شیوه های تبلیغی حضرت نوح علیه السلام (استقامت)

هدایت

حضرت نوح، شیخ الانبیا، یکى از پیامبران بزرگ و رسولان اولوالعزم به شمار مى رود که پس از حضرت آدم، سکان هدایت بشر را به دست گرفت و از جانب خداوند، حدود ده قرن، انسان ها را به مبدأ و معاد فرا خواند. از همین رو، آنچه بیشتر در دعوت نوح به چشم مى خورد، پایدارى و مداومت و استقامت در تبلیغ است. وى 950 سال همه شیوه ها و اسالیب اقناع، انذار، القا و تعلیم و تربیت را براى قوم خویش آزمود، اما به لحاظ کورباطنى و حق ناپذیرى و لجاجت قومش، جز به ایمان گروهى اندک توفیق نیافت. در حدیث آمده: «سأل الشامى أمیرالمؤمنین عن اسم نوح ماکان؟ فقال: اسمه السکن و إنما سمى نوحا لأنه ناح على قومه ألف سنة إلا خمسین عاما؛ مرد شامى درباره نام نوح پیامبر از امیر مؤمنان پرسید، حضرت فرمود: نامش سکن بود و چون 950 سال بر گمراهى قومش گریست و اندوه خورد، نوح نامیده شد.» (بحارالأنوار، ج 11، ص 286)
طبق مشهور میان مفسران، در این مدت طولانى تنها هشتاد نفر به نوح و رسالتش ایمان آوردند و کار دیگران جز استهزا و آزار نبود. نوح بدین ترتیب در طول سالیان دراز و بلکه قرون متمادى، با بهره جویى از شیوه ها و ابزارهاى مختلف، به صورت شبانه روزى و خستگى ناپذیر به هدایت و ارشاد مردم و تبلیغ دین الهى پرداخت و اسوه مبلغان و الگوى استقامت در راه تبلیغ گردید. نام آن حضرت، 43 بار در قرآن ذکر شده و حدود 114 آیه از آیات قصص قرآنى درباره شخصیت و دعوت او روشنگرى نموده است.

نوح اسوه استقامت در تبلیغ

در قرآن مجید، براى زمینه ها و عرصه هاى گوناگون، اسوه هایى ترسیم و معرفى شده اند که هر یک در عرصه مورد نظر، کامل ترین نمونه و کارآمدترین سرمشق هدایتند. بررسى زندگانى طولانى و تبلیغ متمادى حضرت نوح، که نخستین پیامبر صاحب عزم و داراى شریعت آسمانى است، نشان مى دهد که دعوت همه جانبه و جهانى به وسیله او آغاز گردیده است. این پیامبر عظیم الشأن به همراه گروه اندک پیروانش، سعى در توسعه جهانى الهى داشته اند. اما برجسته ترین ویژگى که این دعوت را از سایر دعوت هاى الهى متمایز مى سازد، پایدارى و استقامت مثال زدنى نوح و پیروانش در استمرار تبلیغ تا سرحد توان و امکان است. سیره تبلیغى او نشان مى دهد که تنها راه پایان دعوتش، ایمان مردم و یا پایان عمر او است و هیچ عامل دیگرى باعث توقف دعوت او نمى گردد، چیزى که تمام مبلغان دینى بایستى بدان پاى بند باشند.
استقامت تبلیغى نوح را در ضمن آیات و جملات متعدد قرآنى می توان دریافت:
«ولقد أرسلنا نوحا إلى قومه فلبث فیهم ألف سنة إلا خمسین عاما؛ و به راستى، نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنان 950 سال درنگ کرد.» (عنکبوت/ 14)
«قال رب إنى دعوت قومى لیلا ونهارا؛ پروردگارا، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.» (نوح/ 5)
«وإنى کلما دعوتهم لتغفر لهم؛ و من هر بار که آنان را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزى.» (نوح/ 7)
«ثم إنى دعوتهم جهارا* ثم إنى أعلنت لهم وأسررت لهم إسرارا؛ پس، من آشکارا آنان را دعوت کردم. باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت و پوشیده نیز به ایشان گفتم.» (نوح/ 8- 9)
«قالوا یا نوح قد جادلتنا فأکثرت جدالنا؛ اى نوح با ما مجادله کردى و بسیار مجادله کردى.» (هود/ 32)
«أبلغکم رسالات ربى وأنصح لکم؛ پیام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم.» (اعراف/ 62)

