قلمرو جغرافیایی ماتریدیان (جهان معاصر)

در ادامه و در قسمت دوم بررسی پراکندگی و قلمرو جغرافیایى ماتریدیان، به پراکندگی آنان در جغرافیای معاصر جهان اسلام از جمله در: آسیاى میانه، چین، شبه قاره هند، جنوب شرق آسیا، خاورمیانه، شمال آفریقا، ترکیه و جزیره بالکان اشاره می شود.

ماتریدیه در جهان معاصر
چناتچه در قسمت اول ملاحظه شد، اندیشۀ کلامى ماتریدیه تا قرن هاى یازدهم و دوازدهم هجرى در جهان اسلام جایگاهى ویژه و قلمروى گسترده یافته بود. امروزه نیز اندیشه کلامى ماتریدیه هرچند به قوت و پویایى گذشته نیست، نفوذ و توان جمعیتى بالایى دارد. بنابر پاره اى گزارش ها امروزه حدود 53% از کل جمعیت اهل سنت را حنفیان تشکیل مى دهند، و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق، اگر نگوییم همه، حنفیان ماتریدى اند، مى توان ادعا کرد که ماتریدیان امروزه حدود نیمى از جمعیت اهل سنت را تشکیل مى دهند و در بسیارى از کشورهاى اسلامى، به ویژه مناطق شرقى و شمالى جهان اسلام، حاکم و غالب اند. از این روى، مى توان قلمرو جغرافیایى ماتریدیان را در قرن حاضر در سه بخش مهم آسیاى میانه، چین و شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا، و ترکیه و جزیره بالکان بررسى کرد.

آسیاى میانه، چین، شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا
آسیاى میانه زادگاه اندیشه ماتریدى و مهد رشد و شکوفایى آن بوده است. از همان آغاز پیدایش این فرقه تا قرن هاى طولانى، این خطه از جهان اسلام، از مراکز مهم نشر و گسترش مکتب ماتریدیه و حنفیه به شمار مى رفته است. اما تقریبا از نیمه نخست قرن 19 میلادى، روس هاى حمله به سرزمین هاى اسلامى، از جمله مناطق مختلف آسیاى میانه را آغاز کردند و به تدریج این سرزمین ها را یکى پس از دیگرى اشغال کردند. روس ها که بعدها دولت کمونیستى فراگیرى تشکیل دادند، مبارزه با دین و مذهب را پیش گرفتند، و از همین روى، با تمام مظاهر دینورزى به مقابله برخاستند و هر گونه فعالیت دینى و مذهبى را ممنوع کردند. بدین ترتیب، آثار اسلامى در مناطق اشغال شده به دست روس ها از میان رفت و تخریب شد و بسیارى از مسلمانان تحت فشار حکومت روس ها مجبور شدند از عقاید دینى خود دست بشویند. بسیارى دیگر نیز بر اثر دورى از تعلیمات دینى و حاکمیت فضاى غیر دینى، به تدریج با آموزه هاى دینى بیگانه شدند و جز نام اسلام و مسلمانى چیزى نداشتند، و تنها شمارى اندک توانستند حداکثر در اعماق قلب ها و کنج خانه ها، آن هم به صورت پراکنده و ضعیف به اقامه مناسک دینى بپردازند. بدین ترتیب حوزه هاى غنى و پرنفوذ ماوراءالنهر اسلامى به خاموشى گرایید و اندیشه دینى در مناطق مختلف ماوراءالنهر با مانع بزرگى روبه رو شد و از رشد و شکوفایى بازایستاد. با این همه، پس از سقوط حکومت کمونیستى وآزادى کشورهاى آسیاى میانه، مردم بار دیگر به اسلام روى آورده اند. امروزه نیز در کشورهاى آسیاى میانه اندیشه و مذهب حنفى ماتریدى حاکم است. با توجه به اینکه در کشورهاى آسیاى میانه، گرایش چشم گیرى به بازیابى و احیاى فرهنگ ملى از یاد رفته وجود دارد، تلاش فراوانى براى احیاى مکتب ماتریدى به منزله مکتب و میراث بومى آن دیار صورت مى گیرد.
در مناطق مجاور آسیاى میانه، یعنى در چین و افغانستان و پاکستان و نیز بنگلادش و هند نیز اندیشه ماتریدى میان اهل سنت رواج دارد، و در مدارس اهل سنت در این مناطق اندیشه و مکتب ماتریدیان را تدریس مى کنند. حاکمان ترک غزنوى اندیشه ماتریدى را به شبه قاره هند، شامل پاکستان و بنگلادش، وارد کردند و از همان زمان تاکنون این مکتب جایگاه ویژه خود را میان اهل سنت این منطقه حفظ کرده است و این بخش از جهان اسلام که اهمیت فراوانى نیز دارد، به ویژه در سال هاى اخیر و پس از فروپاشى حکومت عثمانى، از مهم ترین مراکز ماتریدیان به شمار مى آید. در سال هاى اخیر، میان ماتریدیان خطه هند جنبش ها و حرکت هاى دینى فراوانى پدید آمده است که از آن جمله مى توان به حرکت شاه ولى الله دهلوى، جنبش بریلویه و جنبش دیوبندیه اشاره کرد. جنبش بریلویه جنبشى است که به رهبرى احمدرضاخان بریلوى (متوفاى 1340 هجرى) در ایالت اوتارپرادیش هند تأسیس شد و در ترویج اندیشه و مذهب حنفى ماتریدى بسیار کوشید. دیوبندیه نیز جنبش بزرگى است که شیخ محمدقاسم نانوتى در محرم سال 1283 در شهر دیوبند از ایالت اوتارپرادیش هند بنیاد نهاد و تا امروز در شبه قاره هند نشاط و نفوذ فوق العاده اى داشته است. یکى از ثمرات این نهضت، تأسیس دانشگاه اسلامى «دارالعلوم» است که در جامعه اسلامى هند شهرت و جایگاه والایى داشته و شخصیت هاى برجسته اى را پرورش داده است. گفتنى است این دو نهضت، گرایش هاى صوفیانه نیز دارند و از جمله مخالفان سرسخت محمد بن عبدالوهاب و جنبش وهابیت اند. امروزه ماتریدیه در نواحى جنوب شرق آسیا در کشورهایى همچون تایلند، اندونزى، مالزى، و اریتره نیز پیروانى دارد. اما از تعداد و درصد جمعیت آنان میان مسلمانان و دیگر فرقه ها و نیز مدارس و فعالیت هاى مذهبى آنان اطلاعات خاصى در دست نیست.

