جستجو

آثار منفی جهل در کلام قرآن

قرآن با استفاده از انواع عبارات و لطائف البیان، انسان را به سوی معرفت و دانش سوق می دهد، و علم و آگاهی را برترین موهبت و افتخار، و کارسازترین نعمتهای الهی می شمرد. این تصریحات و کنایات به دلالت التزامی نشان می دهد که راه معرفت و شناخت به روی همگان باز است، و چیزی از آن مفیدتر نیست، و این همان چیزی است که ما در صدد آن هستیم. در اینجا به سراغ عناوینی که بر محور آثار «جهل» دور می زند، میرویم تا با توجه به آثار منفی و مرگبار جهل، راه خود را به سوی علم و معرفت و آثار مثبت و حیاتبخش آن بگشائیم.

1- جهل سرچشمه بهانه جوی است

"و قال الذین لا یعلمون لولا یکلمنا الله اوتا تینا آیه کذلک قال الذین من قبلهم مثل قولهم تشابهت قلوبهم قد بینا الآیات لقوم یوقنون"، «افراد جاهل و ناآگاه گفتند: چرا خدا با ما سخن نمی گوید؟! چرا آیه و نشانه ای بر خودمان نازل نمی کند؟ پیشینیان آنها نیز همین گونه سخن می گفتند، دلها ( و افکارشان) مشابه است، ولی ما ( به اندازه کافی) آیات و نشانه های خود را برای اهل یقین روشن ساختیم» (سوره بقره /آیه 118). در تاریخ انبیاء کرارا به این نکته برخورد می کنیم که افراد جاهل و نادان با انواع بهانه جوئیها از ایمان آوردن طفره می رفتند، و در برابر دلائل روشن و کتب آسمانی و معجزات صریح آنها، بهانه های رنگانگ عنوان می کردند. گاه می گفتند: چرا تو انسانی؟ چرا فرشته ای به جای تو نیامد؟! گاه می گفتند: چرا نامه ای از خدا بر ما نازل نمی شود؟! گاه می گفتند: تا خدا و فرشتگان را در برابر ما نیاوری ما ایمان نمی آوریم! و گاه می گفتند تا سرزمین بی آب و علف ما را تبدیل به یک باغستان با نهرهای آب جاری، و انواع درختان و گلها و میوه ها نکنی، ما به تو ایمان نخواهیم آورد! (نمونه روشن این معنی در سوره اسری آیه 90 تا 93  آمده است، و در آیات دیگر قرآن نیز نمونه های متعددی دارد). در حقیقت افراد آگاه برای رسیدن به یک حقیقت به یک دلیل منطقی بسنده می کنند، و اگر دلائل متعدد شود راسختر خواهند شد، ولی متعصبان لجوج و جاهل حاضر نیستند دست از عقائد خرافی خود بردارند، برای طفره رفتن از حقیقت هر روز به بهانه ای متوسل می شوند، حتی اگر به بهانه های آنها نیز عمل شود آن را رها کرده، سراغ بهانه دیگری می روند، چرا که هدف پی جوئی حقیقت نیست، بلکه طفره رفتن از حقیقت است.