شیوه هاى تبلیغى حضرت نوح (ع)

1. شیوه کلى استقامت و مداومت در تبلیغ: بى شک، وجه غالب و ویژگى دعوت نوح، پافشارى و پایدارى و خستگى ناپذیرى در مسیر پرفراز و نشیب و دشوار دعوت، آن هم در میان یک قوم لجوج و حق ناپذیر و باطلگر است؛ طورى که با تلاش نوح، حجت الهى تمام گردید و دهان هر کافر و مشرکى بسته شد. شاید یکى از اسرار عمر طولانى نوح، علاوه بر اعجاز الهى، اثبات عنایت وافر خداوندى به هدایت مردم و مهر بى نهایت او به انسان ها بوده است. شیوه هاى جزیى مندرج در این بخش عبارتند از:
الف) بیان صریح عقاید: نخستین مرحله دعوت نوح، که با توجه به سرسختى مخالفان، جلوه اى از استقامت در آن به چشم مى خورد، بیان قاطع و بى پرواى عقاید از سوى اوست: «لقد أرسلنا نوحا إلى قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره؛ همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست.» (اعراف/ 59)
«إنى لکم رسول أمین* فاتقوا الله وأطیعون؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم، پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.» (شعرا/ 107- 108)
«هو ربکم وإلیه ترجعون؛ او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانیده مى شوید.» (هود/ 34)
«ویا قوم لا أسألکم علیه مالا إن أجرى إلا على الله وما أنا بطارد الذین آمنوا إنهم ملاقوا ربهم؛ و اى قوم من، بر این [رسالت] مالى از شما نمى خواهم، مزد من جز بر عهده خدا نیست و کسانى که ایمان آورده اند طرد نمى کنم. قطعا، آنان پروردگارشان را دیدار خواهند کرد.» (هود/ 29)
ب) مداومت در تبلیغ: بر اساس شواهد تاریخى و قرآنى، قوم نوح بر بت پرستى و استکبار خود پافشارى بسیار مى کردند و در برابر دعوت الهى بدون هیچ منطق سلیم و استدلال قومى مى ایستادند. نوح نیز که مأموریت ابلاغ کامل رسالت خود را داشت، هرگز تحت تأثیر این لجاجت ها قرار نگرفت و به طور مداوم آنها را به خدا و ارزش هاى الهى مى خواند: او گاه به سراغ مردم در خانه هایشان مى رفت و یا در کوچه و بازار، به طور خصوصى و با حوصله و لحن محبت آمیزى تبلیغ مى کرد، و گاه در مجالس عمومى که به منظورهایى مثل جشن و عزا تشکیل شده بود مى آمد و با صداى بلند و آشکار، فرمان خدا را بر آنها مى خواند، اما همیشه با عکس العمل نامطلوب و توهین و استهزا و گاه ضرب و جرح روبه رو مى شد، ولى با این حال، هرگز دست از کار خود بر نداشت.نگاهى به آیات نازل شده درباره دعوت نوح به ویژه در سوره هاى اعراف، هود و نوح به خوبى استمرار و مداومت نوح را در تلاش تبلیغى نشان مى دهد.
با عنایت به این که 950 سال زندگى و دعوت پر فراز و نشیب نوح در قالب 28 آیه در سوره نوح، 16 آیه در سوره شعراء، 24 آیه از سوره هود و 6 آیه از سوره اعراف (در هر سوره به طور مستقل) آمده است، مسلما حاوى مراحل مختلف و سیر طولانى است و بایستى ترتیب وقایع و مراحل را بسیار کندتر از ترتیب آیات دانست.
