مراحل مختلف دعوت پیامبر اکرم

رعایت تدریج در دعوت و طرز ارشاد و کیفیت اجرا و عملى کردن دعوت یکی دیگر از مواردی است که خداوند برای سیره ی رسالتی پیامبر بزرگ اسلام (ص) در نظر می گیرد؛ که در مرحله نخست دعوت را با زبان و سپس با کناره گیرى از معاشرت و سخن گفتن با کفار و سرانجام در مرحله سوم با جهاد و توسل به زور انجام داده است. اما دعوت به زبان همان طریقه اى است که از تمامى قرآن کریم استفاده مى شود، زیرا که به وضوح مى بینیم خداى سبحان آن جناب را دستور داده تا با ملاطفت و نرمى دعوت خود را به گوش مردم برساند و فرموده: «قل إنما أنا بشر مثلکم یوحى إلی؛ (اى پیامبر) بگو من نیز بشرى هستم مثل شما، با این تفاوت که به من وحى مى شود.» (کهف/ 110) و نیز فرموده: «و اخفض جناحک للمؤمنین؛ پر و بالت را از در تواضع براى مؤمنین بگستران.» (حجر/ 88)
باز فرموده: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی أحسن، فإذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم؛ خوبى و بدى یکسان نیست، باطل را به بهترین وجهش دفع کن، که اگر چنین کنى خواهى دید همان کس که بین تو و او عداوت است، مثل یک دوست حامى تو شده است.» (فصلت/ 34) همچنین در آیه دیگر فرموده: «و لا تمنن تستکثر؛ از بسیار ارزنده دیدن خدمات خود، بر مردم منت مگذار.» (مدثر/ 6) و از این قبیل سفارش ها در قرآن کریم زیاد است. و نیز به رسول خدا دستور داد که در "دعوت زبانى" فنون بیان را به کار ببرد یعنى در هر جا به مقتضاى فهم و استعداد شنونده سخن بگوید: «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة، و جادلهم بالتی هی أحسن؛ مردم را با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با طریقى که بهتر از آن نباشد با ایشان مجادله نما.» (نحل/ 125)
اما دعوت سلبى، عبارت از این بود که به مؤمنین دستور داد در دین و رفتار خود از کافران کناره گیرى کنند و در تشکیل مجتمع اسلامى کفار را جزء خود ندانند و دین هیچ کس دیگر را که معتقد به توحید نیست با دین خود مخلوط نسازند و عمل هیچ غیر مسلمان را (البته در صورتى که معصیت و یا رذیله اى از رذائل اخلاقى باشد) با اعمال خود مخلوط نکنند مگر آن مقدارى را که ضرورت زندگى آن را ایجاب کند، و در این باب به آیات زیر توجه فرمائید: «لکم دینکم و لی دین؛ دين شما براى خودتان و دين من براى خودم.» (کافرون/ 6) «فاستقم کما أمرت و من تاب معک و لا تطغوا إنه بما تعملون بصیر و لا ترکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من أولیاء، ثم لا تنصرون؛ تو و هر که با تو به سوى خدا روى آورده، در برابر ماموریت هاى خود استقامت کنید و نیز در آن افراط نکنید که خدا به آنچه مى کنید بینا است و از اعتماد و نزدیکى کردن به ستمکاران بر حذر باشید که آتش شما را هم مى گیرد، آن وقت غیر از خدا از انواع اولیا هیچ ولى و یارى نخواهید داشت.» (هود/ 113)
«فلذلک فادع و استقم کما أمرت، و لا تتبع أهواءهم و قل آمنت بما أنزل الله من کتاب و أمرت لأعدل بینکم الله ربنا و ربکم لنا أعمالنا و لکم أعمالکم لا حجة بیننا و بینکم الله یجمع بیننا و إلیه المصیر؛ پس به همین جهت و بدین سوى دعوت کن و در برابر ماموریت هایت استقامت به خرج بده، و زنهار هواهاى آنان را پیروى مکن، و بگو من تنها به کتابى که خدا نازل کرده است ایمان دارم و مامور شده ام در بین شما افراد بشر عدالت بر قرار سازم، پروردگار ما و پروردگار شما الله است، اعمال ما مال ما و اعمال شما مال شما، هیچ حجتى بین ما و بین شما نیست، آن خدا است که بین ما و شما جمع خواهد کرد و بازگشت همه ما به سوى او است.» (شورا/ 15)
«یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم أولیاء، تلقون إلیهم بالمودة، و قد کفروا بما جاءکم من الحق...* لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین، و لم یخرجوکم من دیارکم، أن تبروهم و تقسطوا إلیهم إن الله یحب المقسطین* إنما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین، و أخرجوکم من دیارکم، و ظاهروا على إخراجکم أن تولوهم و من یتولهم فأولئک هم الظالمون؛ هان! اى کسانى که ایمان آورده اید، دشمن خدا و دشمن خود را دوست خود مگیرید، آیا دست دوستى به آنان مى دهید با اینکه نسبت به دین حقى که براى شما آمده کفر مى ورزند... خداى تعالى شما را از این عمل نهى نمى کند که نسبت به کسانى که کافر نیستند ولى نه با شما قتال کردند و نه شما را از دیارتان بیرون نمودند، خوبى کنید و به عدالت رفتار نمائید، خداى تعالى عدالت پیشگان را دوست مى دارد، تنها شما را از این عمل نهى مى کند که نسبت به کفارى که با شما قتال کردند و از دیارتان بیرونتان نمودند و در بیرون کردن شما یکدیگر را کمک کردند، دوستى کنید و از شما هر کس آنان را دوست بدارد، خود او نیز ستمکار است.» (ممتحنه/ 1- 9) و آیات قرآنى در معناى تبرى و کناره گیرى از دشمنان دین بسیار است که در واقع معناى تبرى و کیفیت و خصوصیت آن را بیان مى کند.
اما راه سوم که گفتیم راه توسل به زور است، همان جهاد اسلامى است و این سه مرحله یکى از خصایص دین اسلامى و از افتخارات آن است و مرتبه اول که همان دعوت زبانى بود لازمه دو مرحله دیگر و مرحله دوم که کناره گیرى بود لازمه مرحله سوم است، هم چنان که مى بینیم سیره و رفتار رسول خدا (ص) در هر جنگى، اول دعوت و موعظه به زبان بود و این دستورى بود که خداى تعالى به او داد: «فإن تولوا فقل آذنتکم على سواء؛ اگر روى گرداندند بگو: من به طور عادلانه به شما اعلام مى کنم.» (انبیا/ 109)
یکى از سخنان بسیار نادرست تهمتى است که به اسلام زده و گفته اند: اسلام دین زور و شمشیر است، نه دین دعوت، و با اینکه قرآن کریم و سیره رسول خدا (ص) و تاریخ به مراحل سه گانه دعوت اسلام، شهادت مى دهد و آن را روشن مى کند معذلک چه باید کرد که بعضى به خود اجازه مى دهند چنین تهمتى را به اسلام بزنند، آرى کسى که خدا براى او نورى و روشنایى قرار نداده، هیچ چیزى برایش روشن نخواهد بود، نه کتاب خدا و نه سیره رسول خدا (ص) و نه تاریخ.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 255

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/110430