جنگهای فجار

فجار در لغت به معنای «راه گشاده کوهستانی» و به معنای «فسق و عمل فاسد» آمده است که در اینجا ظاهرا معنای دوم مراد است. در زمان جاهلیت چندین جنگ بین اعراب اتفاق افتاده که در ماههای حرام بوده و چون در آنها حرمت ماههای حرام نگاه داشته نشده لذا آنها را جنگهای فجار نامیده اند. برخی نیز گفته اند جنگهای فجار را جنگهای فجار گفته اند چرا که در آنها برخی از قواعد رایج میان اعراب رعایت نشده است. در نقل های تاریخی تعداد جنگهای فجار، چهار جنگ شمرده شده که آخرین آنها در بازه چهارده تا بیست سالگی پیامبر (ص) رخ داده، البته این بازه زمانی به علت اختلاف نظر مورخین عنوان شده یعنی برخی سن ایشان را هنگام این جنگ چهارده، برخی پانزده، برخی هفده و عده ای دیگر بیست سالگی گفته اند. ابن هشام مدعی است پیامبر نیز به همراه عموهای خود در این جنگ شرکت داشته و ماجرای آن را چنین نقل می کند: «چون رسول خدا (ص) به سن چهارده سالگی یا پانزده سالگی رسید، چنانچه "ابوعبیده نحوی" از "ابی عمرو ابن علاء" حدیث کرده است، جنگ فجار میان قریش و کنانه از یک سو و قبیله قیس عیلان، از سوی دیگر درگرفت...». سپس ابن هشام انگیزه این جنگ را ذکر نموده و بعد می گوید: «رسول خدا (ص) نیز در برخی از روزها در جنگ حاضر می شد و عموهای آن حضرت او را به همراه خود می بردند و خود آن حضرت فرموده است: «من چوبه های تیری را که دشمنان به سمت عموهایم پرتاب می کردند بر می گرداندم...»
ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری پس از آنکه داستان جنگ فجار را نقل می کند، از قول رسول اکرم (ص) چنین می آورد: «من نیز با عموهایم در این جنگ حاضر شدم و تیرهایی نیز پرتاب کردم و دوست هم ندارم که چنین نکرده باشم....» سپس ابن سعد می گوید: آن حضرت در آن روز بیست ساله بودند.
یعقوبی این حادثه را چنین عنوان می کند: «آنها در ماه رجب مقاتله کردند در حالیکه جنگ در اثناء آن ماه نزد ایشان حرام بود و می بایستی در این مدت خونریزی نمی کردند و چون حرمت ماه حرام را شکستند از این جهت آن جنگ ها را فجار نامیدند. در این جنگ ها هر قبیله ای را سر کرده ای بود و سرکرده بنی هاشم، زبیر ابن عبدالمطلب بود». سپس یعقوبی می نویسد: «در روایتی آمده که ابوطالب مانع از شرکت بنی هاشم در این جنگ شد» و علت این امر را چنین عنوان کرد: «این جنگ ستمگری و تجاوز و قطع رحم و شکستن حرمت ماه حرام می باشد و نه من و نه هیچ یک از خاندانم در آن حاضر نخواهیم شد» اما سرانجام زبیر ابن عبدالمطلب در آن جنگ شرکت کرد ،البته سبب حضور او اجبار عده ای از بنی تمیم بود.
و روایت شده است گروهی از مردم نزد ابوطالب آمده و به او گفتند: «ای پسر غذا دهنده به پرندگان (کنایه از کرم عبدالمطلب) و سیراب کننده حاجیان، ما را از حضور خود در جنگ محروم مکن که ما به برکت حضور تو شاهد پیروزی بر دشمن خواهیم بود». ابوطالب در جواب گفت: «پس اگر چنین است شما نیز از ظلم و تجاوز و قطع رحم و بهتان زدن خودداری کنید تا من در کنار شما باشم» و آنها پذیرفتند که چنین کنند، این شد که ابوطالب در جنگ شرکت کرده و پیامبر (ص) نیز به همراه او می آمد و هر گاه در جنگ شرکت می کرد کنانه بر قبیله قیس پیروز می شد، پس ایشان دانستند که این پیروزی ها به سبب حضور آن حضرت است. و روایت شده از رسول اکرم (ص) که فرمود: «در جنگ فجار حاضر شدم همراه با عمویم ابوطالب در حالیکه من نوجوانی بودم». و از بعضی اعراب روایت شده: او (یعنی پیامبر (ص) در جنگ فجار شرکت کرد در حالیکه بیست ساله بود.

تحلیل:
در تحلیل این حادثه باید گفت صرف نظر از اختلاف اقوال که خود عامل تضعیف خبرهای تاریخی است حضور پیامبر اکرم (ص) در چنین جنگی بعید به نظر می رسد. زیرا اگر نقل هایی که دلالت بر چهارده یا پانزده ساله بودن آن حضرت دارند را قبول کنیم به این مشکل بر می خوریم که این سنین اقتضای شرکت در جنگ را ندارند، ضمن اینکه ایشان یتیم بوده و طبیعتا باید مورد توجه و محافظت شدید عموی خود قرار داشته باشند و این، با حضور ایشان در جنگ سازگار نیست، از طرف دیگر طبق عقاید قطعی شیعه، پیامبر اکرم (ص) از بدو تولد مورد عنایت و حفاظت خاص خداوند بوده است. اگر بپذیریم این جنگها جنگ هایی از سر جهل و ظلم بوده نمی توان پذیرفت که پیامبر (ص) در چنین جنگی حضور یابد. و اما اگر نقلهایی که دلالت بر هفده یا بیست ساله بودن آن حضرت به هنگام جنگ فجار دارند را بپذیریم این مشکل ایجاد می شود که در این سن آن حضرت به بلوغ کامل فکری رسیده و بعید است در چنین جنگ های قبیله ای ای که نوعا از روی جهل و تعصبات قومی شکل می گیرند شرکت جسته باشد.
توجه به این نکته نیز لازم است که طبق نقلهای تاریخی، قبیله ی قریش از ابتدا و مستقیما در این جنگ شرکت نداشته بلکه عاملی که سبب ورود قریش به این جنگ شد پناه آوردن مردم کنانه به قریش بود. لذا ممکن است عده ای قائل به حضور پیامبر (ص) در این جنگ شده و در توجیه حضور ایشان این چنین تعلیل کنند که چون این جنگ برای دفاع از مظلومان بوده و از طرفی ابوطالب از کنانه پیمان گرفته بود که خلاف حقی از طرف ایشان رخ ندهد، لذا این جنگ جنگ مقدسی بوده و حضور پیامبر در آن منافی با عقاید صحیحه و محل اشکال و شبه نیست. الله اعلم.


منابع :

  1. یوسفی غروی- موسوعه التاریخ الاسلامی- جلد 1

  2. سیدهاشم رسول محلاتی- درس‌هایی از تاریخ تحلیلی- جلد 1

  3. هب بن واضح یعقوبی- تاریخ یعقوبی- جلد 1

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/116028