ایرادهای قرآن کریم درباره مبانی اعتقادی مسیحیت (تحریف)

تحریف

قرآن کریم با مسیحیت برخوردهای اعتقادی نموده و آنها را همانند یهودیان از نظر دینی تخطئه می کند.
کتاب آسمانی اسلام با این که دین حضرت عیسی (ع) را به عنوان دینی الهی می پذیرد و از پیغمبر آن هم به بزرگی و عظمت یاد می کند و حتی از نصارا به عنوان اهل کتاب یاد کرده است؛ لیکن برخی از مبانی اعتقادی مسیحیان را مورد خدشه قرار داده و چندین ایراد اساسی به آیین مسیحیت که در آستانه ظهور اسلام در بخش هایی از جزیرةالعرب رواج داشت وارد می سازد. ازجمله ایرادهایی که قرآن کریم درباره مسیحیت مطرح نموده می توان به موارد زیر اشاره کرد.
تحریف، یعنی انجیل حضرت عیسی پس از وی توسط علمای مسیحی دچار تحریف شد و انجیل کنونی محرف است: «و إن منهم لفریقا یلون ألسنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب و ما هو من الکتاب و یقولون هو من عند الله و ما هو من عند الله و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون؛ همانا برخی از اهل کتاب، قرائت کتاب آسمانی را تغییر و تبدیل می دهند تا آنچه از پیش خود خوانده اند از کتاب خدا محسوب دارند و هرگز آن تحریف شده از کتاب خدا نخواهد بود و گویند این آیات از جانب خدا نازل شده در صورتی که هرگز از جانب خدا نیست و با آن که می دانند (تحریف خود آنهاست) به خدا دروغ می بندند.» (آل عمران/ 78) آیاتی که بر تحریف کتاب مقدس دلالت دارند، عبارتند از:
1- خداوند در سوره بقره می فرماید: «أ فتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون؛ پس آیا انتظار دارید [چنین مردمی] به [دین] شما ایمان آورند، با آن که گروهی از آنان سخن خدا را می شنیدند و بعد از درک آن، تحریفش می کردند در حالی که خود می دانستند؟» (بقره/ 75)
نیز باز در همین سوره می فرماید: «فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هاذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت أیدیهم و ویل لهم مما یکسبون؛ پس وای بر آنها که کتاب را با دست های خود می نویسند و سپس می گویند: این از جانب خداست، تا آن را به بهای ناچیزی بفروشند. وای بر آنها از دست نوشته هاشان و وای بر آنها از آنچه کسب می کنند.» (بقره/ 79)
2- خداوند در سوره نساء آورده: «من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا و اسمع غیر مسمع و راعنا لیا بألسنتهم و طعنا فی الدین و لو أنهم قالوا سمعنا و أطعنا و اسمع و انظرنا لکان خیرا لهم و أقوم و لاکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون إلا قلیلا؛ از یهود کسانی هستند که کلمات را از جاهای خود تغییر می دهند و از راه زبان بازی و برای طعنه زدن به دین می گویند: شنیدیم و نافرمانی کردیم، و بشنو که هرگز نشنوی، و [با تمسخر می گویند] راعنا، حال آن که اگر می گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم و سخن ما بشنو و به ما نظر کن، قطعا برای آنها بهتر و استوارتر بود، ولی خدا آنها را به سبب کفرشان لعنت کرده که جز اندکی ایمان نمی آورند.» (نساء/ 46)
3- در سوره مائده نیز به این مضوع اشاره شده، آنجا که می فرماید: «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذکروا به و لا تزال تطلع علی خائنة منهم إلا قلیلا منهم فاعف عنهم و اصفح إن الله یحب المحسنین؛ پس به خاطر پیمان شکنی شان، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل هایشان را سخت گردانیدیم کلمات را از جایگاه های خود تحریف می کردند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود فراموش کردند، و تو همواره به خیانت [تازه ای] از ایشان آگاه می شوی، مگر عده ی کمی از آنان و لیکن تو از آنها درگذر و چشم پوشی کن که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.» (مائده/ 13)
4- و «یأیها الرسول لا یحزنک الذین یسرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بأفواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذین هادوا سماعون للکذب سماعون لقوم ءاخرین لم یأتوک یحرفون الکلم من بعد مواضعه یقولون إن أوتیتم هاذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا و من یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیا أولئک الذین لم یرد الله أن یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخرة عذاب عظیم؛ ای پیامبر! کسانی که در کفر شتاب می کنند تو را غمگین نسازند، چه از آنان که به زبان گفتند: ایمان آوردیم ولی قلب آنها ایمان نیاورده و چه از یهودیانی که به سخنان کذب گوش می سپارند [تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند]، آنها جاسوسان قومی دیگرند که خودشان نزد تو نیامده اند. آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می کنند و [به یکدیگر] می گویند: اگر حکمی که [ما می خواهیم] داده شدید بپذیرید، و اگر داده نشدید حذر کنید. و کسی را که خدا بخواهد به فتنه افکند، هرگز برایش در برابر خدا کاری نمی توانی کرد. آنها کسانی هستند که خدا نخواسته است دلشان را پاک سازد. برای آنها در دنیا رسوایی و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود.» (مائده/ 41)

