هدایت با سخنان پاکیزه

یکی از موهبت هائی که خدا به اهل بهشت ارزانى مى دارد و صرفا جنبه روحانى دارد این است که آنها به سخنان پاکیزه هدایت مى شوند: «و هدوا إلى الطیب من القول و هدوا إلى صراط الحمید؛ و به سوى گفتار پاک و پاکیزه [مانند سلام، الحمدلله و سبحان الله] راهنماییشان کنند، و به راه پسندیده [که راه بهشت است] هدایتشان نمایند.» (حج/ 24) سخنانى روحپرور، و جمله ها و الفاظى نشاط آفرین و کلماتى پر از صفا و معنویت که روح را در مدارج کمال سیر مى دهد و جان و دل انسان را مى نوازد و پرورش مى دهد. راه شناسایى خدا و نزدیک شدن معنوى و روحانى به قرب جوار او، راه عشق و عرفان. آرى خداوند مؤمنان را با هدایت کردن به سوى این معانى به آخرین درجه لذات روحانى سوق مى دهد.
قول طیب کلامى است که در آن خبائث نباشد. و کلام خبیث به معناى کلامى است که یکى از اقسام باطل در آن باشد، و خداى تعالى قول طیب مؤمنین را یک جا جمع نموده، و فرموده: «دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمین؛ نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [خدايا! تو پاك و منزهى‌] و درودشان در آنجا سلام است، و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد لله رب العالمين [ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‌].» (یونس/ 10) پس معناى اینکه فرمود به سوى قول طیب هدایت شدند این است که خداوند وسیله را براى چنین سخنى برایشان فراهم نمود. و هدایتشان به صراط حمید (حمید یکى از اسماء خداست) این است که از ایشان جز افعال پسندیده سر نزند، هم چنان که جز کلام طیب از دهان ایشان بیرون نمى آید.
علامه طباطبائی می نویسد که: «در تفسیر قمى در ذیل جمله «و هدوا إلى الطیب من القول» گفته که مقصود از قول طیب توحید و اخلاص است. و در معناى جمله «و هدوا إلى صراط الحمید» فرموده، صراط حمید ولایت است. و در محاسن به سند خود از ضریس از امام باقر روایتى به این معنا آورده است. و در مجمع البیان آمده که از رسول خدا (ص) روایت شده که فرموده: هیچ کس به قدر خداى عز و جل حمد را دوست نمى دارد.» تحیات و تحیت هاى خداوند متعال و ملائکه اینکه به اهل بهشت مى فرماید چنانچه در آیات شریفه دارد مثل: «ادخلوها بسلام آمنین؛ [به آنان گويند:] با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.» (حجر/ 46) و «ادخلوها بسلام ذلک یوم الخلود؛ به سلامت [و شادكامى‌] در آن درآييد [كه‌] اين روز جاودانگى است.» (ق/ 33) و: «تحیتهم فیها سلام؛ درودشان در آنجا سلام است.» (ابراهیم/ 23) و: «تحیتهم یوم یلقونه سلام؛ درودشان روزى كه ديدارش كنند سلام خواهد بود.» (احزاب/ 44) الى غیر ذلک از آیات.
لکن ظاهر این است که راجع به دنیا است و از صفات مؤمنین است به قرینه لفظ هدوا که اینها هدایت شده اند به قول طیب که دین حق باشد، و بر طبق این معنى اخبارى از ائمه داریم. ناگزیر پاسخ به هر یک از اهل ایمان مبنى بر تحیت و شادباش می رسد که حیات معرفت و زندگى همیشگى در مقام صدق بر هر یک از شما اهل ایمان گوارا باد و از زوال نعمت و حزن و اندوه پیوسته ایمن خواهند بود و خطاب تکوینى از ساحت کبریائى شرف صدور می یابد ساکنان عالم قرب را مشمول نعمت و رحمت همیشگى می نماید و نظام عالم قرب را به طور سلم و سلامت در می آورد و اراده خواسته ساکنان بهشت را به طور اطلاق می نماید که هر چه اراده کنند بدون قید و شرط پدید می آید از نظر اینکه نظام عالم قرب محکوم خواسته و بر وفق اراده آنان خواهد بود و احتیاجاتى که اهل ایمان در دنیا داشته هنگام سکونت در بهشت سبب بی نیازى و خودکفائى آنان است بر این اساس حرکات و سخنان و رفتار ساکنان عالم قرب به منظور رفع حاجت نخواهد بود و هم چنین حمد و تسبیح آنان به منظور اجر و ثواب و یا فرار از عقوبت و درخواست مغفرت از ساحت ربوبى نیست زیرا اینگونه مقاصد و اغراض از شئون جهان تکلیف و لوازم دنیا و نظام آزمایش است.
زیرا عالم قرب محصول عوالم و نشئات است و منزه از لوازم دنیوى خواهد بود وگرنه خلف و نقض غرض است بر این اساس حرکات و سخنان و رفتار آنان فقط در محور خلوص حمد و تسبیح ساحت کبریائى دور می زند که به طور شهود مقام قدس او را مستحق حمد و تنزیه از نقص می یابند هم چنانکه رسولان عموما و رسول اکرم (ص) و اوصیاء (ع) در نظام تکلیف و جهان آزمایش این چنین بوده اند که فرمود (ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا الى جنتک بل وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک) و نمونه اى از الحاق اهل ایمان ساکنان عالم قرب به ارواح قدسیه رسولان همین است که قدس روح و عصمت اکتسابى آنان را ملحق به قدسیان می نماید. حمد و تسبیح آنان فقط به منظور اهلیت و استحقاق ساحت کبریائى خواهد بود و صدور تحیت