اشخاص مقدس در باورها و عقاید مردم آفریقا (آداب و رسوم)

باران سازان
در جوامع آفریقایى باران رحمت بزرگى به حساب مى آید، و هر زمان که باران ببارد، مردم خوشحال مى شوند (مگر باران زیادى که سبب خرابى غلات شود و یا سیل به راه بیاندازد). چه کشاورز باشند یا شبان، کل معاش مردم بستگى به باران دارد. نزدیک خط استوا، دو دوره بارانى و دو دوره خشکى در سال وجود دارد. دورتر از خط استوا این دو فصل با یکدیگر مى آمیزند و یک دوره طولانى بارانى و یک دوره طولانى خشک ایجاد مى کنند. در هر دو وضعیت اگر باران به طور محسوسى تاخیر کند، به این معنى است که در آن فصل یا محصول ناکافى است و یا هیچ محصولى وجود نخواهد داشت، و این سبب اضطراب فراوان براى هر کس است. فصل ها آهنگ زندگى جامعه را کنترل مى کنند، و در بسیارى جوامع تغییر فصل ها با برگزارى اعمال آیینى همراه است. شعایرى به یاد بود برگزارى بسیارى از مناسبت ها مانند شروع باران، مراسم کاشت، اولین میوه ها، برداشت غلات، شروع فصل شکار یا ماهیگیرى وجود دارد.

تأثیر مراسم باران سازان در جامعه آفریقا
این مراسم و اعمال عمومى در تقویت آگاهى و همبستگى جامعه بسیار با اهمیت هستند، و هم در زمینه مسایل روحانى و هم اجتماعى براى جوانان موقعیتهاى آموزشى به شمار مى روند. باران سازى یکى از آن مراسم عمومى است، و باران سازان از مهمترین افراد تقریبا در تمام جوامع آفریقایى هستند. قوم زولو باران سازان را «چوپانان آسمان» مى دانند و مردم در واقع به آنان به عنوان شبانان انسانها، گله ها، و گیاهان نگاه مى کنند که حیات همه آنها به باران بستگى دارد. بهترین توصیف از شخص و کار یک باران ساز پادشاهى لوودو است. ملکه لوودو بزرگترین باران ساز آنهاست، و در این جایگاه دو گانه، او به عنوان رئیس سیاسى و سرپرست الهى پادشاهى خدمت مى کند. بیشتر به خاطر باران سازى اوست تا موقعیت سیاسى اش که اینچنین شناخته شده و مورد احترام است، اگرچه ظاهرا هر یک به تعالى دیگرى کمک مى کند. باور بر این است که حالات او بر آب و هوا تاثیر گزار است، و گفته مى شود هنگام مرگش خشکسالى اجتناب ناپذیر است. او دانش خود را از مردگان زنده مى گیرد، و آن را به جانشینش منتقل مى کند. در زیر فرمان او باران سازانى براى کمک به او قرار دارند، اما او قدرت نهایى در آوردن و توقف باران است، زیرا که قادر است عمل متوقف کردن باران را به عنوان سلاحى علیه دشمنانش در سرزمینهاى مجاور بکار برد. در میان قوم کوما هنگامى که خشکسالى کشور را فرا مى گیرد مستقیما به درگاه خداوند دعا مى کنند، اما اگر باران ببارد از دورترین اجدادشان سپاسگزارى مى کنند. مردم لوگبارا معتقدند که خداوند قدرت اسرارآمیز مخصوصى به باران سازان و پیشگویان مى دهد. از این رو مردم مى گویند که باران سازان کلمات خداوند را مى دانند، و این کار آنهاست. در ناحیه سودان و جنوب آفریقا، باران سازان طبقه اى خاص خود دارند و از قدرت و توانایى بالاتر از هر فرد دیگرى برخور دارند. در بعضى از جوامع، دانش و قدرتهاى باران سازان از یک فرد به خویشان نزدیک او منتقل مى شود. اگر چه اکثریت باران سازان مرد هستند، باران سازان زن هم وجود دارند مانند ملکه باران لوودو کار آنان تنها ساختن باران نیست بلکه همچنین هنگامى که در زمان کوتاهى باران زیادى مى بارد و یا هنگامى که در زمان