به عنوان نمونه در سوره نوح، سیر مداوم و دراز مدت دعوت نوح را در مفهوم آیات می توان اینگونه مشاهده نمود: «قال رب إنى دعوت قومى لیلا ونهارا* فلم یزدهم دعائى إلا فرارا* وإنى کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أصابعهم فى آذانهم واستغشوا ثیابهم وأصروا واستکبروا استکبارا* ثم إنى دعوتهم جهارا* ثم إنى أعلنت لهم وأسررت لهم إسرارا* فقلت استغفروا ربکم إنه کان غفارا؛ نوح گفت: پرورگارا، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم، و دعوت من جز بر گریزشان نیفزود. و من هر بار که آنان را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزى، انگشتانشان را در گوش هایشان کردند و رداى خویشتن بر سر کشیدند و اصرار ورزیدند و هر چه بیشتر بر کبر خود افزودند. سپس من آنها را آشکارا دعوت کردم. باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت و پوشیده نیز به ایشان گفتم. و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است.» (نوح/ 5- 10) «وقال نوح رب لا تذر على الأرض من الکافرین دیارا؛ و نوح گفت: پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روى زمین مگذار.» (نوح/ 26)
مطابق آیات فوق، سیر و روند دعوت، گاهى با محتواى جملات و گاه با کلماتى مثل «ثم» فاى ترتیب «ف» و «واو عطف» بیان مى شود که جملگى استمرار و مداومت دعوت نوح را ثابت مى نماید. مؤلف المنهج الحرکى فى القرآن الکریم در این زمینه مى نویسد: «نوح که شیخ الانبیاست، نخستین کسى است که این راه را عملا پیمود و هر آنچه از نیرو و تصمیم داشت به سختى و با مشقت بسیار به کار بست. گفتگوى او با خدا، این موضوع را آشکار مى کند؛ گفتگویى که بیانگر رنج هاى روحى و دردهاى باطنى و مشقت هاى بدنى او در راه تبلیغ است؛ چرا که هیچ راهى نبود مگر آن که براى هدایت قومش پیش گرفت و تمام فرصت خود را براى این منظور اختصاص داد.»
ج) بهره بردارى از تمام فرصت ها و شیوه ها: قرآن کریم داستان دعوت نوح را به عنوان نمونه دعوت هاى الهى، با تفصیلى بیشتر از سایر دعوت ها آورده و این بیانگر اهمیت و اعتبار دعوت و شیوه هاى تبلیغى آن پیامبر بزرگوار است. وى در دوران طولانى دعوت خود، هر شیوه اى را آزموده و هر راه مشروعى را براى راهنمایى قومش پیمود. سید قطب در این باره مى گوید: «نوح همه اسلوب هاى دعوت را به کار گرفته، گاهى با صداى بلند و به طور آشکار، و گاهى در خفا، و گاهى نیز بین دعوت پنهانى و علنى جمع کرده است.»
علامه طباطبایى نیز با اشاره به آیه «ثم إنى أعلنت لهم وأسررت لهم إسرارا» مى گوید: «اعلان و اسرار در آیه متقابلند؛ یعنى من به صورت آشکار و پنهانى آنها را دعوت کردم؛ یک بار سرى و در خفا و دیگر به صورت علنى به دعوت آنها پرداختم... منظور این است که نوح در امر دعوت هر راهى را رفته و هر شیوه ممکنى را آزموده است. از طرفى، تنوع شیوه ها و ابزارها، لازمه یک تبلیغ 950 ساله است.»
