند می گویند "آقا نیست" خود مهمان می فهمد که دروغ می گوید، چون وقتی یک کسی دم در می آید و می گوید بروم ببینم آقا خانه هست یا نه، معلوم است تو که از داخل خانه می آیی می دانی هست یا نه، این "بروم ببینم آقا خانه هست یا نه" یعنی بروم ببینم آقا می گوید که راستش را بگویم یا دروغش را بگویم. قضیه این جور است، و تعجب است، با اینکه همه می دانند، مهمان می داند میزبان هم می داند، باز هم این دروغ تکرار می شود!
پس یک شکل قضیه این است که یک دروغ گفته می شود. یک شکل دیگر قضیه این است که صاحبخانه می گوید: "بفرمایید"، خیلی هم نفاق به خرج می دهد: خیلی خوش آمدید! صفا آوردید! اما در دلش دائما فحش می دهد که این چه بلایی بود که این ساعت رسید، ما هزار کار داریم، عجب مردم بی تربیت و بی ادبی هستند، چه خروسهای بی محلی و چه مزاحمهایی! بعد هم که مهمان بیرون رفت جلوی زن و بچه اش صد تا فحش می دهد. دیگر آن بچه چه از آب در می آید! بچه ای که می بیند پدرش اینقدر شهامت ندارد که به مهمان بگوید "آقا من نمی توانم تو را بپذیرم" و جلوی مهمان خیلی کوچک و بزرگ می شود و خوش آمد می گوید و پشت سرش فحش می دهد. شکل سوم قضیه این است که میزبان و صاحبخانه کارش را خوب انجام می دهد و دم در می آید می گوید " آقا من متأسفم از اینکه نمی توانم شما را بپذیرم، الان کار واجبی دارم" یا یک نفر را می فرستد که به او بگوید من الان کار لازمی دارم و نمی توانم شما را بپذیرم.
صاحبخانه کارش خوب است، ولی ضعف اخلاق، مال مهمان است (زیرا) به او بر می خورد، هر جا که می نشیند می گوید در خانه فلان کس رفتم و مرا نپذیرفت، نمی گوید من با اجازه قبلی نرفته بودم، نمی گوید او که نپذیرفت عذر داشت. تو باید بنا را بگذاری بر این که او عذر داشته، و باید خوشت بیاید که میزبان تو یک شخص با شهامت و صریحی بوده که به تو دروغ نگفت و راستش را گفت. این هم شکل سوم. آنچه (امروز) عمل می شود یا آن دو شکل است مربوط به میزبان و یا این یک شکل است مربوط به مهمان.
ولی شکل چهارم که اسلام آن شکل را می پسندد دیگر در جامعه ما وجود ندارد، و آن این است که اگر میزبان وقت ندارد و نمی تواند او را بپذیرد، در کمال صراحت بگوید "آقا معذورم، نمی توانم شما را بپذیرم" و مهمان هم بدون اینکه به او بر بخورد برگردد و برود. قرآن کریم در سوره نور آیه 28 این شکل چهارم را دستور می دهد، می فرماید «و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا؛ و اگر به شما گفتند نمی توانیم شما را بپذیریم، برگردید»، «هو ازکی لکم؛ این برایتان پاکتر است» این شکل چهارم از آن سه شکل برایتان بهتر است «و الله بما تعملون علیم؛ خدا به کارهای شما آگاه و داناست».

منابع

  • مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 81-79

کلید واژه ها

اسلام اخلاق مهمانی داستان اخلاقی تربیت

مطالب مرتبط

ضرورت اجازه گرفتن قبل از ورود به خانه افراد نتیجه تربیت بر مبنای ترس و سخت گیری عکس العمل امام علی (ع) در برابر خوارج ضرورت مبارزه با جهل و نفاق و برخی نمونه های تاریخی آن محاوره سرداران سپاه اسلام و ایران در حمله به ایران رعایت در امانت وظیفه مسلمان در قبال محرومین جامعه

اطلاعات بیشتر

ابزار ها