2- جهل عامل تقلید کورکورانه است

"اذقال لابیه و قومیه ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون قالوا وجدنا آبائنا لها عابدین قال لقد کنتم انتم و ابائکم  فس ضلال مبین"، «( به خاطر بیاورید) هنگامی را که ابراهیم به پدرش ( عمویش آزر) و قوم او گفت: این مجسمه های بی روحی را که شما پیوسته پرستش می کنید چیست؟ گفتند: ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می کنند. گفت: مسلما شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده اید»؟ (سوره انبیا /آیات 52-54). «تماثیل» جمع «تمثال» به معنی موجودی است که صورتی دارد، و به مجسمه و عکسهای نقاشی شده هر دو گفته می شود. «عاکفون» از ماده «عکوف» به معنی توجه مستمر آمیخته به تعظیم است و واژه «اعتکاف» برای عبادت مخصوصی که در مسجد انجام می شود نیز از همین ریشه مشتق شده است. آری در حقیقت بت پرستان هیچ دلیل منطقی بر این عمل زشت خود نداشتند، و غالبا به تقلید کوراکورانه از نیاکان قناعت می کردند، و به همین دلیل ابراهیم آنها را در ضلال مبین و گمراهی آشکار می شمرد. و لذا ابراهیم در ادامه همین آیات که بیانگر محاکمه تاریخیش در برابر بت پرستان بابل است می گوید: «آیا شما جز خدا موجوداتی را می پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارند، و نه زیانی می رسانند»؟! و بعد می افزاید: "اف لکم و لما تعبدون من دون  الله افلا تعقلون"، «اف بر شما و بر آنچه پرستش می کنید، آیا اندیشه نمی کنید و عقل ندارید»؟! (سوره انبیا/آیه 67) یعنی این تقلید کورکورانه از عدم تعقل و تفکر سرچشمه می گیرد و مولود جهل است. دلیل آن نیز  روشن است، افراد عالم و آگاه  دارای استقلال فکری هستند، و استقلال فکری به آنها اجازه تقلید کورکورانه نمی دهد، این جاهلانند که همواره وابسته به این و آن می شوند و کورکورانه دنبال هر برنامه ای می افتند.

3-جهل موجب پراکندگی و اختلاف است

"لایقاتلونکم جمیعا الا فی قری محصنه او من وراء جدرباسهم بینهم شدید تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی ذلک بانهم قوم لا یعقلون"، «آنها هرگز با شما به صورت دستجعی نمی جنگند، جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها، پیکارشان در میان خودشان شدید است ( اما در برابر شما ناتوانند) آنها را متحد گمان می کنی، در حالی که دلهای آنان پراکنده است، این به خاطر آن است که قومی بی تعقل و جاهلند» (سوره حشر/ آیه14). «قری» جمع «قریه» به معنی آبادی است، اعم از شهر و روستا، و گاه به گروهی از انسانها که در یک محل جمعند نیز گفته می شود. و «قری محصنه» به آبادیهائی گفته می شود که به وسیله برج و بارو یا خندق و موانع دیگر از هجوم دشمن در امان است. این آیه که پیرامون طایفه «بنی نضیر» ( یکی از طوائف سه گانه یهود در مدینه) سخن می گوید از ترس و وحشت درونی و اختلاف و پراکندگی باطن آنها پرده برمی دارد، می گوید: به ظاهر پر هیاهو و متحد آنها نگاه نکن، آنها در واقع جمعیت پراکنده اند، و این به دلیل جهل و نادانی آنها است. همیشه اختلاف از جهل، و اتحاد و اتفاق از آگاهی سرچشمه می گیرد، افراد جاهل نه تنها خطرات عظیم پراکندگی را نمی بینند، و از برکات اتحاد بیخبرند، بلکه از اصول همزیستی سالم و طرز همکاری و شرائط فعالیت دستجمعی صحیح نیز اطلاعی ندارند، و همین امر آنها را به پراکندگی می کشاند. هرگز افراد متعصب و لجوج و خودخواه و خودمحور و کینه توز و بی گذشت نمی توانند از اتحاد و اتفاق برخوردار باشند چرا که هریک از این امور مانع بزرگی در راه وحدت است و می دانیم این پدیده ها همه از جهل ناشی می شود.

