جستجو

بازگشت انسان با تمام موجودیتش به سوی معاد

معاد عبارتست از رجوع انسان بسوی خدا؛ چون معاد به معنای محل رجوع یا زمان یا اصل رجوع نمودن است، و بواسطه آن عود و بازگشت انسان بسوی خدا تحقق می پذیرد. و از اینجا بدست می آید که انسان باید از نزد خدا آمده باشد تا عود و برگشتش بسوی خدا باشد؛ چون سیر و پیمودن راهی را که انسان نرفته است، برگشت نمی گویند؛ بنابراین ما از نزد خدا آمده ایم و به همان جائی باید بازگشت کنیم که از همانجا آمده ایم. «کما بدأکم تعودون؛ همانطور که خداوند عزوجل شما را از جائی ابتداء کرد و بدء و نشأ شما را از آنجا سرشت و آفرید و مقدر فرمود، به همانجا بازگشت خواهید کرد» (اعراف/29). «کما بدأنآ أول خلق نعیده؛ همانطور که ما اول خلقت را بدا و ابتدا کردیم و از جائی که اولین نقطه نزولش بود پائین آوردیم (و این عالم را بر پا نموده و بیافریدیم)، همینطور این خلقت را به همان نقطه صعود میدهیم و به همانجا باز میگردانیم» (انبیاء/104).
بنابراین انسان و حیوانات و موجودات دیگر همه دارای معادند و به همانجائی که ابتدای خلقت آنها از آنجا بوده، بازگشت و مراجعت می نمایند و یکی از موجودات و مخلوقات، انسان است و او هم دارای معاد است و چون انسان با تمام موجودیت و مراتب هستی خود نزول کرده و با همگی شراشر وجودش پائین آمده است لذا باید با تمام موجودیت و شراشر وجودش دوباره صعود نموده و بازگشت کند والا معاد او به تمام معنی الکلمه تحقق نپذیرفته است. انسان با تمام موجودیت خود نزول کرد و در عالم کثرت پیدا شد و لباس طبع و ماده را در بر نمود. همین انسان با تمام این مجموعه که عبارتند از بدن و مثال و نفس، از ظاهر و باطن و از ملک و ملکوت باید عود کند وگرنه اگر بنا بشود مقداری از انسان در اینجا بماند و مقدار دگر برگردد، انسان با تمام موجودیت خود بازگشت نکرده است. «ثم إلی مرجعکم فأنبئکم بما کنتم تعملون؛ و سپس بازگشت شما بسوی من است و بنابراین من شما را به آن اعمالی که بجا آورده اید آگاهی و تنبه خواهم داد» (لقمان/15).
جهانی که ما در آن زیست می کنیم، دنیای عبث و جزاف و بازی نیست. انسان خودش را به نفهمی بزند یا نزند، اعمالش در عالم ضبط و ثبت است؛ و بلکه همین به نفهمی زدن نیز ضبط است. بنابراین انسان از محاسبه و مکاتبه و محاکمه بر کنار نیست؛ چون انسان تکلم میکند، می بیند که دستگاه مسجله (ضبط صوت) کلماتش را حرف به حرف ضبط میکند و اگر انسان کاغذ را یا صفحه کتاب را ورق زند، صدای آن صفحه و آن ورق نیز منعکس میگردد. پس انسان نمی تواند در عالم کون و تکوین چیزی را مخفی کند. پس بازگشت انسان به خداست، و او را از جمیع کرداری که بجا آورده است مطلع و آگاه می نماید.
«یـا بنی إنهآ إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فی السمـاوات أو فی الارض یأت بها الله إن الله لطیف خبیر» (لقمان/16)، حضرت لقمان که یکی از حکمای بزرگ بوده و بنا بر بعضی از روایات دارای منصب نبوت نیز بوده است، ضمن پندها و سفارشهائی که به فرزندش میکند، اینست که میگوید: «ای فرزند دلبند من! اگر (عمل تو) به اندازه سنگینی یک دانه از خردل به وجود آید و لباس هستی در بر کند، و در سنگی بوده باشد، یا در آسمانها باشد، و یا در زمین باشد؛ خداوند آن را می آورد و در یوم الجمع که روز قیامت است حاضر می سازد؛ و خداوند حقا به تمام موجودات و عالم آفرینش لطیف و نافذ و خبیر و مطلع است».
پس با وجودی که یک دانه خردل که در میان سنگی بوده و در پشت کوهی قرار گرفته باشد یا در عمق دریائی یا در فضای جو و در آسمانها بوده باشد و هر موجودی که در ثقل و سنگینی به اندازه این دانه و این حبه از خردل بوده باشد، از حیطه علم و قدرت و احاطه وجودی و حیاتی حضرت احدیت مستور و خارج نباشد؛ انسان چگونه می تواند ادعا کند که وجودش و کردارش و عقائدش و صفاتش از حیطه علم و قدرت خدا مستور است؟ و چگونه هستی خود را انکار میکند؛ و معلوم است که این هستی و وجود فعلی در عالم تکوین ملازم و مستلزم ضبط و ثبت و تحقق معاد است؟

منابع

  • مرتضی مطهری- معادشناسی 5- صفحه 256-253

کلید واژه ها

معاد انسان خدا ماده و صورت لقمان حکیم

مطالب مرتبط

نقد و بررسی تلقی تجربه گرایان و دهریون از معاد پاسخ متکلمین به شبهه آکل و ماکول مبنی بر حشر مثل بدن عنصری در قیامت حضور انسان در قیامت با بدن سیال از تولد تا مرگ تبیین معاد موجودات در حکمت متعالیه نظر علامه سید محمد حسین طهرانی درباب معاد جسمانی پاسخ متکلمین به شبهه آکل و ماکول بر مبنای حشر اجزاء اصلی بدن پاسخ متکلمین به شبهه آکل و ماکول بر مبنای حشر اجزاء اصلی بدن

اطلاعات بیشتر

حضور انسان در قیامت با بدن سیال از تولد تا مرگ

ابزار ها