جستجو

گفتگوی امیرالمؤمنین با عمر درباره ادراک و شعور حجرالاسود

ابن ابی الحدید از ابوسعید خدری روایت میکند: «ابوسعید خدری گوید: ما با عمربن خطاب در اولین حجی که در زمان خلافتش کرد، حج کردیم. چون عمر داخل مسجدالحرام شد، به حجرالاسود نزدیک شد و آن را بوسید و به آن دست مالید، و سپس گفت: من حقا میدانم که تو یک سنگی بیش نیستی! نه نفعی از تو ساخته است و نه ضرری! و اگر من نمی دیدم که رسول الله تو را می بوسد و دست به تو می مالد، هر آینه من هیچگاه تو را نمی بوسیدم و دستهای خود را به تو نمی سودم!
در اینحال امام علی (ع) فرمود: ای امیر مؤمنان! این سنگ هر آینه نفع میدهد و ضرر میرساند؛ و اگر تو میدانستی تأویل آنچه را که من میگویم از کتاب خدا، هر آینه میدانستی که آنچه را من میگویم همانطور است که من میگویم! خداوند تعالی میفرماید: «و یاد بیاور ای پیامبر! آن زمانی که خداوند ذریه بنی آدم را از پشت هایشان بیرون کشید و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: آری! و چون آنان را بر امر توحید گواه گرفت و آنها اقرار و اعتراف کردند به آنکه خداوند پروردگار صاحب عزت و جلالت است و آنان بندگان او هستند، این عهد و پیمان را بر روی پوست نازکی نوشت و به این سنگ (حجرالاسود) خورانید! آگاه باش ای عمر که این سنگ سیاه، دو چشم دارد و یک زبان و دو لب دارد و در روز قیامت گواهی به برخوردها و آمدن های مردم بدینجا میدهد. و این سنگ امین خدای عزوجل در این مکان است. عمر گفت: ای أباالحسن! خداوند مرا در جائی که تو نباشی زنده نگذارد.»
مجلسی رضوان الله علیه بعد از نقل این داستان فرموده است: این داستان را غزالی در کتاب «احیاء العلوم» آورده است و بخاری و مسلم در صحیحین خود آورده اند، ولی ذیل آنرا که تنبیه أمیرالمؤمنین به عمر است نیاورده اند.
و ابن تیمیه در «منهاج السنة» از جانب عمر اعتذار جسته است که این گفتار عمر به حجرالاسود که تو نفعی و ضرری نداری بر اساس حقیقت نبوده، بلکه روی مصلحت و سیاست بوده است؛ چون کافران و مشرکانی که تازه وارد در دین اسلام شده بودند و به عبادت احجار و تعظیم و تکریم سنگ ها به امید نفع و از ترس پیدایش ضرر خو گرفته و الفت داشتند، بسیار بودند. و این کلام عمر به جهت آن بود که آن مشرکان خود را شریف و عزیز ندانند و بدین عملشان برای خود مکانی رفیع و منزلتی عالی قائل نشوند.
لیکن روایت ابن ابی الحدید این اعتذار را باطل میکند؛ زیرا بعد از آنکه حضرت، عمر را از سر بوسیدن و استلام کردن مطلع کردند و تأکید کردند که این سنگ دارای بهره و زیان است، عمر جهت اعتذار خود را در این کلامش بیان نکرد؛ و نباید بگوید: ای أباالحسن من زنده نباشم در زمینی که تو در آنجا نباشی! زیرا که ظاهر این گفتار، گفتار کسی است که جاهل بوده و اعتراف به خطا کند، و تتمه این روایت را حذف کرده اند برای آنکه از این اعتذار متمکن باشند.

منابع

  • سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی 7- صفحه 252-249

کلید واژه ها

حجرالاسود عمر ابن خطاب امام علی (ع) حج سیره نبوی ادراک شعور فرشتگان

مطالب مرتبط

شعور و ادراک حجرالاسود از نظر روایات روش خلافت امام علی علیه السلام اقدامات حضرت علی علیه السلام در اوایل حکومت توصیف علی علیه السلام از شرایط کلی جامعه عصر خویش آخرین حج پیغمبر اکرم و رحلت ایشان سخنان امیرالمومنین (ع) در باره حج جهات معنوی اسلام و بوسیدن حجرالاسود

اطلاعات بیشتر

وجود حیات، علم و قدرت در عالم هستی از منظر حکمت متعالیه و مولانا شعور و ادراک حجرالاسود از نظر روایات شهادت حجرالاسود بر امامت حضرت سجاد علیه السلام

ابزار ها