جستجو

تشبیه معانی معقول به امور محسوس در معارف قرآنی

در قرآن کریم داریم:
«الرحمان علی العرش استوی؛ حقا که خداوند بر روی تخت قرار گرفت و مسلط و مسیطر شد.» (طه/ 5) این مسلم از باب تشبیه معقول به محسوس است. زیرا خداوند جسم نیست و کرسی و تخت حکومت ندارد، لذا باید برای خدا تختی را مناسب با وجود بحت و بسیط و مجرد و لایزالی و لم یزلی خدا در نظر بگیریم؛ و آن عالم اراده و مشیت خداست، و کاخ امکان و عالم هستی است. چون همانطور که تخت سلطنت سلطان محل بروز قدرت و ظهور اوامر اوست، روی آن می نشیند و احکام صادر می کند، و بانگ أنانیت می زند؛ خداوند هم به واسطه عالم مشیت و اراده بر کاخ وجود و عالم هستی تسلط می یابد و سیطره پیدا می کند و احکام تکوینیه و تشریعیه صادر می کند. پس کرسی و تخت خدا و عرش خدا عالم مشیت و اراده و قدرت اوست، و مسلما خداوند چنین عرشی دارد.
و یا در آیه قرآن داریم: «الذین یحملون العرش و من حوله و یسبحون بحمد ربهم؛
آن کسانی که عرش را حمل می کنند و کسانی که در اطراف عرش هستند، همگی با حمد پروردگارشان تسبیح می نمایند.» (غافر/ 7) مسلما برداشتن و حمل کردن مانند حمل کردن کرسی سلطان بر روی دوش مردم نیست.
و نیز در قرآن داریم: «و یحمل عرش ربک فوقهم یؤمئذ ثمانیة؛ و عرش پروردگارت را ای پیامبر، در آن روز که روز قیامت است، هشت ملک و فرشته بر بالای خود حمل می کنند.» (الحاقه/ 17)
آیا در قیامت هشت فرشته کرسی و تخت حکمرانی حضرت حق را به دوش می کشند؟ یا آنکه نه چنین نیست؛ مأموران ارادۀ عرش حضرت احدیت سبحانه و تعالی در این جهان و در عالم ماده و امکان، چهار ملک مقربند؛ عزرائیل، و جبرئیل، و میکائیل، و اسرافیل، حاملان نیازهای عالم طبع و وسائط فیض و رحمتند. در آن عالم به واسطه تجرد ملکوتی و سعه و قدرت آنجا، حاملان نیازهای آن جهان افزوده و دو برابر می گردند، و هشت ملک مقرب واسطه در فیض سبحانی از مقام احدیت بدان عالمند. این است معنای ثمانیه و معنای حمل کردن عرش خداوند عز و جل.
در قرآن داریم: و جآء ربک و الملک صفا صفا؛ و در روز قیامت پروردگار تو و فرشتگان به طور صفوف منظم می آیند.» (فجر/ 22) آیا خداوند جسم است، و آمدن او مانند آمدن انسان است؟ أبدا أبدا. معنای آمدن خدا ظهور خداست. چون مجئ در لغت به معنای ظهور و بروز تدریجی است؛ و بنابراین ظهور خدا و فرشتگان، آمدن آنهاست. مجییء و آمدن خدا، ظهور و طلوع قدرت و علم و حیات بسیط و مجرد اوست. و نظیر این تعابیر در آیات و روایات بسیار است؛ مثل: «ید الله فوق أیدیهم؛ دست ‏خدا بالاى دستهاى آنان است.» (فتح/ 10) و مثل: عین الله و اذن الله و لسان الله و غیرها که قابل احصاء نیست. خداوند در قرآن کریم دارد: «و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله؛ و این است راه مستقیم من که باید از آن پیروی کنید! و از راههای دیگر پیروی مکنید که شما را از طی راه خدا باز می دارند.» (انعام/ 153)
آیا می توان در این آیه، صراط و سبیل و سبل را به معنای راههای طبیعی و مادی گرفت و گفت: مراد راهی است چون جاده هموار و مستقیم، در مقابل راههای کج و معوج؟ یا نه؛ مسلما این صراط و سبیل، معنوی است و کنایه از کشف حجب و وصول عبد به مقام عز شامخ حضرت حق است از طریق عمل به قرآن و سنت و منهاج پیامبر عظیم الشأن.
اگر شما بگوئید: آقا فردا شما محاکمه ای دارید! گردنه ای است باید از آن عبور کنید! مراد و منظور از این گردنه چیست؟ آیا در مجلس محاکمه کوهی است که باید از کریوۀ آن گذشت؟ یا مراد از عهدۀ جواب برآمدن، و دفاع از حق خود نمودن است ؟
باری، تمام این موضوعات از باب تشبیه معقول به محسوس است، و یا از باب استعمال لفظ در معانی حقیقیه خود بنابر آنچه گفتیم که الفاظ برای معانی عامه وضع شده اند. و بنابراین اصولا معنای عقبه، کریوۀ کوه نیست، و معنای عرش تخت چوبی و زرین نیست؛ بلکه عقبه به معنای تنگنا است، چه مادی و چه معنوی، و عرش به معنای محل حکمرانی است، چه چوبین و زرین، و چه احاطه و سیطرۀ مثالی و برزخی و نفسی و قیامتی.
علت آن است که چون می خواستند آن معانی معقوله را بیان کنند غیر از این الفاظ متداول که در معانی محسوسه استعمال می شده است، لفظ دیگری نبوده است، و لذا آن معانی را به قالب الفاظ معمولی بیان کردند.

منابع

  • سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 8 صفحه 98-101

کلید واژه ها

قدرت خدا باورها در قرآن جسم قیامت عرش فیض الهی صراط مستقیم

مطالب مرتبط

استفاده از تشبیه معقول به محسوس در معارف دینی مفهوم عرش الهی از نظر آیات و روایات اعاده خلق آسان تر از خلقت ابتدایی بصیرت ویژه خدا نسبت به متألهان نشانه های رستاخیز حشر و بعث در اصطلاح فلسفی و عرفانی خداوند سمیع و بصیر

اطلاعات بیشتر

کلام شیخ مفید در معنای عقبات صراط

ابزار ها