هویت و اقتدار دینی در آیین بودا

بودائی کیست؟

هر بودائی مسئولیت کامل کردار، گفتار و پندار، و یا به عبارت بودائی، جسم، سخن و ذهن، خود را برعهده دارد. آنچه اهمیت دارد نیتی است که هر یک از اینها را به تحرک وا می دارد، و این نیت است که ثمره معنوی دارد. اگر انسانی با اندیشه ای شیطانی سخنی بگوید یا عملی انجام دهد، اندوه در پی او می رود، همان گونه که چرخ در پی گامهای کشنده آن می رود اگر انسانی با اندیشه ای پاک سخنی بگوید یا عملی انجام دهد، شادی در پی او می رود، همانند سایه ای که هرگز او را ترک نمی کند. بودائیان بر این باورند که هیچ نیتی، چه خوب باشد و چه بد، و چه برای دیگران مرئی باشد و چه نامرئی، هرگز تلف نمی شود. همه مردم در مراحل مختلف رشد و تکامل، دارای توانایی های بالقوهء گوناگونی هستند. این بخش مهمی از دکترین کارما است، که می گوید: «هر چه را بکاری، درو خواهی کرد»، اگر نه در این دنیا، پس در آینده در زمان تولد دوباره، هنگامی که ثمره کارما رسیده باشد. گائوتاما بودا می گوید که او خواست ذهنی را کارما می خواند. این بدان معنی نیست که بودائیان از نیاز به انجام اقدامات مشترک عملی اجتماعی و نیز ارائه نیت خوب فردی، بخصوص در جوامع غربی، که از گروههای دینی انتظار حضور اجتماعی بیشتری دارند، کاملا آگاه نباشد. اما بودائیان احساس می کنند اینکه اظهارات راجع به موضوعات اجتماعی و مشارکت در آرمان اجتماعی از نیت خوب فرد ناشی شود و برای رفتار به شکلی معین تحت تأثیر یا فشارهای اجتماعی مفرط قرار نگیرند، حائز اهمیت بسیار است. هنگامی که مردم خود آماده باشند که عمل به بعضی قواعد تربیتی را برعهده گیرند، می توان دیدگاههای ذهنی خوب با تأثیرات کارمایی مناسب را به وجود آورد. بودا هرگز فرمانی خطاب به مردم صادر نکرد؛ مثلا هیچگاه نگفت "دزدی نکنید"، بلکه گفت "عاقلانه آن است که دزدی نکنیم". بودا پیروان خود را تشویق می کند که مفاهیمی را بپذیرند که آنان را به تربیت جسم، سخن و ذهن در زمینه های اساسی مختلف متعهد کند. این برنامه اصلی تربیتی شامل 10 مفهوم است که فهرست آن در زیر آمده است. جامعه بودائی از دو گروه اصلی تشکیل یافته است. این دو گروه عبارتند از مردان خانواده، که یک زندگی عادی و غیر دینی را می گذرانند، ازدواج می کنند، بچه دار می شوند، و در حرفه های مختلف به کار می پردازند. گروه دوم کسانی هستند که به سانگا می پیوندند، به طریقت بیکو و بیکونی وارد می شوند، ازدواج نمی کنند، و برای محل زندگی و خوراک و پوشاک خود به مردان خانواده ها متکی هستند، و در مقابل، آموزش را هدیه می دهند.

قواعد تربیتی پنکاسیلا و دساسیلا

مردان خانواده معمولا پنکاسیلا، یا پنج اصل، را فرا می گیرند، که عبارتند از:
1- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از آزار به هر موجود زنده ای خودداری کنم.
2- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از گرفتن چیزی که داده نشده خودداری کنم.
3- این قاعد تربیتی را می پذیرم که از سوء استفاده از حواس خودداری کنم.
4- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از سخن نادرست خودداری کنم.
5- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از استعمال مواد مخدر یا مشروبات، که ذهن را کدر می کند، خودداری کنم.
در روزهایی خاص، مرد خانواده می تواند سه اصل دیگر، یا حتی فهرست کامل ده اصل را برای مدتی کوتاه و معین، مثلا یک روز، یک روز آخر هفته و یا یک ماه بپذیرد. اصل های ششم تا هشتم عبارتند از:
6- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از خوردن غذا در زمان نامناسب، یعنی بعد از خوراک نیمروز خودداری کنم.
7- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از رقص، آواز، موسیقی و نمایش های ناشایست، استفاده از تاج گل، عطر و بلسان، و از هر آنچه موجب زیبایی و زینت باشد، خودداری کنم.
8- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از استفاده از تختخواب و صندلی های بلند و مجلل خودداری کنم.
هنگامی که فهرست اصول به ده اصل افزایش می یابد، اصل شماره هفت به دو بخش تقسیم می شود، که در آن صورت اصول شماره شش تا ده به شرح زیر خواهد شد:
6- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از خوردن غذا در زمان نامناسب، یعنی بعد از خوراک نیمروز خودداری کنم.
7- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از رقص، آواز و نمایش نامناسب خودداری کنم.
8- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از استفاده از تاج گل، عطر و بلسان و هر آنچه موجب زیبایی یا زینت باشد، خودداری کنم.
9- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از استفاده از تختخواب و صندلی های بلند و مجلل خودداری کنم.
10- این قاعده تربیتی را می پذیرم که از پذیرش زر و سیم خودداری کنم.