خاصى خوشایند نیست آن را متوقف مى کنند. ما مواردى را هم در نیجریه و هم در اوگاندا شنیده ایم که زوجین از باران سازان مى خواهند هنگام جشن ازدواجشان جلو باران را بگیرند. و گاهى بدون توفیق هم نیست. وقتى باران سازان در تولید باران شکست مى خورند، نه تنها این به از دست رفتن حیثیت او منجر مى شود بلکه حتى ممکن است زندگیش را نیز به خطر اندازد. در سال 1965 در میان قوم لو هنگام شکست در تولید باران در طى خشکسالى شدید، یک باران ساز محلى به زندان محکوم شد. در مارس 1968 شش باران ساز به قول معروف به سبب باران زیاد که سبب خرابى مزرعه هاى مردم شد در تانزانیا به زندان افکنده شدند. زندگى مادى مردم، و نیز سعادت و رفاه آنان به باران بستگى دارد. در بسیارى از جوامع، شعائر دیگرى با باران سازى همراه مى شود که یک کار اجتماعى است. قربانی ها، هدایا و دعاها یا مستقیم و یا از طریق واسطه مردگان زنده و عامل هاى روحانى به درگاه خداوند ارزانى مى شود. از بسیارى نقاط آفریقا گزارش مى شود که هم مردم و هم باران سازان به یقین مى دانند که فقط خداوند مى تواند باران بیاورد و یا ایجاد کند. از این رو، باران سازان نقش واسطه ها را بازى مى کنند، قطع نظر از هر کارى که ممکن است براى بالا بردن موقعیت و فعالیتهاى خود انجام دهند. پس باران سازان نقطه مرکزى نیاز جامعه و تقاضاى باران هستند. در بعضى از جوامع باران سازان رسمى وجود ندارند، و هر پیرى مى تواند مراسم باران سازى را اداره کند به شرط این که لوازم انجام چنین وظیفه اى را دارا باشد. این در مناطق خشک تر آفریقاست که هم شغل و هم شخص باران ساز از لحاظ اجتماعى و حتى سیاسى همچنان مهم هستند. در غیر این صورت تا زمانى که باران طبیعى مى بارد، بیشتر جوامع کم و بیش باران سازان خود را فراموش مى کنند. اما از آن جا که باران سازان احمق نیستند، توانایى هوشى شان آنان را در موقعیت هاى رهبرى جامعه قرار مى دهد، لذا در بیش از یک چیز تخصص دارند. بعضى به عنوان پیشگو، پزشک قبیله، واسطه وروحانى عمل مى کنند. همه اینها مشاغل میانجى بین انسانها و خداوند و یا قلمرو روحانى هستند. تجربه عملى باران سازى استفاده از اشیاى مقدس بخصوص «سنگهاى باران»ویا دیگر چیزهاى قابل احتراق روش دیگرى است که بوسیله آن تصور مى شود. دود آنها باران را به بند کشیده و از آسمان به زیرمى آورد. شعایردیگرى شامل استفاده ازآب به روشهاى گوناگون است مانند پاشیدن آیینى آب بر وى جمعیت یا درمحل برگزارى مراسم باران سازى، کشیدن آب از چاههاى مقدس و مخصوص، یا جمع آورى عرق بدن و پاشیدن آن در هوا مى شوند. در این موارد آب نماد باران است. کسانى که سرگرم هنر باران سازى (و توقف باران) هستند در مسایل هواشناسى بسیار متبحرند و ممکن است دوره اى طولانى را صرف آموختن حرفه خود کنند. این را از دیگر باران سازان، مشاهده آسمان، از مطالعه عادتهاى درختها، حشرات و حیوانات، از مطالعه نجوم و استفاده عقل سلیم بدست مى آورند. بطور مثال، هیچکدام به قدر کافى نادان نیستند که در اوج فصل خشکسالى باران بسازند. آنان چشمهایشان را به آسمان مى دوزند تا نه تنها وضع هوا را بررسى کنند بلکه همچنین از درگاه خداوندى که هم سازنده و هم دهنده باران است کمک مى طلبند. زمانى که در انجام آن قصور مى ورزند، در تولید یا متوقف کردن باران نیز شکست مى خورند.

