جستجو

رابطه شفاعت با سنت های ثابت الهی

اشکال دیگری که در مسئله شفاعت مطرح است در نسبت میان شفاعت و سنت های لا یتغیر الهی است، زیرا سنت‌ خداوند چنین‌ جاری‌ است‌ که‌ افعالش‌ از اختلاف‌ و تخلف‌ مصون‌ است؛ یعنی‌ آنچه‌ را که‌ حکم‌ می‌کند و مقدر می‌فرماید بر وتیره‌ واحده‌ بدون‌ استثناء اجرا می‌نماید و سنت‌ اسباب‌ خداوندی‌ نیز این‌ چنین‌ است‌.
در قرآن‌ کریم‌ داریم: «إن عبادی‌ لیس لک علیهم سلطـ'ن إلا من اتبعک من الغاوین * و إن جهنم لموعدهم أجمعین؛ به‌ درستی‌ که‌ نسبت‌ به‌ بندگان‌ من‌، برای‌ تو (شیطان‌) سلطنت‌ و اقتداری‌ نیست‌! مگر آن‌ کسی‌ از اغواء شدگان‌ که‌ تو را پیروی‌ کند؛ و در این‌ صورت‌ موعد همگی‌ آنان‌ جهنم‌ است‌» (حجر/ 42-43) و نیز داریم: «و أن هذا صر طی‌ مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن‌ سبیله؛ و به درستی که‌ حقا صراط‌ من‌ که‌ مستقیم‌ است‌، این‌ صراط‌ است؛ و از آن‌ تبعیت‌ کنید! و از راه‌های‌ دیگر تبعیت‌ نکنید! چرا که‌ شما را از راه‌ خدا متفرق‌ و جدا می‌سازد» (انعام/ 153) و نیز داریم: «فلن‌ تجد لسنت الله تبدیلا و لن‌ تجد لسنت الله تحویلا؛ پس‌ هیچ‌ وقت‌ در سنت‌ خدا تبدیلی‌ نخواهی‌ یافت‌ و هیچ‌ وقت‌ در سنت‌ خدا تحویلی‌ نخواهی‌ یافت‌.» (فاطر/ 43)
و شفاعت‌ موجب‌ اختلاف‌ در سنت‌ خدا می‌گردد، چون‌ اگر شفاعت‌ شامل‌ حال‌ همه‌ شود و عذاب‌ از جمیع‌ مجرمان‌ برداشته‌ شود، این‌ مستلزم‌ نقض‌ غرض‌ است‌ و نقض‌ غرض‌ محال‌ است‌ و یک‌ بازی‌ است‌ که‌ منافات‌ با حکمت‌ خدا دارد و اگر شامل‌ بعضی‌ از مجرمان‌ شود و در نتیجه‌ عذاب‌ از بعضی‌ آنان‌ و یا از بعضی‌ از جرایمشان‌ برداشته‌ شود، این‌ موجب‌ اختلاف‌ در فعل‌ خدا و مستلزم‌ تغییر و تبدیل‌ در سنت‌ جاریه‌ و طریقه‌ دائمه‌ خواهد بود زیرا که‌ فرقی‌ در بین‌ مجرمان‌ نیست‌ در اینکه‌ هر یک‌ از آنان‌ مجرم‌ هستند و فرقی‌ در بین‌ گناهان‌ نیست‌ در اینکه‌ همه‌ گناه‌ است‌ و موجب‌ خروج‌ از طریقه‌ و منهاج‌ عبودیت‌ است‌، پس‌ بنابراین‌ اختصاص‌ دادن‌ بعضی‌ از مجرمان‌ را و یا بعضی‌ از گناهان‌ را به‌ شفاعت‌ و به‌ عفو و اغماض‌ و نادیده‌ گرفتن‌ محال‌ است‌.