راهب ها و راهبه های مبتدی بر طبق قواعد تربیتی دساسیلا، یا ده اصل، زندگی می کنند؛ اعضای کامل سانگا بسیاری از آداب دیگر را هم بر عهده می گیرند، که شامل محدود کردن مایملک خود به چند قلم، مانند رداء، تیغ و کاسه گدایی است. همه این تعهدات و اصول را می توان "برعهده گرفت" و یا در صورتی که برای فرد بیش از حد شاق باشد، "مردود دانست". مردم آنچه را که در توان دارند به هر مدتی که بتوانند، انجام می دهند. هنگامی که بودائیان خود را به انجام اصول بسیار موسع، مانند خودداری از سخن خطا، متعهد می سازند، بدیهی است که در این مورد با دیگران بحث می کنند، ولی در نهایت خود شخصا تصمیم می گیرند چه سخنی خطا است. در نوشته های مقدس بودایی این کلمه بیشتر به معنی سخن دروغ، بهتان، یاوه و درشت تعریف شده است. هر بحثی پیرامون آزار رساندن به موجودات زنده، موضوعاتی را، مانند اینکه آیا آزار عمدی بوده، یا اینکه چه چیزهایی موجود زنده تلقی می شوند، یا اینکه آیا برخی زندگی ها از دیگر زندگی ها بهتر است، در بر می گیرد. در مناظره های راجع به مرگ بی درد و جلوگیری از بارداری، که در بخش های 5 و 9، در ادامه همین فصل بار دیگر مطرح می شود، این سؤالها حائز اهمیت است. بودائیان همواره به اندیشه ها و اندرزهای دیگران، بخصوص کسانی را که از خود عاقل تر می دانند و از جمله پیروان ادیان دیگر، توجه می کنند.

مراقبه و عقل در حوزه های اخلاق بودایی

روش بودائیان، علاوه بر سیلا (اخلاق)، سنت سمادی (مراقبه) و پراجنا (عقل) را در بر می گیرد. عقل عبارت است از داشتن بینشی صحیح نسبت به جهان، یعنی بینشی که در چهار حقیقت والا خلاصه شده است. آخرین این حقیقت ها، طریق هشت گانه والاست، که از خرد آغاز می گردد، و حوزه های اخلاق، مراقبه و عقل را هر چه بیشتر وسعت می بخشد.

الف: عقل
فهم درست، دریافت جهان است، آن گونه که در واقع وجود دارد، و به دور از توهم. این بخصوص شامل دریافت آلام، قانون علت و معلول و بی دوامی حیات است. فکر درست، شامل تطهیر روح و قلب و رشد افکار فروتنی و شفقت است، که در آن صورت شالوده عمل خواهد بود. سخن درست، یعنی قاعده دروغ نگفتن، هرزه درایی نکردن و اجتناب از هر گفتاری که موجب کینه و نفرت شود. عمل درست، معمولا به پنج اصل توصیه می گردد: پرهیز از گرفتن جان، سرقت، اعمال ناشایست جنسی، دروغگویی، و استعمال مواد محرک و مخدر. معاش درست، یک شیوهء زندگی و یا یک شغل با ارزش، که باعث آسیب و ستم رساندن به دیگران نباشد.

ب: مراقبه
تلاش درست، یک قاعده ذهنی است که از بروز شر جلوگیری می کند، و می کوشد با متوقف ساختن بروز شر، مشوق خیر باشد. توجه درست، یعنی توجه کامل به فعالیت های جسم، سخن و ذهن. تمرکز درست، تربیت ذهن در مراحل مراقبه. گفته می شود که بدون عقل، انجام عملی که براستی اخلاقی باشد، ممکن نیست. مراقبه و عقل به هم متکی اند: از مراقبه عقل حاصل می شود؛ از نبود مراقبه زوال عقل حاصل می گردد. روش آرمانی عمل به عقیده، ایجاد تعادلی سنجیده در میان نگرش به نوشته های مقدس است، که سنت های اشکال مختلف بودائیسم، گوش فرادادن به اندرز مردم عاقل، آگاهی از انگیزه های درونی خود، و آزمایش تعالیم نظری را در تجربیات خود در بر می گیرد. در این صورت، بودائیان با پذیرش مسئولت کامل تبعات تصمیمات خویش درزندگی خود و دیگران، عمل می کنند. گائوتاما بودا ادعا نداشت که چیز تازه و بی نظیری یافته، بلکه می گفت که "یک طریق باستانی والا را بازیافته است". بودائیان طرق مطروح در دیگرجهان بینی ها و نیز هر طریق را که بتواند مبین ارزشهای راستین باشد، تحمل می کنند.