خاورمیانه و شمال آفریقا
ترکان سلجوقى با پیشروى به سوى مناطق مرکزى و غربى جهان اسلام، دوشادوش علماى ماتریدى ماوراءالنهر، اندیشه ماتریدى را با خود به این مناطق بردند، و بدین ترتیب، ماتریدیه به سرزمین هایى همچون عراق و شام راه یافت، هرچند ممکن است به دلایلى مشخص، همچون از پیش تثبیت شدن اندیشه هاى اشعرى در این مناطق، اندیشه ماتریدى نتوانسته باشد جایگاه ویژه اى در میان اهل سنت این مناطق یافته باشد. با این حال بعدها با گسترش حکومت عثمانى به سمت خاورمیانه و به ویژه سرزمین هاى شمالى آفریقا، همچون مصر، اندیشه ماتریدى رواج بیشترى یافت و تصور مى رود که این بار اندیشه هاى ماتریدى در مناطق شمال آفریقا بیش از مناطق خاورمیانه، پذیرفته شده باشد، زیرا اولا، برخلاف مناطق مرکزى جهان اسلام که حتى اندیشه هاى فقهى ابوحنیفه در آن چندان طرفدارى نداشت و بیشتر اهل سنت این مناطق را پیروان مالک، شافعى و احمد بن حنبل تشکیل مى دادند، در مصر و مناطق شمال آفریقا اندیشه هاى فقهى و کلامى ابوحنیفه نفوذى جدى داشت و زمانى حنفیان مصر اندیشه هاى ابوحنیفه را از طریق ابوجعفر طحاوى، عالم حنفى مصر، دریافت مى کردند. سپس با ورود اندیشه هاى کلامى ماتریدى که خود را نماینده تفکر کلامى ابوحنیفه معرفى مى کرد و در مقایسه با اندیشه هاى ابوجعفر طحاوى، که از شرح ساده اى بر اندیشه هاى جزمى ابوحنیفه فراتر نمى رفت، به مراتب نظام مندتر و مترقى تر بود، حنفیان این سامان به اندیشه ماتریدى روى آوردند و متکلمان بزرگى چون کمال بن همام در این خطه بر مسلک ابومنصور ماتریدى ظهور کردند. پس از آن، با تسلط حکومت عثمانى بر این مناطق، اندیشه ماتریدى کاملا تثبیت شد و به لحاظ حکومتى نیز رسمیت یافت. بنابراین امروزه اندیشه ماتریدى هرچند در مناطقى از خاورمیانه پیروى ندارد، در منطقه شمال افریقا، و به ویژه مصر، تاریخ و ریشه و قدمت چشم گیرى دارد. به گفته دکتر ایوب على بنگلادشى: «مى بینیم که امروزه کتاب الفقه الاکبر ابوحنیفه، العقیده نسفى و المسایره ابن همام در دانشگاه ها و دانشکده ها و مدارس علوم دینى و از جمله در الازهر و در بسیارى از بلاد اسلامى تدریس مى شود. الازهر ضرورت آموزش مکتب ماتریدى و آشنایى با ابومنصور ماتریدى را درک کرده است و در دو دانشکده «شریعت» و «اصول دین» تاریخ و اندیشه مکتب ماتریدى را تدریس مى کنند». بنابراین اندیشه ماتریدى در قرن حاضر در حوزه مصر کاملا شناخته شده است و به گمان بسیارى از محققان شیخ محمد عبده، عالم نامدار قرن اخیر نیز ماتریدى است و اگر این مطلب را کاملا نپذیریم، دست کم وى از اندیشه و مکتب ماتریدى به نحو قابل ملاحظه اى تأثیر پذیرفته است.