چنان که مؤلف تفسیر فى ظلال القرآن مى گوید: «نوح قصد داشت با استفاده از شیوه هاى متفاوت و وسایل مختلف و اسالیب متنوع، در یک جهاد طولانى با صبرى عظیم که 950 سال به طول انجامید، دعوت خود را به گوش و دل قومش وارد کند.»
د) مرحله بندى تبلیغ: هرچند اطلاعات تفصیلى قابل توجهى از دعوت نوح در دست نیست، اما با عنایت به آیات و روایات موجود، (چنان که در شرح دو شیوه قبل اشاره شد) مراحلى چند در دعوت وى آشکار مى شود. آن حضرت با شناخت روحیات مردم و شرایط زمانى و مکانى، مراحلى را براى دعوت خویش طراحى نمود.برخى این مراحل را در سه مرحله خلاصه کرده اند، چنان که در التفسیر المبین آمده است:
نوح همانند کار امر به معروف و نهى از منکر، مراحلى را تجربه کرد. در ابتدا با راه ساده و سپس راه هاى دشوار و دشوارتر؛ شروع دعوت با دلسوزى و نصیحت محض، و چون نپذیرفتند با دعوت علنى به مسیر دوم گام نهاد، و چون این شیوه نیز مؤثر نیفتاد بین دعوت علنى و سرى جمع کرد و کلمه «ثم» بر فاصله میان مراحل سه گانه دلالت دارد.
برخى نیز چهار مرحله را ذکر کرده اند: حضرت نوح در دعوت خود، تمام شیوه هاى طبیعى براى یک دعوت جدید را به کاربرد؛ دعوت سرى، علنى، و جمع میان آن دو را در دستور کار قرار داد. اما آنها انگشت در گوش هاى خویش نهاده و جامه خود به سر کشیدند و بر استکبار خویش پا فشارى نمودند. آن گاه، دعوت خود را با بیان منفعت ظاهرى و معنوى که در پذیرش آن نهفته است ادامه داد و نعمت ها و آیات الهى را بر ایشان یادآورشد، و در یک کلام، از راه تحریک عواطف و هشدار به عقلشان، برهان هایى محکم بر اثبات حقانیت دعوت الهى خویش اقامه کرد.با استفاده از این آرا و با نگاهى دیگر به آیات دعوت نوح به ویژه ترتیب وقایع در سوره نوح، مى توان با تفصیل بیشتر، مراحل زیر را در دعوت آن حضرت استخراج کرد:
1. مرحله ابلاغ دعوت: در این مرحله، پیام الهى به گوش مردم، به صورت تک تک یا گروهى ابلاغ شده و رسالت الهى طى آیات متعدد براى آنها تبیین گشته است: «قال یا قوم إنى لکم نذیر مبین* أن اعبدوا الله واتقوه وأطیعون؛ نوح گفت: اى قوم من، من شما را هشدار دهنده اى آشکارم، که خدا را بپرستید و از او پروا دارید و مرا فرمان برید.» (نوح/ 3- 4) «ولقد أرسلنا نوحا إلى قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره أفلا تتقون؛ و به یقین نوح را به سوى قومش فرستادیم. پس به قومش گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، شما را جز او خدایى نیست. مگر پروا ندارید؟» (مومنون/ 23)