بلی‌ سنت‌ شفاعت‌ و مشابهات‌ آن‌، در این‌ زندگی‌ دنیوی‌ که‌ اعمال‌ و افعالش‌ بر آرا و افکار و اوهامی‌ مبتنی‌ است‌ که‌ چه‌ بسیار به‌ طور مساوی‌ در موارد حق و باطل‌ جاری‌ است و بر نسق‌ واحد در موارد حکمت‌ و جهالت‌ حکم‌ می‌شود اشکالی‌ ندارد. جواب‌ آنکه: هیچ‌ شکی‌ نیست‌ که‌ صراط‌ خدا مستقیم‌ و سنت‌ خدا واحد است‌، لیکن‌ این‌ سنت‌ واحده‌ غیر مختلفه‌ و غیر متبدله‌ هیچ‌ گاه‌ بر اصل‌ یک‌ صفت‌ از صفات‌ الهیه‌ همچون‌ حکم‌ و تشریع‌ قائم‌ نیست‌، تا اینکه‌ هیچ‌ حکمی‌ از مورد خودش‌ تخلف‌ نکند و هیچ‌ جزایی‌ از محل خودش‌ تغییر نیابد، بلکه‌ این‌ سنت‌ قائم‌ است‌ به‌ مجموع‌ صفات‌ خداوند که‌ مربوط‌ به‌ این‌ موضوع‌ و این‌ جهت‌ است‌. و توضیح‌ این‌ حقیقت‌ آنست که: خداوند سبحانه‌ و تعالی‌، یگانه‌ وجود بخشنده‌ و افاضه‌ کننده‌ برای‌ تمام‌ موجودات‌ عالم‌ تکوین‌ است‌، از حیات‌ و مرگ‌ و رزق‌ و نعمت‌ و قدرت‌ و غیرها و معلوم‌ است‌ که‌ اینها اموری‌ هستند که‌ مختلف‌ بوده‌ و همگی‌ ارتباطشان‌ از جهت‌ واحد به‌ خداوند نیست‌، به‌ هر گونه‌ و به‌ هر شکلی‌ که‌ خواهد بوده‌ باشد؛ زیرا بنابراین‌ فرض‌ دیگر سببیتی‌ نیست‌ و ارتباط‌ و سببیت‌، دیگر فرضی‌ ندارد.
خداوند تعالی‌ مریضی‌ را بدون‌ جهت‌ و مصلحت‌ مقتضی‌ شفا نمی‌دهد و نیز به‌ جهت‌ اینکه‌ او خداوند مرگ‌ آفرین‌ و منتقم‌ و جبار و شدید الاخذ است‌، شفا نمی‌دهد، یعنی‌ از راه‌ این‌ صفات‌ شفای‌ او را افاضه‌ نمی‌فرماید؛ بلکه‌ از جهت‌ اینکه‌ او خداوند رئوف‌ و مهربان‌ و رحیم‌ و عطوف‌ و منعم‌ و شافی‌ و معافی‌ است‌، شفا می‌دهد و خداوند تعالی‌ مرد جبار و مستکبری‌ را بدون‌ جهت‌ و مصلحت‌ هلاک‌ نمی‌کند و نه‌ به‌ جهت‌ اینکه‌ او خداوند رئوف و مهربان‌ است؛ بلکه‌ به‌ جهت‌ اینکه‌ او شدید البطش‌ و شدید الانتقام‌ است‌ و بنابراین‌ هر یک‌ از حادثات‌ این‌ عالم‌ در تحت‌ اسم‌ و صفتی‌ خاص است‌ و خداوند با اسماء حسنای‌ خود هر چیزی‌ را متناسب‌ با آن‌ اسم‌ و صفت‌ پدید می‌ آورد.
قرآن‌ کریم‌ با ندای‌ بلند و آشکارای‌ خود به‌ این‌ حقیقت‌ اعلان‌ می‌دارد که‌ هر یک‌ از حوادث‌ از نقطه‌ نظر جهات‌ مختلفه‌ وجودیه‌ مستند به‌ صفات‌ و اسماء مختلفه‌ حضرت‌ حق است‌، یک‌ صفت‌ یا بیشتر و از جهت‌ ملایمت‌ و ائتلاف‌ و استیناسی‌ که‌ بین‌ آنهاست‌، به‌ واسطه‌ صفات‌ علیا و اسمای حسنای‌ او به‌ ذات‌ اقدس‌ او مرتبط‌ می‌شوند و سببیت‌ و اقتضا از این‌ ناحیه‌ ناشی‌ می‌شود و به‌ عبارت‌ مختصر می‌توان‌ گفت هر امری‌ از امور از جهت‌ خصوص‌ آن‌ مصلحتی‌ را که‌ متضمن‌ است‌، از خیرات‌ و برکات‌، به‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ ربط‌ حاصل‌ می‌کند و علیهذا، استقامت راه‌ خدا و وحدت‌ سببیت‌ خدا و عدم‌ تغیر و تبدل‌ آن‌ و عدم‌ اختلاف‌ در فعل‌ خدا، به‌ واسطه‌ ملاحظه‌ جمیع‌ صفات‌ و اسباب‌ مربوط‌ به‌ آن‌ چیز است‌، نه‌ به‌ واسطه‌ اقتضاء یک‌ صفت‌ خاصی‌ و به‌ عبارت‌ ساده‌ و واضح‌ تر: به‌ واسطه‌ نتیجه‌ و ماحصل‌ جمیع‌ فعل‌ و انفعالات‌ و کسر و انکساراتی‌ است‌ که‌ بین‌ احکام‌ و مصالح‌ مربوطه‌ به‌ موارد و موضوعات‌ پیدا می‌شود، نه‌ به‌ واسطه‌ اقتضاء یک‌ مصلحت‌ به‌ تنهائی‌.
و بنابراین‌ اگر سنت‌ حکم‌ مجعول‌ فقط‌ نفس‌ همان‌ پاداش‌ درباره‌ مؤمن‌ و کافر، و صالح‌ و فاجر و عادل‌ و فاسق‌ بود، البته‌ تغییری‌ نمی‌کرد و این‌ حکم‌ به‌ وتیره‌ واحده‌ای‌ نسبت‌ به‌ همه‌ جریان‌ می‌یافت‌، ولیکن‌ دانستیم‌ که‌ اسباب‌ بسیار است‌، و چه‌ بسا نتیجه‌ و ماحصل‌ و منتجه‌ عده‌ای‌ از آنها غیر از اثر خاصی‌ است‌ که‌ از یک‌ سبب‌ به خصوص انتظار می‌رفت‌.
شفاعت‌ نیز یک‌ پدیده‌ و حادثه‌ای‌ است‌ مانند سایر حوادث‌ و از این‌ قاعده‌ کلیه‌ مستثنی‌ نیست و بنابراین‌ برداشتن‌ عذاب‌ در اثر شفاعت‌، در اثر اجتماع‌ اسباب‌ عدیده‌ای‌ چون‌ رحمت‌ و مغفرت‌ و حکم‌ و قضاء و دادن‌ حق هر ذی‌ حقی‌ را به‌ خود او و فصل‌ خصومت‌ و قضاء و غیرها، موجب‌ اختلاف‌ در سبب جاریه‌ و صراط‌ مستقیم‌ الهی‌ نیست‌ بلکه‌ مثبت‌ و نگاهدارنده‌ و امضاء کننده‌ این‌ سبب‌ و این‌ صراط‌ است‌.

منابع

  • سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 346-350

کلید واژه ها

قیامت شفاعت سنت الهی باورها در قرآن

مطالب مرتبط

شفاعت نادرست باعث نقض قانون الهی علل سود نبخشیدن شفاعت در قیامت حقیقت مقام رسول اکرم در شفاعت مقام محمود رسول اکرم عامل شفاعت او شفاعت مؤمنان در روز قیامت از نظر قرآن شفاعت اعمال صالح در قیامت درستی عقیده در دین معیار اعطای شفاعت روز قیامت

اطلاعات بیشتر

مقدمات و شرایط تحقق شفاعت تشریعی اشکالات وارده بر مسأله شفاعت

ابزار ها