ارتباط باران با خداوند در جوامع آفریقایى
باران از نظر جوامع آفریقایى پدیده اى مقدس به حساب مى آید. در بعضى جوامع باران چنان ارتباط تنگاتنگ با خداوند دارد که کلمه یکسانى در مورد هر دو بکار مى رود، و یا زمانى که باران مى بارد مردم مى گویند«خداوند مى بارد». در جوامع دیگر نام خداوند «بخشنده باران» است. افراد بسیارى هستند که به باران تشخص بخشیده و یا آن را تحت نظارت الهه (زیر نظر خداوند) مى دانند. بعضى ها در روزهاى استراحت اعمال مذهبى به جاى مى آورند تا شروع فصل باران را مشخص کنند، و بسیارى به این فصل با برگزارى مراسم شکرگزارى و نیایش براى آمدن باران کافى خوش آمد مى گویند. براى بسیارى از مردم باران جلوه بسیار روشن رحمت و مشیت الهى است. از این رو باران به عنوان حلقه اتصال رازآمیز و جاودانى بین نسل گذشته، حال و آینده دیده مى شود. باران یکى از واقعى ترین و پایان ناپذیرترین ضرب آهنگهاى طبیعت است: همانطور که آمد، مى آید و خواهد آمد. مردم آفریقا پایانى براى این ضرب آهنگ حیاتى خلقت نمى شناسند. همانطور که باران از بالا مى آید، انسان را به خدا متصل مى کند. باران ضرباهنگى عمیقا مذهبى است، و کسانى که با آن درارتباط اند، با بالاترین استعداد مذهبى به معامله در این کار مى پردازند. باران تجلى هستى جاودان در اینجا و زمان حال است. باران سازان نه تنها در خواست باران مادى مى کنند بلکه به صورتى نمادین ارتباط انسان را با موهبتهاى زمان و ابدیت به تصویر مى کشند.

پادشاهان، ملکه فرمانروایان
در این دسته بندى، اشخاص برخلاف متخصصین دیگر مانند پزشکان قبیله، باران سازان، پیشگویان و روحانیون هستند. به واسطه کارشان است که در حیات آفریقا از جایگاه ویژه اى برخور دارند. با وجود این باید در نظر داشت که همه اقوام آفریقایى حکامى به شکل پادشاهان، ملکه ها و روسا نداشته اند. هر جا که این فرمانروایان یافت مى شوند، آنان صرفا سران سیاسى نیستند: آنان سران مذهبى و عرفانى و نماد الهى سلامت و رفاه مردم خود هستند. اشخاص در این جایگاه شاید استعداد یا تواناییهاى برجسته اى نداشته باشند. اما شغل آنها ایجاد پیوند میان قانون انسانى و حکومت روحانى است. بنابراین آنان فرمانروایان الهى یا مقدس و سایه یا انعکاس قانون خداوند در جهان به شمار مى روند. مردم آنان را به عنوان فرمانروایان زمینى خداوند محسوب مى کنند و شان و القاب بالایى را به آنان مى دهند، مانند: نجات بخش، حامى، فرزند خداوند، رئیس خدایان، رب آسمان و زمین. مردم فکر مى کنند که آنان مى توانند هر چه اراده کنند انجام دهند، برباران نظارت داشته باشند و آنان را به خداوند به عنوان تجسم الهى یا به عنوان کسانى که در اصل از آسمان آمده اند متصل کنند. مقام آنان را از جانب خداوند که در دوره زمنى به آن منصوب شده اند مى دانند. افسانه هایى منشأ و شخص پادشاهان را احاطه کرده است، همانطور که همه نوع تابو، خرافات، ممنوعیتها و باورها درباره آنها نیز وجود دارد. بنابراین، حکام و فرمانروایان مردان و زنان معمولى نیستند: آنان وظیفه خاصى را به عهده دارند و پیوند میان انسان و خدا را به صورتى نمادین نشان مى دهند.