4- جهل عامل سوء ظن و بدبینی است

"ثم انزل علیکم من بعد الغم امنه نعاسا یغشی طائفه منکم و طائفه قد اهمتهم انفسهم یظنون بالله غیر ظن الجاهلیه"، «سپس به دنبال این غم و اندوه آرامش بر شما فرستاد، این آرامش به صورت خواب سبکی بود که جمعی از شما را فرا گرفت، اما جمع دیگری در فکر جان خویش بودند ( و خواب به چشمانشان نمی رفت!) آنها گمانهای نادرستی درباره خدا همچون گمانهای دوران جاهلیت داشتند» (سوره آل عمران/آیه154). این آیه به ماجرای شب بعد از جنگ احد که شب دردناک و  پراضطرابی بود اشاره می کند، زیرا گروهی از مسلمانان  بعد از تحمل آن ضربه سنگین دشمن، احتمال می دادند سربازان فاتح قریش بار دیگر به مدینه بازگردند و آخرین مقاومتهای مسلمانان را که بر اثرحوادث میدان احد در حال ضعف بودند درهم بشکنند. در این هنگام خداوند خوابی آرامبخش بر آنان مسلط ساخت و اضطرابشان فرو نشست، ولی افراد ضعیف الایمان در میان انبوهی از افکار وحشتناک تمام شب را بیدار ماندند، گاه با خود سخن می گفتند، گاه پیش خود فکر می کردند آیا وعده های پیامبر اسلام واقعا راست بوده؟ آیا ممکن است با این وضع دلخراش که در احد پیش آمد سرانجام ما پیروز شویم؟ آیا جان سالم از این مهلکه بدر خواهیم برد؟ و یا همه آنچه به ما گفته شده است دروغ است؟ و امثال این وسوسه های شیطانی و سوء ظنهای جاهلی، ولی حوادث آینده نشان داد که آنها سخت در اشتباه بودند، وعده های الهی همه راست بوده، اما چون آنها هنوز پیوندهایشان را از دوران جاهلیت نبریده بودند اینگونه درباره خدا و رسولش بدگمان بودند. این تعبیر نشان می دهد که یکی از سرچشمه های سوءظن؛ جهل و نادانی و عدم توانائی بر تجزیه و تحلیل صحیح حوادث است که اگر انسان در پرتو آگاهی، قدرت کافی برای تحلیل حوادث داشته باشد اینچنین گرفتار سوءظن و بدگمانی نمی شود.

5- جهل سرچشمه بی ادبی است

"ان الدین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لایعقلون"، «کسانی که از پشت حجره ها تو را بلند صدا می زنند اکثرشان نمی فهمند» (سوره حجرات/آیه 4). گروهی از اعراب بودند که وقت و بی وقت پشت درخانه پیامبر می آمدند و بلند صدا می زند: "یامحمد! یامحمد! اخرج الینا"، «ای محمد، ای محمد، بیرون بیا»! با تو کار داریم و پیامبر(ص) از بی ادبی و مزاحمتهای آنها سخت آزرده می شد، ولی بر اثر حجب ذاتی سکوت می کرد، تا اینکه آیات سوره حجرات نازل شد و آداب سخن گفتن و مخاطبه پیامبر(ص) را شرح داد. تعبیر به "اکثرهم لایعقلون" ( غالب آنها نمی فهمند) اشاره لطیفی است به اینکه بی ادبی افراد جسور و مزاحم غالبا از جهل سرچشمه می گیرد، خلاصه هرجه علم درآید ادب همراه آن وارد می شود، و هرجا جهل حلول کند بی ادبی همراه آن می باشد. "و اذقال موسی لقومه ان الله یامرکم ان تذبحوا بقره قالوا اتتخذنا هزوا قال اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین"، «( و به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می دهد ماده گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟ موسی گفت: به خدا پناه می برم از اینکه از جاهلان باشم» ( سوره بقره /آیه 67). این آیه مربوط به ماجرای قتلی است که در بنی اسرائیل اتفاق افتاد، و چون قاتل شناخته نشد، و می رفت که منشأ درگیریهای عظیمی میان قبائل بنی اسرائیل گردد، دستوری از سوی خداوند رسید که ماده گاوی را ذبح کنند و قسمتی از بدن آن را به بدن مقتول زنند تا به سخن آید و قاتل خود را معرفی کند، از آنجا که این امر بسیار عجیب و اعجاز آمیزی بود بنی اسرائیل در آغاز با تعجب از موسی پرسیدند: آیا تو ما را مسخره می کنی؟! موسی(ع) در پاسخ گفت: من پناه به خدا می برم از اینکه از جاهلان باشم، یعنی استهزاء نشانه جهل و نادانی است و دلیل بر خود برتربینی و کبر و غرور است، اینگونه افراد برای تحقیر دیگران آنها را مسخره می کنند و می دانیم تکبر و خود برتربینی نیز ازجهل و نادانی سرچشمه می گیرد حتی گاهی بسیاری از جاهلان، دانایان را به باد استهزاء می گیرند.