اقتدار دینی در آیین بودایی

بودائیان در میان خود، همواره آرمانی دموکراتیک داشته اند. از آغاز گفته شده که سانگا در صورتی شکوفا می گردد که اعضای آن به طور منظم به دور یکدیگر جمع شوند و تصمیمات خود را "با وحدت و وفاق" اتخاذ نمایند. سانگا اساسا یک نهاد غیر متمرکز و متکی به جوامع محلی است. ارشدیت، از نظر برخورداری از احترام، به تناسب سالهایی که شخص راهب یا راهبه بوده، تعیین می گردد. جایگاه اجتماعی در خارج سانگا، هنگام ورود به آن، رها می شود. به طور کلی دوستی جهانی بودایی بر پایه موضوعات روحانی مطرح نمی شود، گو اینکه شماری از بودائیان مایلند که چنین کنند. از سوی دیگر، دیدگاه های سنتی نوشته های مقدس و یا ثقات همواره مورد توجه و احترام قرار دارد، و بیشتر بودائیان نظر اشخاص عاقل تر از خود را دربارهء موضوعات مهم، جویا می شوند. اما در نهایت، هرکس مسئول اعمال خود بوده و مجبور نیست سنت را با تجربیات خود بیازماید. از بودا نقل می شود که «آری جا دارد که تردید داشته باشی، که متحیر باشی مگذار که اخبار یا سنت ها، و یا شایعات ترا به دنبال خود بکشد. مگذار وثاقت متون دینی، یا صرف منطق یا استنباط، و یا ظواهر یا لذت دیدگاه های معقول... و یا این تفکر که فلان استاد ماست ترا به دنبال خود بکشد. اما، هنگامی که خود می دانی چیزی بد، مضر و خطاست، پس آن را رها کن... و هنگامی که خود می دانی که چیزی خوب و مفید است، پس آن را بپذیر و از آن پیروی کن».

ثقات و چهره های مقتدر دینی در آیین بودا

هر جامعه بودائی، چه یک روستا در سری لانکا، برمه یا تایلند باشد، و چه یک مرکز دارما در غرب، رابطه خاصی با یک استاد دارما دارد، که در بیشتر موارد از اعضای سانگا، و احتمالا رئیس راهبان دیر است. همهء اعضای سانگا، با شیوه زندگی و ردای زعفرانی رنگ خود، متمایز و مورد احترامند. اما همهء اعضای سانگا استاد نیستند، و بعض استادان، بخصوص در سنت تبت، راهب یا راهبه نیستند. اقتدار این شخصیت ها تنها در حدودی است که شیوهء زندگی شان متضمن کمال اخلاقی و معنوی بوده، و مراجعان به آنها تعالیم آنها را سودمند و منطبق بر تجربه بیابند. همینکه پیوندی مبتنی بر اعتماد میان یک استاد و شاگرد روحانی او برقرار گردید، شاگرد در نتیجهء نصایح استاد در طریق هدایت قرار می گیرد. در بودائیسم همتایی برای پاپ وجود ندارد، احکام شخصیت هایی چون دالای لاما، جز برای پیروان مکتب بودائیسم تبت، فاقد اعتبار نفس الامری بوده، و برای پذیرندگان آنها نیز تنها پس از آزمایش اعتبار آنها نافذ خواهد بود. اما اگر بودائیان عادی برای شنیدن سخن کسانی که از آنها عاقل تر تصور می شوند، آماده نباشند، نادان تلقی می شوند؛ و اقتدار عقل احتمالا در نزد کسانی است که ردایی زعفرانی رنگ به تن کرده، سالهای مدید از عمر خود را وقف تحصیل و ممارست در عمل کرده اند. اما این نیز باید باتجربه شخصی آزمایش شود.

