مقایسه خداشناسی در دین هندو و دین اسلام ( تثلیث)

خدا در دین اسلام
اسلام دینی کاملا توحیدگراست و به وجود خدایی که هیچ شریکی ندارد، اعتقاد دارد. اسلام چنان از ماهیت توحیدی خود آگاهی دارد و بر آن تاکید می کند که قرآن در سوره های پی در پی به ما یادآوری می کند که خدایی جز «الله» نیست. اسلام برای اینکه این حقیقت اساسی را در ذهن هر مسلمانی همیشه زنده نگاه دارد، وظیفه هر مسلمانی می داند که این کلمات را از هر نمازی تکرار کند: «لااله الاالله، محمد رسول الله خدایی جز الله نیست، محمد فرستاده اوست». همچنین موذن برای یادآوری هر مسلمان به ماهیت توحیدی دینش هر صبح و شام از بالای مسجد بانگ می زند: «الله اکبر، لااله الاالله، محمد رسول الله، خدا بزرگتر است، خدایی جز الله نیست، محمد فرستاده اوست». همچنین برای تاکید بر وحدانیت و یگانگی خداوند، در اسلام تثلیث مسیحی به شدت رد و خدایان مذکر و مونث اعراب به سخره گرفته می شوند. خداى دین اسلام «الله» است که به معناى معبود و ذات شایسته پرستش یا موجودى که همگان نیازمند اویند و به او روى مى آورند و شیفته و شیداى او هستند مى باشد.. در قرآن گفته می شود که الله به تنهایی خالق هر چیزی است، خدایان باطل هیچ چیزی را خلق نکرده اند، بلکه خود مخلوقند. این مضمون آیه سوره فرقان است که می فرماید: «و اتخذوا من دونه الهة لا یخلقون شیئا و هم یخلقون»؛ «مشرکان به جاى خدا معبودانى اختیار کرده اند شده اند، و براى خود نه زیانى را در اختیار دارند تا آن را از خود دور سازند و نه سودى را مالکند تا آن را براى خود فراهم آورند»، (فرقان/ 3). و نیز می فرماید: «ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و او اجتمعواله»؛ «همه کسانی را که جز الله می خوانید اگر همه گرد آیند مگسی را نخواهند آفرید» (حج/ 73). خداوند به عنوان حقیقت متعال، آفریننده یگانه هر چیزی است. علاوه بر این، او نه تنها آفریننده، بلکه همچنین حافظ و نابود کننده هر چیزی است. او حافظ و نگهدارنده هر چیزی است و همچنین هر زمان که بخواهد کل عالم را نابود می کند. عالم تماما وابسته به خداست. او توانا مطلق است. در حقیقت، عظمت و قدرت مطلق خداوند در اسلام بسیار مورد تاکید قرار می گیرد. خود نام «الله» مخفف «ال اله» و به معنای نیرومند و «قادر» است. بنابراین از نامی که به خدا داده شده بروشنی معلوم می شود که اسلام بر اقتدار او تاکید زیادی دارد. اراده الهی مطلق و تحکم آمیز محسوب می شود. هیچ قانونی او را محدود نمی کند و به هیچ وجه نمی توان او را مورد بازخواست قرار داد. مشیت او کالا غیر قابل ادارک و اسرار آمیز است. به این معنا خداوند مطلقا متعال و فراتر از هر چیزی است. به طور کلی در اسلام خداوند به عنوان رب و حاکم قادری به نظر می رسد که انسان به سادگی باید با احساس عبودیت و ایمان مطلق خود را تسلیم او کند. کلمه «اسلام» به معنای «تسلیم» است. به گفته کریمر «الله» در اسلام به مظهر اعلای عظمت، قدرت مطلق و یگانگی تبدیل می شود. مومن واقعی «عبد» (بنده) مطیع خداوند است. از این رو خدا در اسلام همچون آفریدگاری مطلق تصویر می شود که فاصله خود را با افراد بشر حفظ و پادشاهی است که از آنان بندگی و عبودیت بی چون و چرا طلب می کند. خدا در همه جا حاضر نیز هست، بدین معنا که آثار و نشانه های عظمت او در همه جا آشکار است و هر موجودی روزی خود را از او می گیرد. اغلب در قرآن خداوند به عنوان سمیع، علیم، عظیم، خبیر، لطیف، مقتدر و مانند اینها توصیف می شود، انواع صفات و کیفیات انسانی به خدا نسبت داده می شود، اما هیچ مسلمانی هرگز به او به عنوان ذاتی متشخص اشاره نمی کند. او صاحب قدرت و اراده شناخته می شود، اما هیچ شکل و صورتی ندارد. بنابراین او به معنای عادی نمی تواند شخص محسوب شود. او سرمدی و بدون تغییر است، اما در همان حال پویاست. به همین دلیل است که هر لحظه در عالم تغییر ایجاد می کند. علاوه بر صفات مابعدالطبیعی گوناگونی که ذکر شد، خداوند همچنین دارای صفات اخلاقی گوناگونی مانند شفقت، رحمت، عدالت، و مانند اینها نیز هست. سوره فاتحه در قرآن خداوند را به عنوان رحمان و رحیم توصیف می کند. همچنین مالک، رب و هادی خوانده می شود. سوره فاتحه چنین است: «ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است؛ خدای رحمتگر مهربان، آن فرمانروای روز جزا، تنها تو را می پرستیم و از تو یاری می جویی، ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، و نه کسانی که بر آنان خشم گرفته ای و نه گمراهان». از منظر اخلاقی، خدا در قرآن اغلب به عنوان بخشاینده، رحمان و رحیم و مانند اینها توصیف می شود. اگر چه خدا در اسلام کاملا متعال و اسرار آمیز محسوب می شود، باور بر این است که او گاهی خود را از طریق فرستادگانش بر انساها آشکار می کند و به واسطه هدایت یافتگان خویش با آنان سخن می گوید. خدا همچنین داور نهایی اعمال نیک و بد انسانها شناخته می شود. در روز داوری نهایی، خداوند نقش خود را به عنوان جزاد دهنده با دادن پاداش یا مجازات مردم به سبب اعمال نیک یا بدشان ایفا خواهد کرد.

