جستجو

بررسی دو نظریه پیرامون حرکت تکاملی تاریخ

مکاتب مختلف نظریات متعددی در موضوع حرکت مستقیم و تکاملی تاریخ ارائه کرده و هریک آن را هماهنگ با مبانی اعتقادی خود تفسیر کرده اند؛ به شرح زیر:

1. نظریه دورانی بودن حرکت تاریخ
برخی اندیشمندان و فیلسوفان تاریخ همچون آرنولد توین بی معتقدند که حرکت تاریخ دوزانی و تناوبی است؛ بدین معنی که پیاپی تمدن هایی پدید می آیند، تمدن هایی دیگر ناپدید می شوند و این دوران و رواند تناوبی در بستر تاریخ استمرار می یابد و حرکت تاریخ از این دایره بیرون نمی رود. براساس این نظریه آدمی هرگز به کمال نهایی دست نمی یابد؛ بلکه جریان تاریخ متناوبا به نقطه ای از کمال می رسد و سپس از آن نقطه باز می گردد و مسیری دیگر در پیش می گیرد. توین بی- که بیشتر مورخ و تحلیل گر است تا فیلسوف – کوشیده است برای حوادث تاریخی، به ویژه وقایعی که در عصر خود او روی داده، چه فرهنگی و سیاسی و چه نظامی، قاعده و قانونی جامع و مانع بیابد و عرضه کند. وی نخست به نقد فلسفه هگل در تاریخ پرداخته و یادآور می شود که این فلسفه هرگونه رشد فردی اذهان و عقول مردم را نادیده می گیرد و روح و ایمان فرد را به فراموشی می سپارد؛ در حالی که این دو عنصر از بدیهی ترین حقایق عالم وجود هستند و در نهایت از یک موجود مجرد تعبیر و تفسیری کاملا مادی ارائه می دهد. در برابر تفسیر هگل از روح و تکامل تاریخ تفسیر اسکاتولوژیک قرار دارد که  برحسب آن روح، خارج از حقیقت تاریخ است و در جهانی دیگر غیر از دنیای انسانی باید جسته شود و اساسا سعادت بشر را در جدا شمردن روح از این دنیا و وجود آن در عالم واپسین می داند و این تفسیر نیز مورد انتقاد توین بی  قرار گرفته است. توین بی از یک سو با عقیده و فلسفه هگل در تاریخ رو به رو بود که هیچ پایه و مایه ای نداشت و از سوی دیگر می دید و می دانست که تکامل تاریخ- بدون آن که مبتنی برقاعده و نظمی باشد- پذیرفتنی نیست و نمی توان حوادث و وقایع تاریخی را صرفا زاییده اتفاق و تصادف دانست؛ از این رو کوشید راه حل دیگری برای این مسئله بیابد و چنین بود که نظریه حرکت دورانی یا مسیر مارپیچی تاریخ را ارائه کرد تا از این رهگذر هم قاعده مند بودن تاریخ را به اثبات رساند و هم از اشکالات انتقادات وارد بر نظریات دیگر در فلسفه تاریخ برکنار بماند.

بررسی و نقد نظریه دورانی بودن حرکت تاریخ
این نظریه با اشکالی سخت رو به روست و آن این که نگرش به تاریخ ضرورتا باید فراگیر و گسترده باشد و خط ممتد زمان و حوادث آن در فلسفه تاریخ و قوانین و نظامات مرتبط با آن در نظر گرفته شود؛ در حالی که نگاه توین بی به تاریخ از پایین بوده و تنها از روزنه ای کوچک به تاریخ نگریسته. او به یکایک حوادثی که در عصر خودش روی داده، تکیه کرده و برخی را در حال اعتلا و صعود و برخی دیگر را در حال انحطاط و سقوط مشاهده کرده؛ در حالی که اگر حوادث را از فراز آنها می نگریست و خط ممتد آنها را مشاهده می کرد و برهه های تاریخ را جدا از هم نمی دید، به نتیجه ای دیگر دست می یافت. توضیح آنکه بررسی و مطالعه تاریخ به دو نحو میسر است:

الف. بررسی برهه هایی از تاریخ به صورت پدیده هایی مستقل از یکدیگر و بدون در نظر گرفتن روابط میان آنها؛

ب. بررسی تاریخ به عنوان یک کل واحد و زنجیره ای به هم پیوسته از حلقه های متعدد و مرتبط و تحت حاکمیت نظامی واحد

اگر مراحل مختلف زندگی انسان و ظهور و سقوط تمدن ها را به صورت مجموعه ای واحد بنگریم و هریک از آنها را جدا و مستقل از یکدیگر ندانیم، در آن صورت حرکت دورانی تاریخ مفهوم و معنایی نخواهد داشت؛ زیرا نگاه به مقاطع خاصی از تاریخ و نادیده گرفتن خط مستقیم و مستمر آن و چشم پوشیدن از مراحل دیگر به سبب عدم توجه کافی به مطالعه تاریخ و اصول آن ادعایی است که از دیدگاه فلسفه تاریخ هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد.