رد عقیده الوهیت

مسیحیان حضرت مسیح را خدا می پنداشتند یا عقایدی در حد الوهیت او و خارج ساختن وی از جنبه بشری داشتند یا این که او را پسر خدا می گفتند. خداوند در این مورد یعنی خدا دانستن مسیح و پرستش وی، نصارا را سخت تخطئه نموده و آنان را در این اعتقاد کافر می شمارد، چنان که می فرماید:
«لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم قل فمن یملک من الله شیئا ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الارض جمیعا؛ همانا آنان که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است کافر شدند. بگو کدام قدرت می تواند کسی را از قهر و قدرت خدا نگه دارد. اگر خدا بخواهد عیسی پسر مریم و مادر او و هر که در روی زمین است را هلاک گرداند.» (مائده/ 17)
در آیه ای دیگر، ضمن کفر دانستن این عقیده، سخن عیسی را یادآور می شود که او، مردم را به خدای یکتا فرا می خواند و از شرک نهی می فرمود: «لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یا بنی اسراءیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنة و مأویه النار و ما للظالمین من انصار؛ آنان که قائل به خدایی مسیح پسر مریم شدند محققا کافر گشتند، در صورتی که مسیح خود به بنی اسرائیل گفت آن خدایی که آفریننده من و شماست بپرستید که هر کس به خدا شرک آورد، خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد و ستمکاران را هیچ کس یاری نخواهد کرد.» (مائده/ 72)
قرآن کریم در سوره مریم با بیان حق و صواب، حقیقت قضیه خلقت عیسی (ع) را که مردم در آن دچار شک و ریب بودند نقل می کند و این پندار را که عیسی پسر خداست رد می نماید، چرا که اصولا خدا نه فرزندی دارد و نه شریکی: «ما کان لله ان یتخذ من ولد سبحانه اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون؛ خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده که وی منزه از آن است. او قادری است که چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد گوید موجود باش، بی درنگ آن چیز موجود می شود.» (مریم/ 35)
همچنین بر جنبه بشری عیسی تأکید می کند تا بدانند که او نیز یکی از مخلوقات خداست و عقیده به الوهیت او باطل است: «ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة کانا یأکلان الطعام انظر کیف نبین لهم الایات ثم انظر انی یؤفکون؛مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود که پیش از او نیز پیغمبرانی آمده اند و مادرش هم زنی راستگو و باایمان بود و هر دو به حکم بشریت غذا تناول می کردند. بنگر چگونه ماآیات خود را (در بشریت مسیح) روشن بیان می کنیم، آنگاه بنگر که آنان چگونه به خدا دروغ می بندند (و مسیح را خدا می خوانند).» (مائده/ 75)
در آیه ای دیگر می فرماید: «لن یستنکف المسیح ان یکون عبدا لله؛ هرگز مسیح از بنده خدا بودن ابا و استنکاف ندارد.» (نساء/ 172)

رد عقیده تثلیث

دسته ای از مسیحیان به سه خدا قائلند. در این مورد نیز قرآن به سخت ترین وجهی بر نصارا گناه گرفته و آنان را تخطئه کرده است، چنان که آمده است: «لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثة و ما من اله الا اله واحد و ان لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب الیم؛ به راستی آن کسانی که به سه خدا قائل شدند (اب، ابن و روح القدس) کافر گردیدند حال آن که جز خدای یگانه خدایی نخواهد بود و اگر از این گفتار که می گویند برنگردند، البته به کسانی از ایشان که کافر شده اند عذابی دردناک خواهد رسید.» (مائده/ 73)
در آیه دیگر، انکار ربوبیت مسیح، همراه با انکار آیین تثلیث ذکر شده است: «انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته ألقیها إلی مریم و روح منه فامنوا بالله و رسله و لا تقولوا ثلثة انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه أن یکون له ولد له ما فی السموت و ما فی الأرض و کفی بالله وکیلا؛ در حق عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی و روحی از عالم الوهیت است که به مریم فرستاده. پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آرید و تثلیث قائل نشوید، از این گفتار شرک بازایستید بهتر است که جز خدای یکتا خدایی نیست. خدا منزه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد. هر چه در آسمان و زمین است همه ملک اوست و خدا به نگهبانی همه موجودات کافی است.» (نساء/ 171)
قرآن کریم این گونه عقاید را به عنوان غلو در دین تخطئه می نماید و نصارا را از داشتن چنین عقاید غلوآمیز نهی می نماید: «قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیرالحق و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا کثیرا و ضلوا عن سواء السبیل؛ بگو ای اهل کتاب در دین خود به ناحق غلو نکنید و از پی خواهش های آن قومی نروید که خود گمراه شدند از پیش و بسیاری را نیز گمراه کردند و از راه راست دور افتادند.» (مائده/ 77)
«یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا علی الله الا الحق؛ ای اهل کتاب در دین خود اندازه نگه دارید و درباره خدا جز به راستی سخن مگویید.» (نساء/ 171)

انتقاد از رهبانیت در مسیحیت

قرآن می فرماید: «و قفینا بعیسی ابن مریم و ءاتینه الإنجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبنها علیهم إلا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فأتینا الذین ءامنوا منهم أجرهم و کثیر منهم فسقون؛ عیسی بن مریم را فرستادیم و به او کتاب آسمانی انجیل را عطا کردیم و در دل پیروان او رأفت و مهربانی نهادیم و (لیکن) رهبانیت را از پیش خود بدعت انگیختند. ما بر آنها جز آن که رضا و خشنودی خدا را طلبند ننوشتیم و باز آنها چنان که باید و شاید همه را مراعات نکردند. ما هم به آنان که ایمان آوردند پاداش و اجرشان را عطا کردیم و از آنها بسیاری به راه فسق و تبهکاری شتافتند.» (حدید/ 27)

 


منابع :

  1. محمدابراهیم آیتى- تاریخ یعقوبى- جلد 1 صفحه ‏452-450، ‏388-385

  2. جلال ‏الدین فارسى- پیامبرى و جهاد- صفحه ‏205-195

  3. درگاه پاسخگویی به مسائل دینی- مقاله قرون وسطى- جدال مسیحیت با اسلام‏

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/113270