جستجو

استخفاف عبادات

روزه را نباید استخفاف کرد و سبک شمرد، بعضی روزه را به شکلی می گیرند، (حالا این شوخی است که من می کنم)، که نعوذ و بالله اگر من به جای خدا بودم اصلا روزه اینها را قبول نمی کردم. من افرادی را سراغ دارم که در ماه رمضان شب تا صبح را نمی خوابند، اما نه برای اینکه عبادت کنند، بلکه برای اینکه مدت خوابشان پر نشود. تا صبح هی چای می خورند و سیگار می کشند. اول طلوع صبح که شد نمازشان را می خوانند و می خوابند، چنان بیدار می شوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار. آخر این چه روزه ای شد؟ آدم شب تا صبح را نخوابد برای اینکه در حال روزه حتما خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟ به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است. یعنی ای روزه! من اینقدر از تو تنفر دارم که می خواهم رویت را نبینم. ما حج می رویم ولی به آن استخفاف می کنیم. روزه می گیریم و به آن استخفاف می کنیم، نماز می خوانیم و به آن استخفاف می کنیم. اذان می گوئیم و به آن استخفاف می کنیم. حالا چطور به اذان استخفاف می کنیم؟ مستحب است که مؤذن خودش صوت باشد. همان طوری که در قرائت قرآن تجوید یعنی زیبا قرائت کردن حروف، با آهنگ زیبا خواندن قرآن که اثر بیشتری در روح دارد سنت است، در اذان نیز مستحب است که مؤذن صیت یعنی خوش آواز باشد، اذان را با یک حالی بخواند که مردم را بحال بیاورد، بیاد خدا بیاورد. خیلی افراد صیت هستند و می توانند خوب اذان بگویند اما اگر به آنها بگوئی آقا برو یک اذان بلند بگو، نمی گوید؛ چرا؟ چون خیال می کند این کسر شأنش است، من این قدر پائین هستم که مؤذن باشم؟ آقا! باید افتخار کنی که یک مؤذن باشی. امام علی (ع) مؤذن بود، در همان وقتی که خلیفه بود هم مؤذن بود. این استخفاف به اذان است که یک نفر ننگش بکند که مؤذن باشد یا مؤذن بودن را بسته به شأن اشخاص بداند و بگوید من که از اعیان و اشراف هستم، از رجال و شخصیت ها هستم، من دیگر چرا مؤذن باشم؟ اینها همه استخفاف است. پس ما هرگز نباید به عبادت استخفاف بکنیم، ما باید مسلمان کامل و جامع باشیم. ارزش اسلام به جامعیت آن است. نه آن طور باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را رها کنیم و نه مثل آنها که اخیرا پیدا شده اند باشیم که اسلام را فقط به تعلیمات اجتماعیش بشناسیم و به عبادت استخفاف کنیم، عبادت را تحقیر کنیم.
عبادت گذشته از اینکه خودش یک رکن و مرکب تقرب به پروردگار است و گذشته از اینکه «اقم الصلوة لذکری» (طه/آیه 14)؛ «قرآن فلسفه نماز را یاد خدا می داند». نماز برای یاد خدا بودن و نزدیک شدن به اوست و نزدیک شدن به خدا به هدف دیگر ماوراء خود نیاز ندارد، گذشته از همه اینها اگر ما عبادت را تحقیر بکنیم، از سایر وظائف هم می مانیم. عبادت قوه مجریه و ضامن اجرای سایر دستورات اسلامی است.

منابع

  • مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 135-134

کلید واژه ها

اسلام انسان فلسفه احکام دستورات الهی احکام عبادی

مطالب مرتبط

فلسفه تربیتی عبادات در اسلام فلسفه نماز جمعه در اسلام احکام وقف در اسلام اقسام تقیه با توجه به آیات قرآن فلسفه و ضرورت تولی و تبری در اسلام نظرات مختلف در مورد زمان تشریع حکم زکات نماز و احکام کلی آن

اطلاعات بیشتر

تشکیک در اهمیت عبادات چهره جامعه اسلامی در قرآن استخفاف نماز

ابزار ها