2. نظریه ارتجاعی بودن حرکت تاریخ
پسگرد پا پسروی اجتماعی – که منادی آن در غرب، فیلسوف انگلیسی، ایوینگ بود- بدین مفهوم است که هرچه بیشتر بر عمر جامعه انسانی می افزاید، احتمال دستیابی آن به سعادت کمتر می گردد و سیر جوامع سیری ارتجاعی و قهقرایی است. در آثار و نوشته هایی جامعه شناسان و تاریخ نگارانی که منکر و مخالف حرکت تکاملی تاریخ هستند، مجموعه ای از اشکالات و ایرادهایی به چشم می خورد که به یکی از دو عامل زیر باز می گردد:

1. آن که مفهوم تکامل اجتماعی بدان معناست که جوامع بشری در طول تاریخ به دنبال هدف مشترک و معینی بوده اند؛ در حالی که نه این جوامع همگون و همانندند و نه هدف مشترک داشته و دارند و نه هدف کلی کارساز است؛ زیرا جست و جوی سعادت به صورت کلی مشکل را حل نمی کند و سعادت و عدالت مفاهیمی متعدد و گاه مبهم دارند و هر جامعه ای آن را به مفهومی متناسب با خود می نگرد؛ بنابراین نمی توان جوامع گوناگون  را یکسان و براساس مفاهیم عدالت و سعادت ارزیابی نمود و نسبت به اعتلا یا انحطاط اخلاقی آنها براساس معیار واحد داوری کرد.

2. معنای تکامل اجتماعی شناخت جامعه از همه جهات و جوانب است و تا چنین شناختی حاصل نشود، نمی توان به تکامل دست یافت. بنابراین وقتی منکران تکامل اجتماعی توجه خود را منحصرا به وضیت موجود جوامع برای تبیین تکامل اجتماعی معطوف می دارند و می گویند که نگرش کلی به جوامع و برآورد و سنجش میزان تکامل آنها نیاز به معیار مشترکی دارد، این سوال مطرح می شود که آیا اساسا چنین معیار واحد و مشترکی وجود دارد یا خیر؟ برای مثال زندگی بشر امروز از زندگی گذشتگان و پیشینیان پرمایه تر است؛ ولی آیا می توان این پرمایگی را دلیل بر تکامل آن دانست؟ و آیا مسئله سرعت نقل و انتقال از یک سوی زمین تا سوی دیگر نشانه تکامل است؟ و اصولا آیا سرعت به خودی خود گواه و گویای تکامل است؟ و آیا جوامع صنعتی تکامل یافته تر از دیگر جوامع هستند؟

بسیاری از صاحبنظران مشرق زمین تفوق مادی و صنعتی غرب را نشانه کمال نمی دانند و برخی گروهها مانند هواخاهان اقتصاد بی بند وبار، بسط قدرت و مسئولیت حکومت های جدید را انحطاط  جامعه می انگارند. خلاصه کلام منکران تکامل تحولات آشکار جوامع را کمال و تکامل نمی شمارند. بدیهی است که انسان در زمینه های متعددی  همچون صنعت و کشاورزی و پزشکی و دیگر بخش های زندگی مادی به پیشرفت های چشمگیری دست یافته ولی مراد از حرکت تکاملی  تاریخ، پیشرفت همه جانبه در زندگی مدنی و تمدنی بشر است. درست است که نارسایی های سخت همچون خلا معنویت در روابط و مناسبات جهانی را نمی توان نادیده گرفت اما متقابلا نباید و نمی توان اینگونه نقایص و نارسایی ها را به حرکت قهقرایی و ارتجاعی تعبیر کرد؛ زیرا با یک نگاه کلان به تاریخ و تحولات جوامع انسانی به روشنی در می یابیم که روند زندگی مدنی بشر روندی تکاملی است و کاستی ها و نارسایی های موجود و مشهود سرانجام با به کارگیری آموزه های تعالیم آسمانی دین کامل و به دست انسان کامل مرتفع خواهد شد.

منابع

  • خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 223 و صفحه 255 تا 259

کلید واژه ها

تاریخ فلسفه فلسفه تاریخ فلاسفه

مطالب مرتبط

بررسی معنا و مفهوم فلسفه تاریخ و فلسفه نظری تاریخ نظریات برخی از فلاسفه پیش از میلاد درباره واقعیت اصلی اشیاء (افلاطون تا فیخته) نظریات برخی از فلاسفه پیش از میلاد درباره واقعیت اصلی اشیاء (شلینگ تا دولامنه) نظریاتی پیرامون فلسفه نظری تاریخ بررسی عوامل مکانیکی و نمایی در شناخت عامل محرک تاریخ اظهار نظر علما درباره تشیع اسدآبادی دیدگاه شلایرماخر درباره هرمنوتیک

اطلاعات بیشتر

نظریاتی پیرامون فلسفه نظری تاریخ مفهوم تضاد و نقش آن در حرکت تاریخ نقد و بررسی اشکالات وارد بر سیر تکاملی تاریخ

ابزار ها