مقایسه خداشناسی در دین هندو و دین اسلام
در صورت مقایسه آیین هندو با دین مترقی‎ای چون اسلام ضعف‎ها و ناکار آمدی ‎های این آیین نمایان خواهد شد. در دین هندو تعدد خدایان وجود دارد در حالی که در دین اسلام اعتقاد به یک خدا وجود دارد. دین هندو از تبیین مبدأ عالم و انسان ناتوان است در حالی که در دین اسلام این امر به گونه ای کامل تبیین شده است. در هستی متعال دین هندویی یک خصلت شخصی یا مسئولیت اخلاقی وجود ندارد و این یکی از نقاط صعف خداشناسی دین هندویی می باشد. هندوان به عده بی‎شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسماء و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش می‎کنند و برای هریک، بتخانه‎های باشکوهی می‎سازند. اعتقاد به جلوه گرى خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف، نیز بسیار جلب نظر مى کند دسته بندى خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعى نیز معهود است. البته در عین حال سعی می‎کنند این خدایان متکثر را زیر مجموعه سه خدای اصلی یعنی برهما، شیوا و ویشنو قرار دهند. هندوها این سه خدا را که شباهت زیادی به تثلیث مسیحیت دارد بین استقلال ذاتی و وحدت متردد گذاشته و معلوم نمی‎سازند که بالاخره آیا این سه خدا یک خدا هستند یا هر کدام خدایی جداگانه می‎باشند و به تعبیر دیگر گاهی صفات خدای واحد و ازلی برای آنها قائل می‎شوند و گاهی چنان در شمردن افتراقات این خدایان می کوشند که خدایان نیز موجوداتی چون دیگر موجودات متکثر جلوه می‎کنند و این بدان سبب است که آیین هندو «وحدت موجودات» را رکن اصیل خود قرار داده و از طرفی طبق این اصل همه چیز را خدا می‎شمارد و ارواح، اشجار و مظاهر طبیعت را هم از نوعی الوهیت برخوردار می‎سازد و تعداد خدایان را به تعداد موجودات متنوع و متکثر می‎رساند و از سوی دیگر همین خدایان متعدد به دلیل وحدت وجود یک خدا بیش نمی‎توانند باشند. اگر افسانه‎ها و مطالب یاد شده در کتابهای دینی هندوان را محور قضاوت قرار دهیم این اصل ثابت خواهد شد که آیین هندو در مقایسه با دین اسلام از توضیح و تبیین منشأ عالم و انسان عاجز است و به نوعی دچار تناقض‎گویی شده است. همین امر باعث شده تا آیین هندو فرقه‎های بی‎شماری داشته باشد، عده‎ای به شیواپرستی رو آورند و عده‎ای ویشنو را بپرستند و در نهایت همگی به پرستش بت‎های دست ساخت خود اقدام کنند و سرزمین هند به سرزمین بت‎خانه‎های بزرگ شهرت یابد. «شیوا پرستان عورت شیوا را نیز می‎پرستند و آن را لینگا می‎نامند. مجسمه‎های لینگا و معابد آن نیز فراوان است. افرادی از شیوا پرستان پیوسته مجسمه‎ای از لینگا را که داخل کیف کوچکی است به گردن آویخته دارند و نمی‎دانند که چه کسی آنان را آفریده و چرا باید آفریدگار را عبادت کرد. جان بی‎ناس در توضیح آیین هندو می‎گوید: «اعمالی که عوام‎الناس (هندو) به نام مذهب انجام می‎دهند، ترکیبی است از همه گونه اعتقادات مخلوط و به هم آمیخته مانند آنیمیسم، فتیشیسم، شمنیسم، شیطان‎پرستی، حیوان ‎پرستی، ایمان به ارواح خیر و شر خداهای کوچکتر که معبودهای محلی می‎باشند...». علامه طباطبایی می فرماید: در کتب تاریخ ادیان از اعتقاد به تثلیث در آیین هندو سخن به میان آمده است. هندوان به سه خدا اعتقاد داشتند:
1. برهما Brahma یا خداى آفریدگار جهان
2. ویشنو Vishnu یا خداى حافظ حیات و زندگى
3. شیوا Shiva یا خداى مرگ و ویران کننده ى جهان.
برهمنان مى گویند: وجود مطلق و نفس کلى (برهمن ـ آتمن) در این سه خدا متجلى شده است.