ترکیه و جزیره بالکان
ترکیه قرن هاى طولانى مرکز ترویج و گسترش اندیشه حنفى ماتریدى بوده است. امروزه نیز کتابخانه هاى کهن و خطى این کشور انباشته از آثار ماتریدیان است و در دانشگاه ها و مدارس دینى آن دیار اندیشه ماتریدى تدریس مى شود. این ناحیه از سرزمین هاى اسلامى و نیز کشورهاى مجاور آن در جزیره بالکان، همچون بوسنى و هرزگوین، همچنان از قلمرو جغرافیایى ماتریدیه به شمار مى آید. اما چیزى که امروز با گذشته تفاوت اساسى یافته، این است که در ترکیه عثمانى و پیش از آن در عصر سلجوقیان روم، دولتمردان و حاکمان، خود مروج و جانبدار اندیشه مذهبى و دینى بودند و خود را پرچمدار جهاد و دین گسترى قلمداد مى کردند و دوشادوش عالمان ماتریدى حنفى به نشر و ترویج اندیشه دینى مى پرداختند؛ اما امروزه حکومت رایج در ترکیه کاملا مخالف اندیشه دینى است و با مظاهر دین مبارزه مى کند، و این، توده مردم و عالمان دینى اند که اندیشه دینى را پاس مى دارند و با جان و دل از آن حمایت مى کنند.

نتیجه گیرى
ماتریدیه به رغم آنکه در خاورمیانه طرفداران و پیروان چندانى ندارد و در بسیارى از حوزه هاى جهان اسلام تا حد زیادى ناشناخته است، در بسیارى از مناطق جهان همچون مصر و ترکیه و جزیره بالکان و آسیاى میانه، چین و شبه قاره هند و حوزه جنوب شرق آسیا رواج مناسبى دارد، و این مناطق را مى توان جزو قلمرو جغرافیایى ماتریدیه به شمار آورد.
بى تردید این سخن بدان معنا نیست که ماتریدیه تنها مکتب و اندیشه کلامى رایج یا حتى غالب در این مناطق است، بلکه در بسیارى از این کشورها پیروان دیگر اندیشه هاى کلامى سنى و شیعى حضور دارند و چه بسا در پاره اى از آنها، ماتریدیه در اقلیت باشد. اما در برخى از این مناطق، همچون کشورهاى تازه استقلال یافته آسیاى میانه، افغانستان، پاکستان و ترکیه، اکثریت جمعیت اهل سنت را ماتریدیان تشکیل مى دهند. از قرن هشتم هجرى به این سوى، روابط و مناسبات و حتى دیدگاه ها و اندیشه هاى کلامى دو مکتب سنى مهم اشعرى و ماتریدى، به هم نزدیک شده و برخى دانشمندان اهل سنت تفاوتى میان آن دو قایل نیستند. از این روى، به نظر مى رسد براى بسیارى از اهل سنت، به ویژه عموم مردم، تفاوتى ندارد که اشعرى باشند یا ماتریدى، و بر همین اساس ممکن است در برخى مناطق، صرفا تحت عنوان اهل سنت، آمیزه اى از عقاید اشعرى و ماتریدى حاکم باشد.


منابع :

  1. سیدلطف الله جلالی- تاریخ و عقاید ماتریدیه- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1386

  2. غلامحسین ابراهیمى دینانى- کلام ماتریدى- مجله کیهان فرهنگى- شماره 130ـ131.

  3. حسین مؤنس- اطلس تاریخ اسلام- ترجمه آذرتاش آذرنوش- ویراستاران علمى سیدجعفر شهیدى، مجتهد شبسترى، زریاب خویى، آذرنوش، انتشارات سازمان جغرافیایى نیروهاى مسلح- تهران- 1375 ش.

  4. ویلفرد مادلونگ- مکتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى میانه- ترجمه جواد قاسمى- آستان قدس مشهد- 1375 ش.

  5. رسول جعفریان- تاریخ ایران اسلامى- دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان- کانون اندیشه جوان- قم- 1378 ش.

  6. www. adyan. org

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/114226