قرآن با اهل کتاب در قلمروهای گوناگون جدال داشته و از این رهگذر ما را با فرهنگ یهود و نصاری و منطق خود در نقد عقاید آنها آشنا ساخته است، نخست در شگفت خواهید بود که قرآن با اهل کتاب در قلمرو توحید به جدال برخیزد، ولی با توجه به انحرافی که پس از حضرت موسی (ع) و حضرت مسیح (ع) در میان آنان رخ داد، علت آن روشن می گردد.
قرآن در نخستین برخورد با اهل کتاب یادآور می شود که اگر پذیرفتن نبوت پیامبر اسلام (ص) و آیین او برای آنان سنگین است لااقل حد مشترک میان دعوت تمام پیامبران را حفظ نمایند. و آن موضوع یکتاگرایی و یکتاپرستی است در حالی که پیروان کتابهای آسمانی در برخی از مراتب توحید که هم اکنون بیان می شود، کاملا منحرف می باشند، آنجا که می فرماید: «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلى کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب به سوی سخن واحدی که میان ما و شما مشترک است، بشتابید و آن اینکه جز خدا را، نپرستیم. چیزی را شریک او قرار ندهیم برخی، برخی دیگر، غیر خدا را «رب» ( کسی که سرنوشت انسان در دست اوست) خود نپذیریم اگر روی برگردانیدند، بگویید آگاه باشید ما مسلمانیم.» (آل عمران/ 64)
در حالی که خط توحید، خط مشترک میان تمام آیینهای آسمانی است ولی متاسفانه «یهود» و بیش از آنها «مسیحیان» از آن منحرف شده و در پیکر توحید، از روی جهل و نادانی، شرک و دوگانگی جوانه زده است.
از مجموع بحثهای قرآن با مسیحیان زمان نزول قرآن استفاده مس شود که شرک و لغزش آنان از نظر توحید به صورتهای گوناگون بوده است:
1 ـ مسیح خود خدا است.
2 ـ اقانیم سه گانه یا ثالوث اقدس.
3 ـ مسیح فرزند خدا است.
آیات قرآنی به این سه نوع شرک در میان مسیحیان گواهی می دهد و ممکن است روح همگی یکی باشد در حالی که احتمال دارد، که هر فرقه ای به یکی از آنها قائل باشد.
درباره ی شرک نخست و نحوه ی ابطال آن یادآور می شود که: «لقد کفر الذین قالوا إن الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یا بنی إسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم إنه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنة و مأواه النار و ما للظالمین من أنصار؛ آنان که گفته اند که مسیح خود خدا است، کفر ورزیده اند (چگونه این سخن را می گویند) در حالی که خود مسیح می گفت خدا را که پروردگار من و پروردگار شما است بپرستید؟ هر کسی برای خدا شرک قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام کرده و جایکاه او آتش است و برای ستمگران یاری نیست.» (مائده/ 79) مضمون آیه از دو چیز ترکیب یافته است، بخشی از آن مدعای آنان را مطرح می کند آنجا که می فرماید: «لقد کفر الذین قالوا إن الله ثالث ثلاثه»
بخش دیگر با روشن ترین بیان آن را باطل می سازد و می فرماید: آن کسی که شما برای الوهیت او سینه می زنید، خود را بنده ی خدا می دانسته و همگان را به پرستش خدای یگانه دعوت می کرد، و حیات حضرت مسیح بر این گواهی می دهد. برخی از مفسران می گویند این آیه ناظر به گروهی از مسیحیان است به نام «یعقوبیه» که مسیح را خود خدا می دانستند، نه یکی از اقانیم سه گانه و نه فرزند خدا. هیچ بعید نیست که در میان مسیحیان آن روز چنین نظریه ای یعنی اعتقاد به خدای یگانه متجسم در مسیح، وجود داشته است ولی در عین حال ممکن است این عقیده رویه ی دیگر شرک دوم باشد که هم اکنون به صورت اقانیم سه گانه، و اصالت سه ذات در مقام الوهیت، به نامهای (خدا، و مسیح و روح القدس) مطرح می گردد و از آن به «تثلیث در توحید» نام می برند، و اگر واقعیت این دو شرک یکی باشد، طبعا باید، شرک نخست را «توحید در تثلیث» و شرک دوم را «تثلیث در توحید» و اعتقاد به الوهیت عیسی و اینکه او خدا است با تثلیث در الوهیت از نظر آنها منافات ندارد، نامید. اینک تشریح صورت دوم شرک.
مسیحیان عصر رسالت، بسان مسیحیان امروز به اصالت سه ذات به عنوان اقانیم سه گانه قائل شده که یکی از آنها خدا است. حالا موقعیت هر یک از آنها نسبت به مقام الوهیت چگونه است آیا هر یک مالک تمام مقام الوهیت می باشند یا جزئی از آن را؟
قرآن این نظریه را چنین نقل می کند: «لقد کفر الذین قالوا إن الله ثالث ثلاثة و ما من إله إلا إله واحد و إن لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب ألیم افلا یتوبون إلی الله و یستغفرونه و الله غفور رحیم؛ به طور مسلم کسانی که گفته اند خدا یکی از سه تا است، کفر ورزیده اند خدایی جز خدای واحد نیست اگر از آنچه ک می گویند دوری نجویند، به گروه کافر از آنان عذاب دردناکی می رسد چرا توبه نمی کنند و از او آمرزش نمی طلبند خداوند آمرزنده و مهربان است.» (مائده/ 73)