جستجو

ایمان به غیب

معنی «الذین یؤمنون بالغیب؛ آنان که به غیب ایمان می آورند» (بقره/ 3) چیست؟ آیا فقط اینست که ایمان داشته باشیم که غیبی وجود دارد، خدایی وجود دارد، وحیی وجود دارد، ملائکه و فرشتگانی وجود دارند؟ کتب آسمانی، منشأ غیبی دارند؟ معادی وجود دارد؟ یا ایمان داشته باشیم که حضرت مهدی وجود دارد؟ آیا ایمان به غیب همین است و به همین جا خاتمه پیدا می کند؟ نه، بالاتر است. ایمان به غیب آنوقت ایمان به غیب است که انسان یک ایمانی هم به رابطه میان خودش با غیب داشته باشد. ایمان داشته باشیم که اینجور نیست که غیبی هست جدا، و ما هستیم جدا، باید به مددهای غیبی ایمان داشته باشیم. شما در سوره حمد آیه 5 می خوانید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ ای خدای نهان و پنهان! ما تنها تو را پرستش می کنیم و از تو کمک می گیریم، از تو مدد می گیریم، از تو نیرو می خواهیم». این، استمداد است. در راهی که می رویم، این نیروهایی را که تو به ما داده ای به کار می اندازیم ولی می دانیم که سررشته تمام نیروها در دست توست، از تو قوت می خواهیم، از تو مدد می خواهیم، از تو هدایت می خواهیم.
در دعای کمیل اینطور می خوانیم «یا رب، یا رب، یا رب، قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی و هب لی الجد فی خشیتک و الدوام فی الاتصال بخدمتک؛ پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا! به اعضا و جوارح من نیرو بده ولی در راه خدمت خودت. خودتان را بنده آماده به خدمت نشان می دهید، از خدا استمداد می کنید و نیرو می خواهید. نه تنها برای اعضا و جوارح خودم نیرو می خواهم، برای دل خودم و برای عزم و تصمیم خودم هم از تو نیرو می خواهم. خدایا به دل من عزم و تصمیم بده، اراده مرا محکم کن».
اصلا دعا یعنی چه؟ بسیار خوب، ایمان دارم به غیب برای خودش، من برای خودم؟ نه، نکته ای می گویند که حرف خوبی است. می گویند یکی از تفاوتهایی که میان فلسفه الهی و دین و مذهب هست، اینست که فلسفه الهی (البته فلسفه های الهی ای که از مذهب مثل اسلام استمداد نکرده اند) حداکثر به خدایی جدای از عالم، به غیبی جدای از شهادت اعتقاد دارند. مثل یک آدم ستاره شناس که مثلا می گوید در منظومه شمسی ستاره ای کشف شد به نام نپتون، در کهکشان چنین چیزی کشف شد. خوب، هست که هست، به من چه مربوط؟ ولی در دین، عمده، آن رابطه ای است که میان بنده و خدا، میان ما و جهان غیب برقرار می شود. دین از یک طرف ما را وادار می کند به عمل و کوشش و به تعبیر امام علی (ع) به خدمت، و از طرف دیگر می گوید پیوندها و رابطه هایی معنوی میان غیب و اینجا هست. تو دعا کن، تو بخواه، تو استمداد کن، از یک راه نهانی که خودت نمی دانی، به هدف و نتیجه می رسی. می گوید صدقه بده، از یک راه نهانی که تو نمی دانی رفع بلا میکند. دعا کن، که البته شرایطی دارد، اگر دعا با آن شرایط صورت بگیرد، از خداوند در کارها الهام بخواه، بعد می بینی در موقع معین، سر بزنگاه، خدا به قلب تو الهامی کرد. از غیب به تو مدد می رسد. البته مدد غیبی شرایطی دارد، معنایش این نیست که ما توی خانه مان بنشینیم و بگوئیم: ای غیب بیا به من مدد بده. نه، مدد غیبی، قانون و شرایط دارد. پس، عمده اینست که ما ایمان به غیب و ایمان به مددهای غیبی در یک شرایط معین داشته باشیم.
من نمی دانم با چنین اشخاصی برخورد کرده اید یا نه، من برخورد کرده ام و خودم در زندگی شخصیم چنین تجربه هایی دارم که انسان گاهی اینجور احساس میکند که اگر آن راهی را که خدا برای او معین کرده است برود، یک تأییدهایی، یک حمایتهای غیبی و نهانی هست بالاتر از عقل و فهم و فکر او که برای او کار میکند و چقدر یک چنین ایمانی آدم را نگه می دارد و برای زندگی انسان مفید است.

منابع

  • مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 227-225

کلید واژه ها

ایمان غیب قرآن انسان امداد غیبی موجودات خدا

مطالب مرتبط

علت انحراف بشر از خداپرستی معنا و مفهوم غیب از نظر متون دینی معنای قول ثابت در قرآن کریم ماهیت قرآن رابطه میان انسان و جریان های عالم مفهوم حقیقی پرستش و عبادت از نظر آیات و روایات انواع زیبایی در قرآن

اطلاعات بیشتر

معنی غیب راه ایمان آوردن به غیب وحی، امداد غیبی در مقیاس اجتماع بشر ایمان به غیب مرحوم آیت الله بروجردی بدبینی روشنفکران نسبت به آینده جهان آینده جهان در منطق دین

ابزار ها