نظریه های مختلف درباره مخلوق بودن بهشت و جهنم

آیا بهشت و جهنم مخلوقند

آیا بهشت و جهنم از پیش آفریده شده و هم اکنون موجود است و یا در روز قیامت و همزمان با حساب محشر آفریده خواهد شد؟ از نظر دانشمندان شیعه و بسیاری از اهل سنت بهشت و جهنم با قدرت لا یزال الهی آفریده شده و در این دنیا قرار دارد ولی بعضی از معتزله مانند ابوهاشم جبائی و قاضی عبدالجبار معتزلی معتقدند که بهشت و جهنم هنوز آفریده نشده و در قیامت آفریده خواهند شد. در اینجا پیش از هر چیز به نقل اقوال می پردازیم سپس ادله دو طرف را ذکر می کنیم و در پایان نظر خود را بیان خواهیم کرد.
علامه حلی می گوید: «مردم در اینکه آیا بهشت و جهنم اکنون آفریده شده اند یا نه اختلاف دارند گروهی قول اول را انتخاب کرده اند و آن، قول ابوعلی است ولی ابوهاشم و قاضی معتقدند که این دو مخلوق نیستند.» ایجی می گوید: «اصحاب ما (اشاعره) و ابوعلی جبائی و ابوالحسین بصری معتقدند که بهشت و جهنم اکنون آفریده شده اند ولی بسیاری از معتزله آن را انکار می کنند.» تفتازانی می گوید: «جمهور مسلمانان عقیده دارند که بهشت و جهنم اکنون آفریده شده اند ولی ابوهاشم و قاضی عبدالجبار و پیروان آنها گمان کرده اند که آنها در روز قیامت آفریده خواهند شد.»
اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان شیعه معتقدند که بهشت و جهنم مخلوق هستند و اکنون وجود دارند. شیخ صدوق می گوید: «اعتقاد ما درباره بهشت و جهنم این است که این دو آفریده شده اند و پیامبر در معراج وارد بهشت شد و جهنم را هم دید.» شیخ مفید می گوید: «بهشت و جهنم در این زمان مخلوق هستند و اخبار هم آن را تأیید می کند و اجماع اهل شرع و آثار هم بر آن قرار گرفته است.» مرحوم شبر می گوید: «از شیعیان کسی قایل به این قول نشده که بهشت و جهنم در قیامت آفریده می شوند و گاهی این قول به سید رضی نسبت داده شده که با توجه جلالت قدر او این انتساب بعید می نماید.» سخن شبر اشاره به این قول سید رضی است که گفته: «صحیح این است که هنوز بهشت و جهنم آفریده نشده اند.» اکنون دلایل دو طرف را ذکر می کنیم.

دلایل نافین

کسانی که معتقدند بهشت و جهنم هنوز آفریده نشده، در تأیید سخن خود چنین اظهار می دارند:
اولا، اگر بهشت و جهنم مخلوق باشد یا در عالم افلاک است و یا در عالم عناصر و یا در عالم دیگری که ما نمی دانیم. در عالم افلاک نمی تواند باشد چون خرق افلاک لازم می آید و در عالم عناصر هم نمی تواند باشد چون تناسخ لازم می آید و عالم دیگر را هم نمی شناسیم. این استدلال از «عباد» یکی از سران معتزله است و ایجی پس از نقل این دلیل آن را نقض می کند به اینکه: «اولا محال بودن خرق افلاک را قبول نداریم و ثانیا تناسخ هنگامی لازم می آید که به اعاده روح در بدنهای دیگر قائل شویم که ربطی به موضوع ندارد و چه اشکالی دارد که بهشت و جهنم در عالم دیگری باشد که ما از آن خبر نداریم.»
ثانیا، خداوند در وصف بهشت فرموده: «اکلها دائم؛ خوراکیهای آن همیشگی است.» اگر بهشت مخلوق باشد با این آیه جور در نمی آید که فرمود: «کل شی ء هالک الا وجهه؛ هر چیزی هلاک می شود جز وجه خدا.» (قصص/ 88) پس بهشت دائمی نمی شود. این استدلال از ابوهاشم جبائی است و پاسخ آن است که منظور از دائمی بودن خوراکهای بهشتی این است که هر خوراکی خورده شود خداوند همانند آن را خلق می کند و خوراکی دیگری از جنس آن جایگزین آن می شود.
ثالثا، وجود بهشت و جهنم در این عالم کار عبثی است و حکیم تعالی کار بیهوده ای نمی کند. پاسخ این است که ندانستن حکمت آفرینش یک چیز، دلیل بر بیهوده بودن آن نیست ما فایده وجودی بسیاری از چیزها را نمی دانیم ولی حق نداریم که وجود آنها را بی فایده و لغو انگاریم. تازه اعتقاد به مخلوق بودن بهشت و جهنم در این جهان، اثرات تربیتی دارد و در روحیه افراد مؤثر است.

