رابطه دین و اقتصاد

نظام اقتصاد اسلامی نگرشی جامع به جنبه های مادی و معنوی انسان دارد و به همه ابعاد فردی، اجتماعی، حیات دنیوی و اخروی او توجه داشته و درصدد پاسخ گویی به انواع خواسته ها و تمایلات عقلانی و عاطفی او می باشد. از این رو، تلاش برای رسیدن به رشد و توسعه در ابعاد مذکور، از یکدیگر تفکیک ناپذیر است. بر اساس بینش اسلامی، محور تلاش برای رشد و توسعه و قلب آن انسان است و از آن رو که قلمرو توسعه اصلاح درون و برون انسان می باشد، تفکرات، انگیزه ها و خواسته های انسان همسان منابع فیزیکی در تعیین خط مشی ها نقش اساسی ایفا می کند. بنابراین، در جامعه اسلامی ارزش و کرامت انسان پایه و اصل است و مهم ترین عامل بنیادین و اساسی برای دست یابی به رشد اقتصادی مطلوب و توزیع مناسب درآمدها و اتخاذ الگوی صحیح مصرف تحقق توسعه انسانی به معنای جامع آن، یعنی رشد دانش و تخصص افراد جامعه همراه با تعهد آنان می باشد.

بینش کلی نظام اقتصاد اسلامی
نظام اقتصاد اسلامی نگرشی جامع به جنبه های مادی و معنوی انسان دارد و به همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان و حیات دنیوی و اخروی او توجه داشته و در صدد پاسخ گویی به انواع خواسته ها و تمایلات عقلانی و عاطفی او می باشد؛ از این رو، تلاش برای رسیدن به رشد و توسعه در ابعاد مذکور، از یکدیگر تفکیک ناپذیر است. بنابراین، خوشبختی، سعادت و رفاه انسان در دنیا و آخرت مورد نظر اسلام می باشد و تلاش در این جهان مادی، مقدمه و وسیله ای برای رسیدن به سعادت حقیقی و جاودانی در آخرت است و این گونه دنیا طلبی و تلاش برای آن، نه تنها تعارضی با آخرت خواهی ندارد، بلکه جهت دهنده و تصحیح کننده حرکت انسان می باشد. بر اساس بینش اسلامی، محور تلاش برای رشد و توسعه و قلب آن، انسان است و چون قلمرو توسعه، اصلاح درون و برون انسان می باشد، تفکرات، انگیزه ها و خواسته های او، همسان منابع فیزیکی، سرمایه، دانش و تخصص، سازماندهی و مدیریت، در تعیین خط مشی ها نقش اساسی ایفا می کند. از آیات قرآن کریم استفاده می شود که دستیابی به زندگی شایسته و سالم در گرو بهره گیری از معارف آسمانی همراه با تفکر و تعقل است و انسان باید حیات طیبه ای که خالق این جهان به او معرفی کرده شناسایی و راه کارهای رسیدن به آن را از طریق وحی و عقل جست و جو نماید.
خلاصه مطلب آنکه، نظریات اقتصادی کلاسیک صرفا بر اندیشه های بشری و روش آزمون و خطا در زندگی مبتنی می باشند، ولی اقتصاد اسلامی مبتنی بر وحی و تفکر و تعقل برای پیدا کردن راه سعادت و بهروزی است. از آیات متعددی استفاده می شود که وحی انسان را به حقایق هستی واقف و راه های سعادت و رستگاری را برای او روشن می سازد. آیاتی مانند: «و یوم نبعث فی کل أمة شهیدا علیهم من أنفسهم و جئنا بک شهیدا علی هؤلاء و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین؛ (به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها بر می انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می دهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.» (نحل/ 89) «یا أهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات إلی النور بإذنه و یهدیهم إلی صراط مستقیم؛ ای اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان می کردید روشن می سازد، به سوی شما آمد و از بسیاری از آن، صرف نظر می نماید. (آری) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه های سلامت، هدایت می کند و به فرمان خود، از تاریکی ها به سوی روشنایی می برد و آنها را به سوی راه راست، رهبری می نماید.» (مائده/ 15-16)