6- جهل عامل مصائب اجتماعی و ندامتها است

"یا ایها الذین امنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ان یصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلم نادمین"، «ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقی برای شما خبری بیاورد درباره آن تحقیق کنید، مبادا به سبب نادانی، آسیب و معصیبتی به قومی برسانید و از کرده خود نادم شوید» (سوره حجرات / آیه6). این آیه به عنوان یک اصل اساسی به مسلمانان دستور می دهد که در قبول اخبار به وثاقت راوی توجه کنند، و اگر خبری از شخص فاسق و غیر قابل اعتمادی به آنها رسید پیرامون آن تحقیق نمایند، و پیش از تحقیق دست به هیچ اقدامی نزنند که ممکن است مایه انواع مصائب و موجب ندامت گردد. بدیهی است شخص جاهل نمی تواند موضعگیری صحیحی در برابر حوادث مختلف داشته باشد، و ندانم کاری او سرچشمه انواع زیانها ومصیبتها می شود، کاری که نتیجه ای جز پشیمانی  و ندامت ندارد.

7- جهل و دگرگون شدن ارزشها

"کتب علیکم القتال وهو کره لکم وعسی  ان تکرهوا شیئا و هوا خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هور شر لکم و الله یعلم و اانتم لا تعلمون"، «جهاد (در راه خدا) بر شما فرض شده، درحالیکه از آن اکراه دارید، و چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید در حالی که خیر شما در آن است، و یا چیزی را دوست داشته باشید در حالی که شر شما در آن است، و خدا می داند و شما نمی دانید» (سوره بقره/ آیه 216). حرکت انسان همیشه متوجه ارزشهای است که او در نظر دارد، و تشخیص ارزشها همیشه درجهت گیری حرکات انسان نقش اساسی را دارد، جهل و نادانی سبب می شود که انسان در تشخیص «ارزش» از «ضد ارزش» گرفتار اشتباه شود، آنچه مایه پیشرفت و خیر و برکت است شر یا ضدارزش بداند و به عکس  آنچه مایه بدبختی او است عامل خوشبختی بشمرد. آیه فوق می گوید جهاد در راه خدا یک ارزش است (مایه عزت و آبرو، افتخار و موفقیت است) اما شما بر اثر نادانی از آن اکراه دارید، چرا که از آثار و برکاتش بیخبرید، و به عکس سکوت و خاموشی و ترک جهاد را مایه سلامت سعادت و یک ارزش می پندارید در حالی که مایه بدبختی شما است. به این ترتیب جهل سرچشمه اشتباه در تشخیص ارزشها است، و آن نیز به نوبه خود عامل موضع گیریهای نادرست و غلط در برابر مسائل مختلف و حوادث گوناگون زندگی و انواع افراط و تفریطهاست.

منابع

  • آیت الله مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد اول- از صفحه 81 تا82 و از صفحه 92 تا 99

کلید واژه ها

قرآن تفسیر جهل تقلید جاهل مصیبت پشیمانی

مطالب مرتبط

کلام قرآن درباره آثار منفی جهل تقلید نابجا، یکی از موانع معرفت و شناخت حقیقت در قرآن جهل و غفلت، یکی از موانع معرفت و شناخت حقیقت در قرآن تفسیر آیه 15 سوره یوسف در بیان بغض برادران یوسف(ع) عوامل تکفیر؛ توبه و ندامت از گناه نهضت پیامبران علیه جهل و تقلید جزع و فزع کردن و حکم آن

اطلاعات بیشتر

کلام قرآن درباره آثار منفی جهل

ابزار ها