دلایل مثبتین

کسانی که بهشت و جهنم را مخلوق می دانند و می گویند هم اکنون بهشت و جهنم موجود است، برای خود دلایلی دارند:
اولا، ظواهر تعدادی از آیات قرآنی دلالت دارد که بهشت و جهنم آفریده شده اند از جمله درباره جهنم فرموده: «أعدت للکافرین؛ جهنم برای کافران آماده شده است.» (آل عمران/ 131) و درباره ی بهشت فرمود: «أعدت للمتقین؛ بهشت برای پرهیزگاران آماده شده است.» (آل عمران/ 133) ملاصدرا می گوید «آیاتی در قرآن مجید هست که صریحا دلالت می کند که بهشت و دوزخ مخلوقند: "قد وقع الاختلاف فی أن الجنة و النار مخلوقان، أم لا؟ و هذه الآیة صریحة فی کونهما مخلوقتین؛ أما النار فلانه تعالی قال فی صفتها: "أعدت للکافرین" و هذا صریح فی وجودها. و أما الجنة فقال فی آیة اخری: "أعدت للمتقین" و أیضا قوله هیهنا "و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات أن لهم جنات؛ كسانى را كه ايمان آورده‏ اند و كارهاى شايسته انجام داده‏ اند مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جويها روان است." (بقره/ 25) دال علی وجودها، لأنه إخبار عن وقوع هذا الملک، و حصول الملک فی الحال یقتضی وجود المملوک فی الحال، فدل علی أن الجنة و النار مخلوقتین. و کذلک قوله تعالی: "و إن جهنم لمحیطة بالکافرین یدل علی وجود النار، و وجود النار دال علی وجود الجنة، لعدم القول بالفصل"»
در آیات مربوط به معراج پیامبر فرموده: «و لقد رآه نزلة أخری* عند سدرة المنتهی* عندها جنة المأوی؛ همانا فرشته را یکبار دیگر دید نزد «سدرة المنتهی» که بهشت در نزد آن قرار دارد.» (نجم/ 13- 14)  «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ نه چنان است بلکه اگر علم یقین داشتید دوزخ را می دیدید سپس آنها را با چشم یقین می دیدند.» (تکاثر/ 5- 7)
ثانیا، روایات بسیاری وجود دارد که آشکارا و به وضوح دلالت دارد بر اینکه بهشت و جهنم در همین دنیا آفریده شده و موجود است از جمله: «عن عبد السلام بن صالح الهروی انه قال: قلت لعلی بن موسی الرضا (ع) یابن رسول الله (ص) اخبرنی عن الجنة و النار هما الیوم مخلوقتان؟ فقال: نعم و ان رسول الله (ص) دخل الجنة و رای النار لما عرج به الی السماء. فقلت له: ان اقواما یقولون انهما الیوم مقدرتان غیر مخلوقتین. فقال: ما اولئک منا و لا نحن منهم من انکر خلق الجنة و النار فقد کذب النبی و کذبنا؛ هروی می گوید: به امام رضا (ع) گفتم: ای فرزند پیامبر درباره بهشت و جهنم به من خبر بده آیا این دو، اکنون آفریده شده است؟ پس فرمود: آری و پیامبر در معراجی که به آسمان داشت وارد بهشت شد و جهنم را هم دید. پس به او گفتم: کسانی می گویند که بهشت و جهنم در تقدیر هستید و هنوز آفریده نشده اند. فرمود: آنها از ما نیستند و ما از آنها نیستیم. هر کس آفریده شدن بهشت و جهنم را انکار کند، هم پیامبر و هم ما را تکذیب کرده است.»
علاوه بر این آیات و روایات، بعضیها برای مخلوق بودن بهشت و جهنم با آیات مربوط به بهشتی که آدم از آن اخراج شد، استدلال کرده اند ولی باید توجه داشت که بهشت آدم غیر از بهشت جاویدان است و شاید استدلال با آن از این جهت باشد که همانگونه که بهشت آدم در این دنیاست اشکالی ندارد که بهشت جاویدان هم در این دنیا باشد.
به نظر ما این مسأله چیزی نیست که بتوان از طریق عقلی آن را نفی یا اثبات کرد و تنها باید در این باره به دلیل نقلی و زبان آیات و روایات استناد نمود و با توجه به ظواهر آیات و روایات که بعضی از آنها را آوردیم، نباید در مخلوق بودن بهشت و جهنم تردید کرد بلکه باید آنها را مخلوق دانست. مطلبی که می ماند این است که اگر بهشت و جهنم هم اکنون آفریده شده اند جای آنها کجاست و در کدام قسمت از این عالم واقع شده اند؟ این پرسش هنگامی خود را نشان می دهد که بدانیم که طبق تصریح قرآن، وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است: «و جنة عرضها السماوات و الأرض أعدت للمتقین؛ و بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است.» (آل عمران/ 133)