نگرش اسلام به انسان
در بینش اسلامی، انسان موجود برگزیده خداوند است که می تواند کانون برتری ها و فضایل اخلاقی گردد؛ زیرا روح الهی در او دمیده شده است. خداوند انسان را خلیفه خود در روی زمین قرار داده، او را گرامی داشته و بر بسیاری از موجودات برتری داده است. همچنین خداوند انسان را امانت دار خود و مأمور آباد کردن زمین قرار داده است. بنابراین، از انسان به عنوان موجودی صاحب اختیار و اراده انتظار می رود که عقل و فکر خود را به کار گرفته، خود را مکلف به پیروی از فرامین الهی دانسته و در مقابل اعمال خود مسئول باشد. در نتیجه، او می تواند عنصری فعال و مفید برای جامعه باشد یا به عکس، به صورت عنصری ناسپاس و کفران کننده نعمت ها در آید؛ زیرا با به کارگیری عقل و پیروی از وحی، شایستگی عروج و فراتر رفتن از مقام ملایک را دارد، تا جایی که به فرمان خداوند فرشتگان بر او سجده نمودند و اگر صرفا به دنبال اشباع غرایز حیوانی و کسب سود و ثروت یا مقام باشد، ممکن است از منزلت انسانی اش ساقط گردیده، از چهارپایان پست تر گردد. رابطه با انسان و ارج نهادن به او، رابطه با خالق و ارج گذاری نسبت به آفریدگار است. هر انسانی می تواند راه رسیدن افراد دیگر را به معنویت و کمالات انسانی هموار نماید؛ او می تواند با رعایت حقوق همنوعان خود و بهبود روابطش با آنان، به کمالات معنوی جدیدی دست یابد و رضایت و خشنودی خداوند متعال را، که بالاترین و برترین کمال است، تحصیل نماید.
در جامعه اسلامی، ارزش و کرامت انسان پایه و اصل است و همه قوانین با توجه به این اصل تدوین می گردند، روابط مالی و مبادلات اقتصادی همه بر محور این اندیشه دور می زنند که سرمایه و سود باید در خدمت انسان قرار گیرند؛ زیرا آن دو برای رشد و تکامل مادی و معنوی انسان می باشند، نه اینکه انسان برای آن دو بوده و در خدمت سود و سرمایه باشد. (محمد حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، ص 430-431) اوج کرامت و منزلت انسان از نظر اسلام و اصالت دادن به حقوق انسانی او را در کلام هشتمین پیشوای معصوم، امام رضا (ع)، می توان مشاهده نمود: زکریابن آدم می گوید: از آن حضرت سؤال نمودم: مردی از اهل ذمه (اهل کتاب مقیم کشورهای اسلامی) که به فقر و گرسنگی مبتلا گردیده بود، فرزندش را آورد و گفت: فرزندم مال تو، او را خوراک بده و برده تو باشد. امام فرمود: (انسان) آزاد خرید و فروش نمی شود، این کار شایسته تو نیست و برای اهل ذمه نیز روا نمی باشد. بر اساس آنچه در این روایت آمده، از نظر اسلام انسان، آزاد است و نیازهای اقتصادی نمی تواند او را برده کسی ساخته و آزادی خدادادی او را سلب نماید. از این رو، امیرمؤمنان حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا؛ برده کسی مباش، حال آنکه، خداوند تو را آزاد قرار داده است.»
نتیجه آنکه، از نظر اسلام انسان دارای کرامت و شرافت ذاتی می باشد و خداوند متعال همه امکانات مادی و معنوی را برای به فعلیت رساندن استعدادها و کمالات ذاتی در اختیار او قرار داده است، از این رو، اعضا و جوارح، سلامتی و حیات، اندیشه و تعقل، حقوق انسانی و آزادی های فردی و اجتماعی، همه و همه به عنوان امانت های الهی در اختیار انسان می باشند و او نسبت به چگونگی بهره برداری از آن ها مسئول است. بنابراین، کسی نمی تواند بگوید که چون آن ها از آن من هستند می توانم با رضایت خودم آن ها را نابود ساخته یا از خود سلب نمایم. از این رو، از نظر اسلام کسی حق ندارد برای امرار معاش، خود را برده دیگری سازد یا برخی از اعضا و جوارح خود را بفروشد و سلامتی خود را در معرض خطر قرار دهد و یا دست به سقط جنین بزند. حال آنکه از نظر مکتب سرمایه داری، اگر این امور با اختیار و رضایت خود شخص انجام گیرند مانعی ندارد؛ چرا که در راستای استیفای حقوق و آزادی های فردی قلمداد می گردد. از سوی دیگر، اسلام با آن دسته از آزادی های فردی و اجتماعی که همراه با فساد و فحشا باشد و بی بند و باری و سست شدن بنیان خانواده را به دنبال دارد، مخالف است و این گونه آزادی ها را در تضاد با مصلحت فرد و جامعه و از بین برنده آزادگی انسان می داند. در حالی که مکتب سرمایه داری با آزادی های مذکور موافق بوده و محدودیت آن را تنها در جایی می داند که موجب سلب آزادی از دیگران گردد.

