تجسم اعمال

همان گونه که عظمت خدا در روز قیامت متجلى مى شود، حق نیز به همین گونه تجلى پیدا مى کند، و شفاعت از طریق باطل و دروغ و نادرستى و احکام ستمگرانه صورت نخواهد گرفت. پس حق است و شکى در آن نیست، و چون حوادث آن که آسمانها و زمین به سختى بار آنها را تحمل مى کنند بسیار هولناک و هراس انگیز است، از انسان مسکین در آن روز چه کارى برخواهد آمد؟! و به همین سبب شایسته است که به نام حق خوانده شود، و در آن چیزى جز حق سودمند واقع نمى شود، و آن خواستار رضاى پروردگار شدن است. و پیش از روز قیامت، عذابى نزدیک، پیش از مرگ و پس از آن، فرا مى رسد، پس چون فرزند آدم از دنیا برود، قیامت کوچک او بر پا مى شود، و نتیجه اى از عمل خود را مى بیند، اگر نیک بوده است نیک و اگر بد بوده است بد. خداوند اشاره به این روز بزرگ که هم روز قیام انسانها و هم فرشتگان، و هم یوم الفصل و روز کیفر طاغین و پاداش متقین است کرده، مى فرماید: «ذلک الیوم الحق؛ آن روز حق است» (نبأ/ 39). حق به معنى چیزى است که ثابت است، واقعیت دارد و تحقق مى یابد، و این معنى درباره قیامت کاملا صادق است، بعلاوه روزى است که حق هر کس به او داده مى شود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و حقایق و اسرار درون به ظهور مى پیوندد، بنابراین روزى است به تمام معنى حق. و چون توجه به این واقعیت مى تواند مؤثرترین انگیزه انسان براى حرکت به سوى پروردگار، و اطاعت فرمان او گردد، بلافاصله مى افزاید: «فمن شاء اتخذ إلى ربه مآبا؛ پس هر کسى بخواهد راهى به سوى پروردگارش مى گزیند، و به سوى او باز مى گردد» (نبأ/ 39).
سپس به عنوان تاکید روى مساله مجازات مجرمان، و بیان نزدیک بودن آن روز بزرگ در برابر کسانى که آن را دور، یا نسیه اش مى پندارند، مى افزاید: «إنا أنذرناکم عذابا قریبا؛ ما شما را از عذاب نزدیکى بیم مى دهیم» (نبأ/ 40). چرا که عمر دنیا هر قدر باشد در برابر عمر آخرت ساعتى بیش نیست، و نیز طبق ضرب المثل معروف عرب: «کل ما هو آت قریب!؛ هر چه قطعا مى آید نزدیک است» و لذا در آیه 5-7 معارج خداوند به پیامبرش مى فرماید: «فاصبر صبرا جمیلا* إنهم یرونه بعیدا* و نراه قریبا: صبر کن صبرى جمیل و خالى از هر گونه جزع و فزع* آنها آن روز را دور مى بینند* و ما نزدیک مى بینیم». امیر مؤمنان علی (ع) نیز در این زمینه، مى فرماید: «کل آت قریب دان؛ هر چیزى که مى آید قریب و نزدیک است». چرا نزدیک نباشد در حالى که مایه اصلى عذاب الهى اعمال خود انسانها است که همیشه با آنها است: «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ و جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده» (عنکبوت/ 54).
و از آنجا که در آن روز گروه عظیمى غرق حسرت و اندوه شده، نادم و پشیمان مى گردند، حسرتى که به حالشان سودى نخواهد داشت و پشیمانى که نتیجه اى ندارد، به دنبال این هشدار مى افزاید: «یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یالیتنى کنت ترابا؛ »این عذاب روزى واقع مى شود که انسان آنچه با دست خود از قبل فرستاده همه را مى بیند، و کافر مى گوید: اى کاش خاک بودم (نبأ/ 40). جمعى از مفسران جمله «ینظر» را در این آیه به معنى ینتظر تفسیر کرده، و گفته اند منظور این است که انسان در آن روز در انتظار جزاى اعمال خویش است. و بعضى آن را به معنى نگریستن به نامه اعمال و ملاحظه حسنات و سیئات دانسته اند. و نیز احتمال داده شده که منظور مشاهده پاداش و کیفر اعمال است. این تفسیرها همه از