جایگاه بهشت و جهنم

حال باید دید بهشت با این بزرگی و همین طور جهنم در کجا واقع شده اند و چرا ما آنها را نمی بینیم؟ بعضی از عرفا بدینگونه خود را راحت کرده اند که بهشت و جهنم در وجود خود انسان است و همان ملکات نفسانی اوست. صدرالمتألهین در پاسخ از این اشکال که اگر بهشت و جهنم موجود و مخلوق باشند باید در بالای «محدد الجهات» یا همان فلک اطلس باشد و آن لا مکان است و جای برای یک موجود مخلوق ندارد (این همان اشکال معروف خرق افلاک است که عباد معتزلی گفته است) اظهار می دارد که این اشکال وقتی وارد است که برای بهشت و جهنم مکانی از جنس مکانهای این دنیا قایل شویم در حالی که اثبات چنین مکانی باطل است.
هم او در جای دیگر می گوید: «بدانکه برای هر نفسی از سعادتمندان در عالم آخرت مملکتی بزرگ و وسیع و عالمی بزرگتر و گسترده تر از آسمانها و زمین است و آن بیرون از ذات او نیست بلکه تمام مملکت و خدم و حشم و باغها و درختان و حور و غلامان او همگی برپاست و حافظ و ایجاد کننده همه آنها خود اوست البته با اذن و نیروی خداوند.»
باید گفت: علاوه بر اینکه هیئت بطلمیوسی و موضوع افلاک از نظر علم امروز باطل شده و دیگر مسأله ای به نام خرق افلاک وجود ندارد، چنین برداشتی از بهشت و جهنم بر خلاف مسلمات شرع است و از صریح آیات و روایات چنین بر می آید که بهشت و جهنم دو واقعیت ملموس در بیرون از ذات انسان است و اینکه بهشت و جهنم در این دنیا وجود دارد نیز حقیقی است که شرع به آن دلالت دارد و جای بهشت را خود قرآن تعیین کرده است: «عند سدرة المنتهی* عندها جنة المأوی؛ در سدرة المنتهی که بهشت نزد آن است.» (نجم/ 14- 15) این آیه صراحت دارد که بهشت در نزدیکی سدرة المنتهی است و سدرة المنتهی همان محلی است که پیامبر در معراج به آنجا رفت و از حقیقت آن خبر نداریم جز اینکه در روایتی از ابن عباس نقل شده که گفت: سدرة المنتهی جایی است که علم هر عالمی در آنجا پایان می یابد و بالاتر از آن را هیچ کس جز خدا نمی داند.
بنابراین، در ورای این آسمانها و زمین که برای ما محسوس است محلی به نام سدرة المنتهی وجود دارد که بهشت هم نزد آن است و وسعت آن به اندازه وسعت آسمانها و زمین است که ما آنها را حس می کنیم و البته هر چه علم بشر پیشرفت کند و در فضای بی پایان پیش برود و ستارگان جدیدی را کشف کند، هنوز به سدرة المنتهی نرسیده است. علم امروز از وسعت فوق العاده زیاد جهان هستی سخن می گوید. به هر حال آنچه از منابع اسلامی به دست می آید، مخلوق بودن بهشت و جهنم در این جهان است و اینکه جای آنها کجاست، ما نباید در این گونه موارد که جایی برای استدلالات عقلی نیست، معلومات ناقص خود را معیار و ملاک قرار بدهیم بلکه بهتر است که در برابر این حقایق سر تسلیم و ایمان فرود آریم و فراتر از آن نرویم.


منابع :

  1. سیدجعفر سجادی- فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا- صفحه 182

  2. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى- تفسیر ملا صدرا- جلد 2 صفحه 170

  3. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی- المبداء و المعاد- صفحه 327

  4. يعقوب جعفرى- تفسیر کوثر- جلد 2 صفحه 237

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/115859