ارزش های معنوی و اقتصاد
یکی از مهم ترین و برجسته ترین فرازهای قرآن کریم، تأکید بر ضرورت تزکیه انسان ها و تهذیب اخلاق آن ها می باشد و اهمیت آن به حدی است که یکی از اهداف بعثت انبیای الهی تحقق بخشیدن به این مطلب عنوان شده است. آیات مربوطه: «هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» (جمعه/ 2) «لقد من الله علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.» (آل عمران/ 164) قرآن کریم در تشویق به کار و تولید تحصیل رزق و روزی، انسان را به جست وجوی فضل الهی دعوت می کند تا محصول به دست آمده را صرفا نتیجه کار خود مپندارد و زمانی که توصیه به تصرف در نعمت های الهی می کند، به دنبال آن بر رعایت تقوا تأکید می نماید تا انگیزه اصلی و نهایی انسان را در راستای دستیابی به حیات معقول و زندگی پاکیزه جهت دهی نماید. همچنین برای رسیدن به این هدف ارزشمند، انسان را به رعایت برخی ارزش ها در صحنه تولید و مصرف سفارش می کند؛ مثلا، به هنگام اقامه نماز جمعه و تشکیل این اجتماع روحانی و معنوی، مسلمانان را به کوشش برای شرکت در آن ترغیب نموده و به ترک فعالیت های اقتصادی در آن زمان توصیه می نماید و یا اعمال محدودیت هایی نظیر منع اسراف و تبذیر، ممنوعیت تولید برخی کالاها و ارائه بعضی خدمات (مانند مشروبات الکلی و دایر کردن محل قماربازی)، تأکید بر ذکر نام خدا به هنگام قربانی کردن و ذبح چهارپایان و یا توصیه به گفتن «انشاء الله» به هنگام انجام هر کاری و همچنین این مطلب که گوشت قربانی شما به خدای متعال نمی رسد، بلکه آنچه به او می رسد و ارزشمند است، تقوای شماست، همه درصدد تقویت ارزش های اخلاقی و معنوی در انسان می باشد.