دیدگاه قرآن درباره تثلیث
قرآن کریم اعتقاد به تثلیث را عقیده اى شرک آمیز دانسته و ابطال کرده است. چنان که مى فرماید: «لقد کفر الذین قالوا إن الله ثالث ثلثة و ما من إلاه إلا إلاه واحد و إن لم ینتهوا عما یقولون لیمسن الذین کفروا منهم عذاب ألیم»؛ «به تحقیق، کسانى که به تثلیث قائل شده گفتند: خدا سوم سه خداست، کافر شدند، و حال آن که هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست. و اگر از آنچه مى گویند دست برندارند، حتما عذاب دردناکى به کسانى از ایشان که کافر شدند خواهد رسید». (مائده/ 73). و در آیه ای دیگر می فرماید: «و لا تقولوا ثلثة انتهوا خیرا لکم، انما الله إله واحد سبحانه أن یکون له ولد له ما فى السموات و ما فی الأرض، و کفى بالله وکیلا»؛ «و نگویید خداوند سه تا است. بس کنید که براى شما بهتر است. خداوند فقط معبودى یگانه است او منزه است از این که فرزندى داشته باشد. آنچه در آسمان ها و زمین است، از آن اوست و کافى است که خدا و کیل و سرپرست است». (نساء/ 171). هر چند این آیات در نفی تثلیث مسیحیت آمده ولی بعضى از مورخان نوشته اند، مساله تثلیث از حدود قرن سوم به بعد در میان مسیحیان آشکار گشت و این بدعتى بود که بر اثر غلو از یک سو و آمیزش مسیحیان با اقوام دیگر از سوى دیگر، در مسیحیت واقعى وارد شد، بعضى احتمال مى دهند که اصولا "تثلیث نصارى" از "ثالوث هندى" (سه گانه پرستى هندوها)، گرفته شده است. مهم ترین رکن اساسی یک دین، «خداشناسی» آن است. در این راستا آموزه «توحید» در اسلام، خرد پذیرترین آموزه است و ادله متقن بسیاری بر آن گواهی می دهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطال کننده آموزه «تثلیث» و «ثنویت» است. بنابراین همین مسئله، به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیر توحیدی کافی است.


منابع :

  1. عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان،- جلد اول- بخش ادیان و مذاهب هندوستان

  2. حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- بخش ادیان ملل گذشته- هندوستان

  3. مقالات مرکز گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی- بخش ادیان- مقاله آیین هندو

  4. جان بی‎ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 276-275

  5. سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- جلد 10- صفحه 280

  6. رسول رضوی- ماهنامه آموزشی- اطلاع رسانی معارف شماره 33- مقاله نقد آیین هندوئیسم

  7. حمیدرضا شاکرین- مجله معارف- آذر 1386- شماره 51- مقاله چرا اسلام؟

  8. کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت- صفحه 18-22 و صفحه 185-183

  9. رابرت هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ یازدهم 1382- صفحه 76

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/114603