اینجا ناشى شده که آنها به مساله حضور و تجسم اعمال آدمى در آن روز کمتر توجه داشته اند، و الا با توجه به این واقعیت مفهوم آیه روشن است و نیاز به هیچگونه تقدیر و تاویلى ندارد. توضیح اینکه از آیات مختلف قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود که اعمال انسان در آن روز به صورتهاى مناسبى مجسم شده، و در برابر او ظاهر مى شوند، او به راستى اعمال خویش را مى بیند، و از مشاهده منظره اعمال بدش در وحشت و ندامت و حسرت فرو مى رود، و از دیدن اعمال حسنه اش شاد و مسرور مى گردد، و اصولا یکى از بهترین پاداشهاى نیکوکاران، و یکى از بدترین کیفرهاى بدکاران همین اعمال مجسم آنها است که همراهشان خواهد بود.
در آیه 49 سوره کهف مى خوانیم: «و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ آنچه را انجام داده بودند حاضر مى بینند» و در آخرین آیات سوره زلزال آمده است: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره* و من یعمل مثقال ذرة شرا یره: هر کس به اندازه ذره اى کار نیک کرده باشد آن را مى بیند* و هر کس به اندازه ذره اى کار بد کرده باشد آن را نیز مى بیند» (زلزال/ 7-8). و این از شگفتیهاى عالم قیامت است که اعمال آدمى در آنجا مجسم مى گردد و انرژیها تبدیل به ماده شده جان مى گیرد. تعبیر به «قدمت یداه» به خاطر آن است که انسان غالب کارها را با دست انجام مى دهد، ولى مسلما منحصر به اعمال دست نیست، بلکه آنچه با زبان و چشم و گوش نیز انجام مى دهد همه مشمول این قانون است. قرآن قبل از رسیدن آن روز به ما هشدار داده مى گوید: «و لتنظر نفس ما قدمت لغد؛ باید هر کس بنگرد که براى آن روز چه از پیش فرستاده» (حشر/ 18).
به هر حال کفار بعد از آنکه اعمال تمام عمر خود را همه در برابر خویش حاضر مى بینند آن چنان در اندوه و حسرت فرو مى روند که مى گویند اى کاش خاک بودیم! اى کاش از آغاز از مرحله خاک فراتر نمى رفتیم، و از جمادى نامى، و از نامى حیوان و از حیوان سر از انسان بیرون نمى آوردیم. و اى کاش بعد از آنکه انسان شدیم و مردیم هرگز پس از مردن و خاک شدن زندگى تازه اى در رستاخیز نمى یافتیم! البته آنها مى دانند که خاک هم از آنها بهتر است، چرا که خاک یک دانه مى گیرد و گاه صدها دانه پس مى دهد، خاک منبع انواع مواد غذایى و معادن و سایر برکات است، خاک بستر انسان و گاهواره زندگى او است، و بى آنکه کمترین ضررى داشته باشد آن همه فایده دارد، اما آنها یکى از فوائد خاک را ندارند ولى کان ضررهاى بسیارند. آرى کار انسانى که اشرف مخلوقات است گاه بر اثر کفر و گناه به جایى مى رسد که آرزو مى کند در صف یکى از موجودات بى روح و پست باشد.
در آیات قرآن مى خوانیم کفار و مجرمان هنگامى که صحنه قیامت و دادرسى پروردگار و جزاى اعمال را مشاهده مى کنند، عکس العملهاى مختلفى نشان مى دهند که همگى حکایت از شدت تاثر و تاسف آنها مى کند. گاه مى گویند: «یا حسرتى على ما فرطت فی جنب الله؛ واى بر ما از این حسرت که در اطاعت فرمان خدا کوتاهى کردیم» (زمر/ 56) و گاه مى گویند: «فارجعنا نعمل صالحا؛ خداوندا ما را به دنیا باز گردان تا عمل صالح کنیم» (سجده/ 12) و گاه مى گویند اى کاش خاک بودیم و هرگز زنده نمى شدیم همانگونه که در آیات مورد بحث آمده است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج ‏26 صفحه 59

  2. سید محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 17 صفحه 283

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/117397