باورهای اسلامی و اقتصاد
در اسلام، مبانی عقیدتی، اصول تربیتی و اخلاقی از اقتصاد و مسائل مالی و سیاسی جدا نیست. توحید و عدل به عنوان دو اصل اساسی رسالت پیامبران الهی، با ضوابط اجتماعی و قوانین اقتصادی پیوندی ناگسستنی داشته و همه مقررات بر محور این دو اصل قرار دارند؛ زیرا دو اصل مذکور جوهره تعالیم الهی و اخلاقی می باشند که جسم و جان انسان را تحت تأثیر قرار داده و به فعالیت های او رنگ الهی و انسانی می بخشند. اعتقاد به توحید به معنای جامع آن و توجه به توحید افعالی به هنگام تولید، به انسان می آموزد که او جانشین خدا (خلیفة الله) در روی زمین است و در جایگاهی قرار دارد که فعل خداوند متعال با دستان او قابل انجام می باشد. این عقیده موجب می گردد که یک مسلمان به کبر و غرور و خودخواهی، که سرچشمه بسیاری از تخلفات و نزاع هاست، مبتلا نگردد.
از سوی دیگر، با اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ، افق زمانی نگرش یک فرد در عرصه زندگی تغییر کرده و نه تنها از کوتاه مدت به بلند مدت، بلکه به ابدیت منتهی می گردد. اما این بینش که انسان پس از مدتی کوتاه، آن هم در زمان نامعینی، نیست و نابود می گردد، آینده ای تاریک و مأیوس کننده را برای انسان ترسیم نموده و زمینه هرگونه جرم و جنایتی را برای رسیدن به لذایذ و افزایش سود و منفعت مادی در این مدت محدود برای او فراهم می سازد. با اعتقاد به معاد، افق دید یک مصرف کننده مسلمان تا حیات جاودان پس از مرگ گسترش یافته و با توجه به دیدگاه «الدنیا مزرعة الاخرة» بسیاری از واژه های اقتصاد، به ویژه مفاهیمی همچون مطلوبیت و سود، دگرگون شده و معنای وسیع تری می یابند؛ مفهوم سود از نفع مادی و این دنیایی فراتر رفته و مصادیق لذت و مطلوبیت از دایره تنگ و محدود مادیات به لذایذ معنوی و کمالات روحی و رضایت خاطر به نعمت ها و رحمت های الهی در سرای جاودان و همیشگی آخرت گسترش می یابد؛ زیرا افراد معتقد به معاد نه تنها منافع جهان پس از مرگ را نیز مورد توجه قرار می دهند، بلکه به دلیل تداوم حیات اخروی و جاودان بودن انسان در آن جا، وزن بیشتری به آخرت می دهند، در نتیجه، صله رحم، احسان، انفاق و رعایت حقوق دیگران حتی در صورتی که دستگاه کنترل کننده ای نباشد، توجیه جدی پیدا می کنند و فعالیت های اقتصادی با انگیزه الهی و با هدف اطاعت و بندگی خداوند متعال قابل انجام می باشد و از سوی دیگر، وعده عقوبت ها و تنبیهات سنگین الهی در آخرت، فرد را از تعرض به حقوق دیگران و ارتکاب جرایم از جمله تخلفات اقتصادی، باز می دارد.
از این رو، قرآن کریم از روش انذار و تبشیر (بیم دادن نسبت به عذاب های الهی و وعده پاداش، نعمت ها و مقامات آخرتی) برای تربیت و هدایت انسان در مسائل مختلف زندگی استفاده نموده است. به عنوان نمونه، درباره کم فروشی می فرماید: «ویل للمطففین...؛ وای بر کم فروشان.» (مطففین/ 1) وای بر کم فروشان! و یا به کنزکنندگان طلا و نقره و بی توجهان به محرومان جامعه وعده عذابی دردناک داده است. خداوند می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا إن کثیرا من الأحبار و الرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب ألیم؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! بسيارى از دانشمندان (اهل كتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مى‏خورند و (آنان را) از راه خدا باز مى ‏دارند و كسانى كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مى‏ سازند و در راه خدا انفاق نمى‏ كنند، به مجازات دردناكى بشارت ده» (توبه/ 34) در مقابل، برای تشویق نسبت به رسیدگی به فقرا و محرومان در آیات فراوانی پاداش بزرگ انفاق کنندگان در راه خدا را متذکر گردیده است. مانند آیات 261 و 262 و 265 سوره بقره.
توسعه اقتصادی انسان مدار
مهم ترین عامل بنیادی و اساسی برای دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توزیع مناسب درآمدها و اتخاذ الگوی صحیح مصرف در جامعه اسلامی این است که افرادی صالح و شایسته، آگاه و متعهد همراه با مهارت های مورد نیاز کشور تربیت شوند. به عبارت دیگر، توسعه انسانی به معنای جامع آن، یعنی ایمان و معرفت و تخصص همراه با تعهد در افراد جامعه تحقق یابد، به گونه ای که انسان هایی صالح، شایسته و آشنا به امکانات و نیازهای کشور، با فکر و اندیشه ای خلاق و استمداد از دانش و تخصص پیشرفته روز به حل معضلات اقتصادی پرداخته و فقر و محرومیت را از جامعه خود دور سازند. در چنین بستری، دیگر تنها راه افزایش کارایی و بهره وری در اقتصاد تشدید رقابت ها و فعال تر شدن بخش خصوصی نیست، بلکه همراه با راهکار مذکور، تزکیه افراد و تقویت روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در آنان در کنار تعلیم آحاد جامعه، از کارگزاران دولتی تا فعالان بخش خصوصی و تعاونی، مورد توجه جدی قرار می گیرد؛ زیرا توسعه اقتصادی مطلوب و پایدار مشروط به دستیابی به توسعه انسانی به معنای جامع آن می باشد. بر این اساس، آنچه در تنظیم سیاست ها، طرح ها و برنامه های توسعه باید مهم قلمداد گردد، این است که انسان در درجه اول اهمیت قرار گیرد و هدف اصلی، پرورش قابلیت های او باشد. و همان گونه که بیان گردید، شرط اساسی تحقق این امر حاکمیت افرادی صالح و کاردان می باشد. بنابراین، دولت اسلامی متولی رساندن جامعه به سطح مطلوبی از توسعه انسانی می باشد.


منابع :

  1. محمدجمال خليليان اشكذری- مجله معرفت شماره89- مقاله بُعد اقتصادي حيات معقول در آيات و روايات

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/111152