وظایف رهبران در آئین بودا

اسوه های کامل رهبری در بودائیسم، اغلب نمونه دارما راجا یا پادشاه عادلند. اما اندیشه های دخیل در این نمونه با دیگر اشکال رهبری قابل تطبیق بوده، با الگوی دموکراسی، آزادی و برابری، که در سازماندهی سانگا مورد عمل است، ارتباط دارد. البته امروزه باید کلمه «حکومت» را به جای کلمه «پادشاه» به کار برد. بنابراین «ده وظیفه پادشاه» امروز در مورد رئیس کشور، وزیران، رهبران سیاسی، و کارگزاران مقننه و مجریه مصداق می یابد. در نهایت، بودائیان بر این باورند که مردان و زنان خوب نظامهای اجتماعی خوب را می سازند، و تأثیر آنها را از بالا به پایین می دانند. هنگامی که پادشاهان عادلند، وزیران پادشاه عادلند. هنگامی که وزیران عادلند، مردان خانواده عادلند؛ مردم شهرها و روستاها هم عادلند...، محصولات در فصل مناسب می رسد، و انسانهایی که از آن محصولات تغذیه می کنند عمری طولانی می یابند، خوش سیما و نیرومند می گردند، و بیماری از آنان دور می شود.
ده وظیفه پادشاه یا حکومت، به شرحی که در قانون پالی آمده، به قرار زیر است:
1- سخاوت در جهت نفع مردم.
2- خصایل والای اخلاقی به طوری که پنج اصل را مرعی دارد.
3- آمادگی برای دست شستن از آسایش، آبرو و حتی جان خود در جهت نفع مردم.
4- درستکاری کامل؛ یعنی به تهدید، رشوه یا فریب مردم تن در ندهد.
5- داشتن خلقی مهربان و معتدل.
6- آمادگی برای یک زندگی ساده و بدون زیاده روی با اعمال اکید کف نفس.
7- دوری از تنفر و اجتناب از کینه نسبت به دیگران.
8- تلاش برای ارتقاء صلح با اجتناب و جلوگیری از جنگ، و به طور کلی کوشش برای پرهیز از خشونت و نابودی حیات.
9- آمادگی برای صبر و تحمل و تفاهم.
10- خودداری از مخالفت با اراده مردم؛ تلاش برای هماهنگی با مردم در حکومت.
بودائیان معتقدند که این آرمان ها را آشوکا، امپراتور بزرگ هند، که سه قرن پیش از میلاد می زیسته، وضع کرده است. این قسمتی از یکی از فرمانهای اوست: "همه انسانها فرزندان منند، درست همان طور که برای رفاه و سعادت فرزندان خود در این جهان و تولد دوباره می کوشم، همه اینها را برای تمامی انسانها می خواهم." در قرن حاضر، اونو،سیاستمدار برمه ای، بودائیسم را با تکالیف قدرتهای حاکم قویا مرتبط ساخت، سیاست مقصود دیگری جز حفظ مردم در مقابل خطر، حفظ حقوق دموکراتیک، تأمین امنیت اقتصادی برای همه، امحاء سوء تغذیه و بیماری، ریشه کنی جهل، رشد شخصیت انسان و جلوگیری از جنگ ندارد. بنابراین، این تفکر باید راهنمای ما باشد. بنابراین، بودائیان به عملی بودن حکومت عادلانه، به دور از صدمه زدن به دیگران و ایجاد اندوه، اطمینان دارند.

تکالیف و وظایف رعایا در برابر رهبران

مطالبی در بودائیسم در باب وظایف حاکمان نسبت به رعایا آمده به مراتب بیش از مطالب مربوط به تکالیف رعایا نسبت به حاکمان است. همه اصول و دیدگاههای بودائیان از آنها شهروندان شایسته ای می سازد که نقش حاکم را محترم می شمارند. از نظر بودائیان، دیگر وظایف و کسانی که این وظایف را انجام می دهند، نیز قابل احترامند. اگر رابطه فردی میان فرزندان و والدین، شوهر و زن،استاد و شاگرد و دوستان و کارفرما و کارگر صحیح عمل کند، مرد خانواده هم نقش خود را صحیح ایفاء می نماید. خیر جامعه به ارزش فردی شهروندان بستگی دارد، و خوب بودن جامعه تنها نتیجه خوب بودن افراد آن است. هیچ تجریدی موسوم به "کشور" یا "جامعه" از فرد فرد مخلوقات مستلزم وفاداری نیست: "این نکته بسیار با ارزشی است که مورد توجه قرار گیرد، که اطاعت در اخلاق بودائی، در هیچیک از متون مربوط به اخلاق عوام بودائی وجود ندارد، و به هیچیک از تقسیمات طریق هشت گانه وارد نمی شود."

 


منابع :

  1. پگی مورگان- اخلاق در شش دین جهان- بخش بودیسم- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 145-135

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/114963