تن پروران طماع

جنگ تبوک یک وضع استثنایى داشت، و توأم با مقدماتى کاملا مشکل و پیچیده بود، به همین جهت عده اى از افراد ضعیف الایمان و یا منافق از شرکت در این میدان تعلل مى ورزیدند، در قرآن خداوند گروهى از مؤمنان را سرزنش کرد که چرا به هنگام صدور فرمان جهاد، سنگینى به خرج مى دهند؟ و فرمود دستور جهاد به سود خود شما است و گرنه خدا مى تواند به جاى افراد بى اراده و تن پرور مردمى شجاع و با ایمان و مصمم قرار دهد، بلکه حتى بدون آن هم قادر است پیامبر (ص) خود را حفظ کند آن چنان که در داستان "غار ثور" و "لیلة المبیت" حفظ نمود.
عجب اینکه چند تار "عنکبوت" که بر دهانه "غار" تنیده شده بود سبب انحراف فکر دشمنان لجوج و سرکش شد و از در "غار" بازگشتند و پیامبر خدا سالم ماند، جایى که خداوند با چند تار عنکبوت مى تواند مسیر تاریخ بشر را دگرگون سازد چه نیازى به کمک این و آن دارد تا بخواهند ناز کند، در حقیقت همه این دستورات براى تکامل و پیشرفت خود آنها است نه براى رفع نیازمندى خداوند. به دنبال این سخن بار دیگر مؤمنان را دعوت همه جانبه به سوى جهاد مى کند و مسامحه کنندگان را مورد سرزنش قرار مى دهد.
نخست مى گوید: «انفروا خفافا و ثقالا؛ همگى به سوى میدان جهاد حرکت کنید خواه سبکبار باشید یا سنگین بار.» (توبه/ 41) "خفاف" جمع "خفیف" و "ثقال" جمع "ثقیل" و این دو کلمه مفهوم جامعى دارد که همه حالات انسان را شامل مى شود، یعنى اعم از اینکه جوان باشید یا پیر، مجرد باشید یا متأهل، کم عائله باشید یا پرعائله، غنى باشید یا فقیر، بدون گرفتارى باشید یا گرفتار، زراعت و باغ و تجارت داشته باشید یا نه، در هر صورت و در هر حال و در هر موقعیت بر شما لازم است هنگامى که فرمان جهاد صادر شد همگى این دعوت آزادی بخش را اجابت کنید و از هر کار دیگرى چشم بپوشید و سلاح به دست گرفته به سوى میدان نبرد حرکت کنید. و اینکه بعضى از مفسران این دو کلمه را تنها به یکى از معانى فوق محدود ساخته اند هیچگونه دلیلى ندارد، بلکه هر کدام از آنها یکى از مصداقهاى این مفهوم وسیع است.
سپس اضافه مى کند: «و جاهدوا بأموالکم و أنفسکم؛ در راه خدا با اموال و جانها جهاد کنید.» (توبه/ 16) یعنى جهادى همه جانبه و فراگیر، چرا که در برابر دشمن نیرومندى که از ابر قدرتهاى آن زمان محسوب مى شد قرار داشتند، و بدون آن پیروزى ممکن نبود. اما براى اینکه باز اشتباه براى کسى پیدا نشود که این فداکاریها به سود خداوند است مى گوید: «ذلکم خیر لکم إن کنتم تعلمون؛ این به نفع شما است اگر بدانید.» (توبه/ 41) یعنى اگر بدانید که جهاد کلید سر بلندى و عزت و بر طرف کننده ضعف و ذلت است. اگر بدانید که هیچ ملتى بدون جهاد در جهان به آزادى واقعى و عدالت نخواهد رسید.
اگر بدانید که راه رسیدن به رضاى خدا و سعادت جاویدان و انواع نعمتها و مواهب الهى در این نهضت مقدس عمومى و فداکارى همه جانبه است! سپس بحث را متوجه افراد سست و تنبل و ضعیف الایمان که براى سرباز زدن از حضور در این میدان بزرگ به انواع بهانه ها متشبث مى شدند کرده، و با پیامبر (ص) چنین مى گوید: «لو کان عرضا قریبا و سفرا قاصدا لاتبعوک؛ اگر غنیمتى آماده و سفرى نزدیک بود به خاطر رسیدن به متاع دنیا به زودى دعوت تو را اجابت مى کردند. (و براى نشستن بر سر چنین سفره آماده اى مى دویدند)» (توبه/ 42)
"لکن اکنون که راه بر آنها دور است سستى مى ورزند و بهانه مى آورند" (و لکن بعدت علیهم الشقة). عجب اینکه تنها به عذر و بهانه قناعت نمى کنند بلکه "به زودى نزد تو مى آیند و قسم یاد مى کنند که اگر ما قدرت داشتیم با شما خارج مى شدیم" (و سیحلفون بالله لو استطعنا لخرجنا معکم). و اگر مى بینید ما به این میدان نمى آئیم بر اثر ناتوانى و گرفتارى و عدم قدرت است. "آنها با این اعمال و این دروغها در واقع خود را هلاک مى کنند" (یهلکون أنفسهم). "ولى خداوند مى داند آنها دروغ مى گویند" (و الله یعلم إنهم لکاذبون) (توبه/ 42) کاملا قدرت دارند اما چون سفره چرب و نرمى نیست و برنامه شاق و پر درد سرى در پیش است به قسمتهاى دروغ متشبث مى شوند.
این موضوع منحصر به جنگ "تبوک" و زمان پیامبر (ص) نبود، در هر جامعه اى گروهى "تنبل" یا "منافق و طماع و فرصت طلب" وجود دارند که همیشه منتظرند لحظات پیروزى و نتیجه گیرى فرا رسد آن گاه خود را در صف اول جا بزنند، فریاد بکشند، گریبان چاک کنند و خود را از نخستین مجاهد و برترین مبارز و دلسوزترین افراد معرفى کنند تا بدون زحمت از ثمرات پیروزى دیگران بهره گیرند! ولى همین گروه مجاهد سینه چاک و مبارز دلسوز به هنگام پیش آمدن حوادث مشکل هر کدام به سویى فرار مى کنند و براى توجیه فرار خود عذرها و بهانه ها مى تراشند یکى بیمار شده، دیگرى فرزندش در بستر بیمارى افتاده، سومى خانواده اش گرفتار وضع حمل است، چهارمى چشمش دید کافى ندارد، پنجمى مشغول تهیه مقدمات است و همچنین!
ولى بر افراد بیدار و رهبران روشن لازم است که این گروه را از آغاز شناسایى کنند و اگر قابل اصلاح نیستند از صفوف خود برانند!

 


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏7 صفحه 424

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/110109