2. مرحله دعوت فردى: پس از ابلاغ محورهاى اصلى تبلیغى، زمان اتخاذ شیوه هاى گوناگون براى اقناع و ترغیب مخاطبان فرا مى رسد، که حضرت نوح، با تلاش شبانه روزى بدان اهتمام ورزید. از جمله «فلم یزدهم دعائى إلا فرارا» و به ویژه کلمه «فرارا» مى توان استنباط نمود که دعوت فردى را حکایت مى کند، چرا که احتمال گریز و فرار یک فرد پس از شنیدن دعوت بیش از فرار جمع است و اجتماع نیرومند هرگز در مقام مواجهه از صحنه نمى گریزد. نوح در این مرحله از تمامى شیوه ها و ابزارهاى ممکن به منظور القاى پیام و اقناع مخاطبین بهره جست.
3. مرحله دعوت جهرى و علنى: پس از مدتى که از آزمایش شیوه دعوت انفرادى و مخفى گذشت، روش دعوت علنى، آشکار و با صداى بلند را در پیش گرفت و در هر موقعیت جمعى و اجتماع عمومى، رسالت خویش را به اطلاع مردم رساند. در این مرحله نیز از ابزارها و شیوه هاى متنوع اقناعى بهره جویى کرد. «ثم إنى دعوتهم جهارا؛ آن گاه من آنان را آشکارا و به صوت بلند خواندم.» (نوح/ 8)
4. مرحله دعوت توأم علنى و سرى: در این مرحله، با توجه به عدم موفقیت دعوت آشکار و پنهان در مراحل سابق، تلاش کرد تا با جمع این دو روش و به کار بستن توأم آن دو در شرایط مناسب، اهداف عالى تبلیغى را جامه عمل بپوشاند. «ثم إنى أعلنت لهم وأسررت لهم إسرارا؛ باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشيده نيز به ايشان گفتم.» (نوح/ 9)
5. مرحله خطاب به فطرت و تحریک باطن: تا این جا در مراحل گذشته، خطاب ها متوجه عقل و خرد مردم بود. و چون این نداها، خطاب ها و هشدارها کارگر نیفتاد و قوم نوح بر ضلال و تباهى عقیده خود باقى ماندند، نوح شیوه اى دیگر را اتخاذ کرد، که عبارت بود از خطاب به وجدان و روح خداداد و فطرت حق جوى مخاطبان. او از این طریق سعى کرد وجدان خفته آنها را بیدار و ضمیر ناخودآگاهشان را متوجه ذات لایزال و قادر متعال سازد: «فقلت استغفروا ربکم إنه کان غفارا* یرسل السماء علیکم مدرارا؛ و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد.» (نوح/ 10- 11) دقت در این آیه ها و مقایسه آنها با آیات دیگر نشان مى دهد که داراى لحنى آمیخته با عاطفه و شعور باطنى است و تنها حاوى استدلال عقلى نیست.
2. شیوه کلى نصح: از جمله صفات عمومى پیامبران نصح است که خیرخواهى و خلوص در مفهوم آن نهفته است. بسیارى از پیامبران در خطاب به مردم بر ناصح بودن خود تأکید داشته و بارها آن را اعلام کرده اند. ناصح، خیر خواهى است که همواره با خلوص نیت و صفاى باطن و صمیمیت تمام، در جهت صلاح و هدایت کسى مى کوشد و چشم داشتى نیز ندارد.
«أبلغکم رسالات ربى وأنصح لکم وأعلم من الله ما لا تعلمون؛ پیام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم و چیزهایى از خدا مى دانم که شما نمى دانید.» (اعراف/ 62)
«ولا ینفعکم نصحى إن أردت أن أنصح لکم إن کان الله یرید أن یغویکم هو ربکم وإلیه ترجعون؛ و اگر بدانم شما را اندرز دهم، در صورتى که خدا بخواهد شما را بیراه گذارد، اندرز من شما را سودى نمى بخشد، او پروردگار شماست و به سوى او بازگردانیده مى شوید.» (هود/ 34) روش هاى متعددى از صفت نصح سرچشمه مى گیرد.

