جستجو

پیروی از کبراء منشأ خطای آدمی است

مسأله اکابر و اعیان، غیر از مسأله تقلید اسلاف است. تقلید اسلاف این است که انسان به نسل های گذشته خودش (تعلق خاطر داشته باشد)، دلش می خواهد که راهی را همان طور برود که آباء و اجداد رفته اند. قرآن که این را ذکر می کند، مقصودش مکتب های فلسفی است که شخصیت بزرگ علما و دانشمندان فکر انسان را گمراه می کند. انسان در یک مسأله ای می خواهد بیندیشد، در مقابل خودش ارسطو را می بیند، بوعلی سینا را می بیند، اینها با یک عظمتی آمده اند روح و فکرش را پر کرده اند. ته دلش این است که بزرگان که نمی توانند اشتباه کرده باشند پس لابد درست گفته اند. سبب می شود که وقتی هم به خیال خودش دارد آزاد فکر می کند نمی داند که در زنجیر مرعوبیت عظمت بزرگان است. قرآن مسأله پیروی از کبراء، غیر از آباء را صریح مطرح می کند. می گوید در قیامت وقتی که ما عده ای را می آوریم آنجا به آنها می گوییم چرا راه خطا رفتی و گمراه شدی؟ می گویند پروردگارا «انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلا»؛ «ما پیشوایان و بزرگان خویش را اطاعت کردیم و آنها ما را از راه به در کردند». (احزاب/67) این بزرگان ما و این کبیرهای ما، چون عظیم و کبیر بودند، وقتی یک راهی را رفتند قهرا کوچک ها هم از بزرگ ها پیروی می کنند (غیر از این است که نسل حاضر از نسل گذشته پیروی می کند).
وقتی که ما می بینیم قرآن در آیات پراکنده خودش راه های ضلالت و خطا را بیان می کند (نه تحت عنوان اینکه من می خواهم راه خطای فکر را بیان کنم، راه گمراهی را بیان می کند و گمراهی همان خطاست) و همان راه هایی را نشان می دهد که ارسطو نشان نداده است یعنی راه خطای فکر را در ماده نشان می دهد نه فقط در مهندسی و صورت، و می بینیم آنگاه که علمای جدید خواسته اند یک منطق جدید بسازند علاوه بر منطق ارسطو که تنها راه خطای در نظم را نشان نداده باشند، مصالح فکری را هم بتوانند بسنجند یا لااقل تذکراتی بدهند که مصالح درست بیاور در فکر خودت و فقط به مهندسی اش نپرداز، راه هایی را گفته اند که تمام این راه ها در قرآن موجود است، آیا این از نظر منطق یک اعجاز نیست که یک مرد امی چنین گفته باشد؟
اگر ما و شما می بودیم در همین حدود درس خواندگی خودمان و می خواستیم مردم را تخطئه بکنیم و تا حالا هم تخطئه کرده ایم آیا می توانستیم مردم را روی این اصول تخطئه بکنیم که شما اشتباه می کنید چون گمان را پیروی می کنید، شما اشتباه می کنید چون مدارکتان کافی نیست، علمتان کم است، شما اشتباه می کنید چون از هوای نفس پیروی کردید، شما اشتباه می کنید چون از کبرا پیروی کردید، شما اشتباه کردید علتش این است که از اسلاف پیروی می کنید، یعنی این زنجیرهایی را که می آید و فکر انسان را می گیرد این جور بشناسیم و این جور پاره کنیم؟ این ابدا با فکر یک انسان که از افق دیگر الهام نگرفته باشد قابل توجیه نیست.

منابع

  • مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 256-255

کلید واژه ها

فلسفه ارسطو واقعیت نظریه

مطالب مرتبط

اشکالات وارد بر منطق عمل (اشکال اول) اشکالات وارد بر منطق عمل (اشکال دوم) رد نظریه نسبی بودن حقیقت نظریه وحدت عالم از نظر ارسطو دیالکتیک فلسفه و زندگی وجوه تمایز فلسفه و علم

اطلاعات بیشتر

تفاوت منطق صورت با منطق ماده

ابزار ها