و سلام از مقام قدس به ساکنان قرب جوار رحمت آنان را در شئون وجودى ملحق به رسولان و همنشین قدسیان خواهند نمود هم چنانکه پروردگار در همه عوالم و نشئات سلام کامل و تحیات تام به رسولان اهداء فرموده است. و افعال و گفتار و سخنان اهل ایمان ساکنان جوار رحمت بر وفق نظام عالم قرب است و از سنخ رفتار و سخنان آنان در دنیا نخواهد بود که به منظور ایمن بودن از عقوبت و یا حرکت و طلب مرتبه اى از سعادت باشد که فاقد آنند. بر این اساس عالم قیامت عالم شهود و نتیجه و نظام جزاء است نه عالم حرکت و عمل به منظور نیل به مقامى که آنچه را فاقد است به دست آورد از جمله حمد و تسبیح و تنزیه آنان به منظور اجر و ثواب و یا فرار از عقوبت نخواهد بود زیرا در آن نقص و شائبه ارضاء نفس و خودستائى است و عالم قرب و ساکنان آن منزه از آنند. زیرا عالم قرب نشئه تقرب و خوشنودى و حرکات و افعال و اقوال آنان نیز به منظور اهلیت ساحت کبریائى است و ظهور نهایت رشد هر یک از اهل ایمان است بر این اساس حرکت و طلب اجر و ثواب و کسب سعادت مفهوم ندارد تحصیل حاصل و محال است.
پس از صدور خطاب از مقام کبریائى نظام عالى قدس بر وفق اراده ساکنان قرب شده بدین جهت ملحق به رسولان و شایسته آن خواهند گشت که ساحت پروردگار حمد و تسبیح و تنزیه آنان را به جمله «الحمد لله رب العالمین؛ ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان.» (فاتحه/ 2) بپذیرد هم چنانکه مدح و ثناء و تنزیه ساحت کبریائى را از پیامبران و قدسیان در همه عوالم و نشئات پذیرفته است و آنان را از قذارت غفلت پاکیزه نموده و بر روان پاک آنان حجاب و عایقى هرگز سایه نمى افکند و پیوسته به عظمت ساحت کبریائى توجه می نماید و نهایت تعالى و قدس وجودى اهل ایمان آن است که مسطوره مدح و حمد صفت کبریائى او معرفى شوند.
از حضرت باقر (ع) است در جمله. (و هدوا إلى صراط الحمید): مى فرماید: «هو و الله هذا الامر الذى انتم علیه» و از حضرت صادق (ع) است در جمله: «و هدوا الى الطیب من القول الى امیر المؤمنین» و در تفسیر على بن ابراهیم است در جمله اول الى التوحید و در جمله دوم الى الولایة. بناء على هذا مراد از طیب قول شهادت به توحید و نبوت و ولایت و سایر عقاید حقه مطابق مذهب اثنى عشریه و مراد از صراط حمید اعتقاد و مشى بر این طریقه مستقیمه است.
در یکى از نصوص آمده است: همانا خداوند هر دم براى بهشتیان هدیه اى مى فرستد که از نوع «سخن پاک» است، و این همان معنایى است که مفسران پذیرفته و بر آن رفته اند، و چنان مى نماید که هدایت و راهنمایى در بهشت تمام مى شود. اما معنى این آیه چنان که به نظر مى رسد این است که خدا مؤمنان را در دنیا به سخن پاک راهنمایى کرده که همان کلمه توحید و اخلاص و راه ستوده باشد که راه پیامبران و امامان هدایت است که بر همه ایشان درود باد و صلوات.
در حدیثى که على بن ابراهیم مفسر معروف، در تفسیر خود آورده است چنین مى خوانیم که منظور از طیب من القول توحید و اخلاص است و منظور از صراط الحمید ولایت و قبول رهبرى رهبران الهى است (البته این یکى از مصادیق روشن آیه است). ضمنا از تعبیرات مختلفى که در آیات فوق و همچنین در شان نزول آنها وارد شده چنین بر مى آید که آن عذابهاى سخت و سنگین براى گروه خاصى از کافران است که به مخاصمه در باره پروردگار بر مى خیزند و براى گمراهى دیگران کوشش دارند، آنها افرادى هستند از سردمداران کفر، همچون کسانى که در میدان جنگ بدر به مقاتله با على (ع) و حمزة بن عبدالمطلب و عبیدة بن حارث برخاستند.
اهل ایمان ساکنان قرب پیوسته حرکات و افعال آنان بر اساس نیروى اراده مطلقه خواهد بود و آنچه را اراده نمایند بی درنگ و بدون قید و شرط خواسته خود را پدید می آورند و مانند این جهان احتیاج ندارند زیرا نظام عالم آخرت خودکفا و مستکفى خواهد بود و حرکات و رفتار ساکنان قرب به منظور رفع حاجت نخواهد بود. هم چنان که حمد و تسبیح آنان به منظور اجر و ثواب و یا فرار از عقوبت و یا درخواست مغفرت نخواهد بود زیرا اعمال اختیارى نیک و صالح و مقاصد و نیل به اغراض از شئون جهان تکلیف و لوازم نظام عمل و آزمایش است و نظام عالم قرب منزه از نواقص و لوازم دنیوى خواهد بود بر این اساس حرکات و اعمال صالح آنان حمد و تسبیح و نمونه اى از فعل و اثر کبریائى است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 14 صفحه 58

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 14 صفحه 514

  3. سید عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 9 صفحه 287

  4. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 8 صفحه 46

  5. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 11 صفحه 151

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/116961