جایگاه مقدس فرمانروایان آفریقایى
این جایگاه مقدس فرمانروایان آفریقایى به شیوه هاى گوناگون نشان داده مى شود. بعضى از آنان نباید در زندگى عادى دیده شوند، آنان نقاب بر چهره مى گذارند، غذا را به تنهایى مى خورند (مانند اقوام شیلوک، باگاندا، وشونا)، و نباید اشاره اى به غذا و خواب آنان شود در بعضى جوامع (مانند لوندا، نیاموزى،و باگاندا) پادشاه نباید پاهاى خود را روى زمین گذارد و باید یا حمل شود و یا روى حصیر مخصوصى راه برود، قسمتهاى بدن حاکم (مانند مدفوع، آب دهان، ناخنها) دفن مى شوند از بیم آنکه مردم معمولى آنها را نبینند یا به طرق بدخواهانه علیه آنان بکار گرفته شوند. براى حمایت و تقویت موقعیت و انتصاب پادشاه اقدامات گوناگونى عمدتا به شکل قربانی ها (حیوانات، زیردستان و زندانیان)، پوشیدن و نگه داشتن طلسمات، مشورت با پیشگوها و قربانى آیینى فرمانروایان (شاه کشى) انجام می گیرد. مرگ فرمانروا، طبیعتا، براى قومش حادثه مهمى به حساب مى آید. بعضى از جوامع مانند بانیورو، شونا، لودو، آمهارا و جوامع دیگر قبلا قتل آیینى و جوامع دیگر فرمانروایان خود را وقتى پیر یا زخمى یا بیمار و یا دور، مى شدند حکومتش پایان مى گرفت و یا مورد رضایت نبودند اجرا مى کردند. روش کشتن از طریق مسموم کردن، خفه کردن، فشردن گلو یا خودکشى بود. این رسم از همه جاى آفریقا گزارش مى شود. در بعضى از جوامع (به طور مثال، باگاندا، زولو، آمهارا، نگونى، گوگو، شیلوک) مرگ پادشاه براى چند روز تا چند سال، یا تا زمانى که پادشاه جدیدى انتخاب و منصوب مى شود، یا تا زمانى که تدفین تمام شوده یا جسد سوزانده داده مى شود (مانند زئیر) مخفى نگه داشته مى شود. از آنجا که پادشاه مقدس است، از مرگش به شیوه معمول سخن نمى گویند: مثلا در میان بانیورو مردم مى گویند: «شیر ریخته شد» مردم آمهارا مى گویند:«هوا در این فصل نسبت به پادشاهان مساعد نیست»، یا مردم به سادگى مى گویند که: «او به آسمان بازگشته، یا بالا رفته، یا بیمار شده است». مرگ حاکم آهنگ زندگى را براى مدتى متوقف نموده یا مختل مى کند: یعنى کار متوقف مى شود (در میان قبیله هاى تسوانا، باگاندا، بانیورو) از جفتگیرى میان حیوانات و انسانها جلوگیرى مى شود (در میان قومهاى باروندى، آنکور، بانیارواندا) و زمانى از بى قانونى کامل، هرج و مرج و آشوب بدنبال مى آید (شیلوک، لوندا، آمهارا، بالوبا، و غیره). قبلا رسم بود که غذا و همراه براى حاکم مرده تهیه مى کردند، و براى این کار همسران، خدمتکاران، بردگان و بعضى زیردستان،رمه، زندانیها، مى بایستى کشته وبا اودفن مى شدند(به طور مثال درمیان قومهاى باگاندا، شیلوک، کپل، نیاموزى). از آنجا که سعادت و سلامتى پادشاه رفاه جامعه را به تصویر در مى آورد، قابل درک است که مرگش نابودى زندگى را به همراه دارد و فقط یک حاکم جدید بار دیگر نظم را ایجاد و بار دیگر به صورت نمادین وضعیت طبیعى را به تصویر مى کشد. از آن جا که زندگى براى حاکم در عالم دیگر ادامه دارد; بنابراین باید همسران، خدمه و غذا در کنار او باشد تا بتواند از موقعیت ممتاز خود در عالم ارواح بهره مند شود. آیینهاى ماهرانه تدفین برگزار مى شود، اما دربعضى جوامع حاکم متوفى مخفیانه وبه آرامى دفن مى گردد. روند جانشینى در سراسر آفریقا خیلى فرق مى کند. پسر، دختر، برادر، برادر زاده، مادر، عمو، یا دیگر اعضاى خاندان سلطنتى ممکن است جانشین او شوند. در بعضى از جوامع حاکم جدید توسط شورا، وزیر اعظم یا با مشورت با ارواح حاکمان متوفى انتخاب مى گردد.