عدم درخواست مزد

شاید اولین لازمه خیرخواهى مخلصانه، عدم درخواست مزد باشد. چه، اخلاص کامل یعنى نداشتن هیچ گونه چشم داشت دنیوى و پاداش مادى. بنابراین، تمام انبیا، از آن جا که ناصحان بشرند، به صراحت، خود را از مزد و پاداش بى نیاز شمرده اند. «فإن تولیتم فما سألتکم من أجر إن أجرى إلا على الله وأمرت أن أکون من المسلمین؛ و اگر روى گردانیدید، من مردى از شما نمى طلبم، پاداش من جز بر عهده خدا نیست و من مأمورم که از مسلمانان باشم.» (یونس/ 72)
«ویا قوم لا أسألکم علیه مالا إن أجرى إلا على الله؛ و اى قوم من، بر این رسالت از شما مالى درخواست نمى کنم. مزد من جز بر عهده خدا نیست.» (هود/ 29)
«وما أسألکم علیه من أجر إن أجرى إلا على رب العالمین؛ و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمى کنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.» (شعرا/ 109)
شکى نیست که این سخن، که یکى از اصول کلى دعوت انبیا و مبلغان است، در صافى شدن مسیر دعوت از شایبه هاى مادى تأثیر بسزایى دارد، و از سویى طمع ورزان را از نفود به قلمرو دعوت الهى باز مى دارد. وقتى گفتار پیامبر در کنار کردار و سلوک او بیانگر مزد نخواستن او در ازاى تبلیغ دین بود، اندیشه هاى خالى از غرض و دل هاى عارى از مرض، به پذیرش آن دل خوش مى دارند و معاندان حربه اى کارا را ازدست مى دهند. جالب آن که حضرت نوح، علاوه بر این، اعلام مى کند که در مسیر دعوت الهى حاضر به هیچ سودایى نیست، و پاسخى کوبنده به اشراف پر توقع قومش مى دهد که مى گویند، به این شرط به تو مى گرویم که مؤمنان ضعیف و تهیدست را از گرد خود برانى: «وما أنا بطارد الذین آمنوا إنهم ملاقوا ربهم ولکنى أراکم قوما تجهلون؛ و کسانى را که ایمان آورده اند از خود نمى رانم [و] آنها قطعا خداى خویش را ملاقات خواهند کرد، ولیکن من شما را مردمى نادان مى بینم.» (هود/ 29)

ترغیب و تشویق

از جلوه هاى مهم نصح و خیرخواهى، ترغیب انسان ها با روش هاى گوناگون است که در تبلیغ نوح مشهود است. هرچند دعوت نوح به سان بسیارى از مبلغان الهى دیگر با انذار شروع مى شود، عنصر تشویق و بیان بشارت نیز در آن بسیار دیده مى شود، به ویژه آن که انذار نه به مفهوم ترساندن (تخویف) بلکه به معناى هشدار دادن و آگاهانیدن و پرهیز دادن از خطر است و با ترغیب و تبشیر منافاتى ندارد؛ گاهى این تشویق با بیان نتایج اخروى ایمان و عمل صالح همراه بوده است، مانند: «أن اعبدوا الله واتقوه وأطیعون* یغفرلکم من ذنوبکم ویؤخرکم إلى أجل مسمى؛ که خدا را بپرستید و از او پروا دارید، و مرا فرمان برید. تا برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و اجل شما را تا وقتى معین به تأخیر اندازد.» (نوح/ 3- 4)
«فقلت استغفروا ربکم إنه کان غفارا؛ و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که همواره آمرزنده است.» (نوح/ 10)
و گاهى با بیان نتایج مادى و پاداش دنیوى، مثل: «یرسل السماء علیکم مدرارا* ویمددکم بأموال وبنین ویجعل لکم جنات ویجعل لکم أنهارا؛ بر شما از آسمان، باران پى در پى فرستد. و شما را به اموال و پسران یارى کند و برایتان باغ ها قرار دهد و نهرها برایتان پدید آورد.» (نوح/ 11- 12)
نوح در این جملات، از راه وعده دارایى و فرزندان بسیار و باغ ها و جویبارهاى پربرکت، مخاطبان را تشویق کرده است، چه، اینها نعمتهایى است که خداوند به هر که خواهد عطا کند.


منابع :

  1. مصطفى عباسى مقدم-اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان

  2. عبد علی بن جمعة العروسی-تفسیر نور الثقلین- جلد 2 صفحه 350

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏25 صفحه 66

  4. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏22 صفحه 26-29

  5. سید قطب- فى ظلال القرآن- جلد 5 صفحه 3515، 3711 – 3712

  6. محمد جواد مغنیه- تفسیر مبین- صفحه 616، 202

  7. طبرسى- مجمع البیان- جلد 10 صفحه ‏543

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/112881