جستجو

فرق کمال و تمام در بحث انسان کامل

اینجا یک سؤال مطرح است که اصلا معنی (کامل) چیست؟ انسان کامل یعنی چه؟
در زبان عربی دو کلمه نزدیک به یکدیگر نه عین یکدیگر داریم و ضد این دو کلمه یک کلمه است، یعنی آن کلمه گاهی در ضد این به کار می رود و گاهی در ضد آن. در فارسی حتی خود آن دو کلمه را هم نداریم، یعنی به جای آن دو کلمه، فقط یک کلمه داریم، آن دو کلمه عربی یکی "کمال" است و دیگری "تمام". گاهی در عربی "کامل" گفته می شود و گاهی "تام" و در مقابل هر دو "ناقص" گفته می شود، (چنانکه در فارسی اینچنین می گوییم:) این کامل است و آن ناقص، این تام است، تمام است و آن دیگری ناقص.
در یک آیه از قرآن کریم هر دو کلمه آمده است: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی؛ (امروز) دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم.» (مائده/ 3). نفرمود: اتممت (علیکم) دینکم، و همچنین نفرمود: اکملت لکم نعمتی، می گویند اگر چنین گفته بود از نظر دستور زبان عربی درست نبود.
حال فرق این دو کلمه چیست ؟ ما اگر فرق این دو را نگوییم، نمی توانیم بحثمان را شروع کنیم، یعنی شروع بحث ما، از دانستن معنی این دو کلمه است. "تمام" برای یک شیء در جایی گفته می شود که همه آنچه برای اصل وجود آن لازم است، به وجود آمده باشد، یعنی اگر بعضی از آن چیزها به وجود نیامده باشد، این شیء در ماهیت خودش ناقص است، (به طوری که) می توان گفت که وجودش کسر برمی دارد: نصفش موجود است، ثلثش موجود است، دو ثلثش موجود است، و از این قبیل.
مثلا ساختمان یک مسجد که براساس یک نقشه ساخته می شود احتیاج به یک تالار دارد، تالار هم احتیاج به دیوار و سقف و درب و شیشه و (ملزومات دیگر) دارد. وقتی همه آن چیزهایی که این ساختمان احتیاج دارد که اگر آنها نباشد، نمی توان از ساختمان استفاده کرد فراهم شد، می گویند: ساختمان تمام شد. برای نقطه مقابل این کلمه، کلمه ناقص را بکار می بریم. اما کمال در جایی است که یک شیء بعد از آنکه "تمام" هست ، باز درجه بالاتری هم می تواند داشته باشد و از آن درجه بالاتر، درجه بالاتر دیگری هم می تواند داشته باشد. اگر این کمال برای شیء نباشد باز خود شیء هست، ولی (با داشتن این کمال)، یک پله بالاتر رفته است.
کمال را در جهت عمودی بیان می کنند و تمام را در جهت افقی. وقتی شیء در جهت افقی به نهایت و حد آخر خود برسد، می گویند تمام شد، و زمانی که شیء در جهت عمودی بالا رود، می گویند کمال یافت.
اگر می گویند: "عقل فلان کس کامل شده است" یعنی قبلا هم عقل داشته، اما عقلش یک درجه بالاتر آمده است، "علم فلان کس کامل شده است" یعنی قبلا هم علم داشت و از آن استفاده می کرد ولی (اکنون) علمش یک درجه کمالی را پیموده است. پس یک انسان تمام داریم که در مقابل انسانی است که از نظر افقی ناتمام است، یعنی اصلا نیمه انسان است، کسر انسان است، مثلا ثلث یا دو ثلث انسان است و به هر حال، انسان تمام نیست، و انسان دیگری هم داریم که انسان تمام هست ولی انسان تمام، می تواند کامل باشد، کامل تر باشد و از آن هم کامل تر باشد، تا به آن حد نهایی نهایی که انسانی از آن بالاتر وجود ندارد (برسد) که او را "انسان کامل کامل" که حد اعلای انسان است می نامیم.

منابع

  • مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 14-16

کلید واژه ها

ادبیات عرب لغت شناسی انسان کامل عرفان کمال

مطالب مرتبط

فرق اکمال و اتمام سیر انسان کامل از نظر عرفا انسان در جهان بینی عرفانی انسان کامل از منظر مکتب ضعف انسان کامل از نظر عرفا مقایسه انسان کامل در فصوص الحکم و زوهر (فصوص) مقایسه انسان کامل در فصوص الحکم و زوهر (زوهر)

اطلاعات بیشتر

ابزار ها