آداب و رسوم مراسم تاجگذارى حاکم جدید
آداب و رسوم بسیارى در مراسم تاجگذارى حاکم جدید دنبال مى شود. آیرستام خلاصه مفیدى از این مراسم که شامل فقره هایى از قبیل مراسم به تصویر کشیدن مرگ و تولد دوباره (مانند شیلوک) پوشیدن لباسهاى مخصوص توسط پادشاه (باگاندا، آمهارا، پانیورو، و بسیارى دیگر) دادن نام جدید به حاکم (آمهارا، گالا، تونگا)، پاشیدن آب یا شستشوى آیینى (هوسا، شیلوک، باکونگو) مالیدن گل یا روغن به پادشاه (آمهارا، بانیورو، آنکور، و دیگران) نشاندن او بر تخت سلطنت (که رسمى بسیار رایج است)، تاجگذارى او (که همچنین نسبتا رایج است)، قربانیهاى انسانى تقدیم کردن (شیلوک، باگاندا، و قبایل دیگر)، کشتن خویشان او که ممکن است ادعاى سلطنت کنند (گالا، آمهارا، بانیورو، باروندى، حاکمان بنین در نیجریه) و جشن ها مى شوند ارایه مى کند. جایى که آتش مقدس نگه داشته مى شود هنگام مرگ یک حاکم خاموش و هنگام بر تخت نشستن دیگرى روشن مى گردد. در بعضى از جوامع مانند شیلوک و کپل براى نشان دادن تواضع به پادشاه مردم پس از تاجگذارى او را به مسخره مى گیرند و براى مدتى با مشکلات مواجه اش مى کنند. حکام نشانهاى خاص خود را دارند که نحوه احترام مردم را به آنان منعکس مى کنند. هنگام تاجگذارى، پادشاهان اقوام باگاندا، آمهارا، شیلوک و پادشاهان اقوام دیگر وادار مى شوند از تپه هاى سلطنتى که نماد صعود کیهانى آنان است بالا روند و با این کار نشان مى دهند که آنان اکنون در صدر و رأس قومشان قرار دارند. براى عصاى سلطنتى شان آنان ترکه هاى چوب، نیزه، تیر، سه شاخه، شمشیر دو لب، یا کج بیل حمل مى کنند. در بیشتر جوامع لباسهایشان از پوست پلنگ یا شیر ساخته مى شود. این حیوانات نماد قدرت و توانایى هستند. طبلهاى سلطنتى از تمام مناطق آفریقا گزارش مى شوند و مقدس محسوب مى گردند. از این رو فقط در مواقع مخصوص یا اعلام اخبار مهم نواخته مى شوند، و در خانه هاى مقدس نگهدارى مى شوند. تختها از لحاظ اندازه، شکل و ترکیب تفاوت قابل ملاحظه اى دارند: بعضى ها با طلا، مهره ها و پر شترمرغ یا دیگر پرندگان، ابریشم، پارچه اى از پوست درخت، پوشیده شده اند، بعضى قابل حمل اند، و بعضى دیگر بسیار بلند هستند، بعضى هم سطح زمین و ساده و احتمالا با پوست شیر یا پلنگ پوشیده شده اند. نگهدارى آتش مقدس در بسیارى از مناطق آفریقا گزارش مى شود، و با حاکم یا پادشاه پیوند دارند. هنگام مرگ یک حاکم، این آتش خاموش مى گردد. اما دوباره در زمان روى کارآمدن حاکم جدید روشن مى گردد (بطور مثال در میان اقوام شیلوک، بانیورو، آمهارا و غیره). آن آتش مى بایستى بطور دائم در زمان حکومت یک پادشاه روشن نگه داشته شود و در بعضى جوامع این حاکم جدید است که آتش تازه را روشن مى کند. در بسیارى از مناطق حاکمان گله هاى مقدس نیز دارند (براى مثال اقوام لوندا، پیر، گوکو،هوسا،شونا،تسوانا، و غیره). اینها را براى گوشت، شیر، قربانى، و اغلب از چرمشان براى پوشاندن بدن حاکم مرده استفاده مى کنند. آتش و گله ممکن است بخشى از نشانه افتخار حاکم نباشد اما ارتباط تنگاتنگ با رفاه و موقعیت او دارند. آتش نماد حیات، تداوم و سرزندگى است. سوزندگى آن نماد سعادت حاکم و مردم اوست. گله نماد برکت الهى غذا، نوشیدنى دارایى و وسیله ارتباط با عالم (ازطریق قربانى آنها و پیچیدن جسد حاکم در آنها) است. خون پادشاه که گوهر زندگى او و قوم اوست، به هیچ روى نباید ریخته شود، و بسیارى از جوامع در سراسر آفریقا این تابو را رعایت مى کنند. فرمانروایان نیز باید تابوهاى گوناگون را رعایت کنند. و نقض آنها ممکن است سبب سلب صلاحیت آنان براى این منصب شود.
(ادامه دارد...).


منابع :

  1. جان اس.مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/113636