ویژگیهای قوانین قرآن

قانون

تمام قوانین قرآن در محیط حجاز به ظهور پیوست محیطی که قانون تقریبا در آن مفهومی نداشت، و تنها آداب و رسوم محدود و آمیخته به خرافات در میان آن، به شکل قانون حکومت می کرد، ظهور قوانین اسلامی در چنان محیطی، راستی عجیب است و هیچ گونه توجیه طبیعی و عادی برای آن متصور نیست جز آنکه قبول کنیم همه از سوی خدا است. با توجه به این مقدمه به قرآن مراجعه می کنیم، و قوانین آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

اول: تقویت پیوندهای اجتماعی

اجتماع بشری که منبع اصلی همه پیشرفتها و موفقیتهای علمی و اجتماعی است در صورتی می تواند، به هدف مطلوب خود برسد که محکمترین پیوند را داشته باشد وگرنه تبدیل به جهنم سوزانی می شود، که زحمات و مشکلات اجتماع را دارد، بی آنکه از برکات آن بهره مند گردد.
از یک سو بر وحدت عمومی جهان بشریت به عنوان اعضای یک خانواده و برادرانی که از یک پدر و مادر متولد شده اند تاکید می نهد. چنانکه در آیه 13 حجرات آمده است. و از سوی دیگر مومنان را عضو یک پیکر، صرف نظر از اختلاف زبان و نژاد می شمرد و می گوید: «بعضکم من بعض؛ شما همگی هم نوعید و همجنس یکدیگر و عضو یک پیکر.» (آل عمران/ 195)
در جای دیگر می فرماید: «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض؛ مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند.» (توبه/ 71) به این نیز قناعت نمی کند و علاوه بر پیوند بشریت و پیوند ایمان نسبت به پیوندهای خویشاوند، که در دایره فشرده تر و نزدیکتری است نیز توصیه و تاکید می کند و شکستن این پیمان را گناهی بزرگ می شمرد و می فرماید: «الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امرالله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون؛ فاسقان آنها هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند می شکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می نمایند و در جهان فساد می کنند اینها زیانکارانند.» (بقره/ 27)
در سوره محمد (ص) آیه 22 و 23 می خوانیم: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم* اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعصی ابصارهم؛ اما اگر روی گردان شوید، آیا جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی را قطع کنید. چنین افراد کسانی هستند که خداوند آنها را از رحمتش دور ساخته، گوشهایشان را کر، و چشمهایشان را کور کرده است.»

دوم: احترام به حقوق بشر

یک قانون عالی و ارزنده، قانونی است که علاوه بر امتیازات دیگر، در مساله «حقوق بشر» طرح جامعتر و دقیقتری ارائه کند، با توجه به این حقیقت هرگاه به آیات قرآن در این زمینه می نگریم، عظمت قوانینش آشکارتر می گردد.
قرآن در مساله حفظ جان و مال و آبروی انسانها تا آنجا پیش رفته که جان یک انسان را همچون جان تمامی افراد بشر، ارج می نهد، می گوید: «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا؛ هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته و هر کس انسانی را رهایی بخشد چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.» (مائده/ 32) شبیه این تعبیر را در هیچ قانون دیگری نخواهید دید.
قرآن در مساله حقوق انسانها، تا آنجا پیش می رود که اصل «عدالت» را در اجرای حقوق بر همه چیز مقدم می دارد و هشدار می دهد نکند خصومتهای شخصی یا روابط دوستانه مانع اجرای عدالت گردد. در یک جا می گوید: «و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ مبادا دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه ترک عدالت بکشاند، عدالت پیشه کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است.» (مائده/ 8)
در نقطه مقابل آن نسبت به تاثیر دوستی بر اجرای عدالت چنین هشدار می دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین والاقربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما؛ ای کسانی که ایمان آورده اید همواره به عدل و داد قیام کنید و برای خدا شهادت به حق دهید گر چه به زیان شما یا پدران و مادران و بستگانتان باشد اگر آنها غنی یا فقیر باشند، خداوند نسبت به آنها (و کمک به ایشان) شایسته تر است.» (نساء/ 135)
از تاکیدهای فراوانی که قرآن درباره حمایت از ایتام و نظارت دقیق بر وضع آنها و سرپرستی از آنها و اموالشان تا زمانی که بزرگ شوند نیز این مساله روشنتر می شود در یک جا می فرماید: «ان تقوموا للیتامی بالقسط؛ درباره یتیمان قیام به عدالت کنید.» (نساء/ 127)
جالب اینکه در جای دیگر، حفظ و حمایت یتیمان را همردیف توحید و مسائل دیگر انسانی قرار داده، می فرماید: «لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی و الیتامی و المساکین وقولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوة و اتوا الزکاة؛ به خاطر بیاورید هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم (پیمانی که سرمشق امتهای دیگر نیز هست) که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به مردم نیک بگویید، نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید.» (بقره/ 83)

سوم: اهتمام به تامین آزادی و امنیت

آزادی عقیده، آزادی انسان و امنیت در تمام ابعاد از مهمترین اموری است که در قوانین قرآن پیش بینی شده است، آیه معروف «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ اکراهی در پذیرش دین نیست، چرا که راه راست از گمراهی آشکار شده و دلایل منطقی به قدر کافی وجود دارد.» (بقره/ 25)
در یک جا یکی از اهداف مهم بعثت رسول الله (ص) را، شکستن زنجیرهای اسارت می شمرد و می فرماید: «و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم؛ پیامبر بارهای سنگین را از دوش آنها برمی دارد، و زنجیرهایی را که در دست و پای آنها بود فرو می نهد.» (اعراف/ 157)
در جای دیگر افراد با ایمان را مخاطب ساخته می گوید: «یا عبادی الذین آمنوا ان ارضی واسعة فایای فاعبدون؛ ای بندگان من که ایمان آورده اید! زمین من گسترده است (آزاد هستید و هرجا می خواهید بروید) تنها مرا بپرستید.» (عنکبوت/ 56)
در قرآن مجید ماجرای عجیبی درباره «اصحاب اخدود» همان شکنجه گرانی که افراد صالح و با ایمان را به خاطر اعتقاداتشان در گودالهای آتش می افکندند، نقل می کند و می گوید: این شکنجه گران تنها برای سلب آزادی عقیده و ایمان دست به این کار زده بودند، سپس شدیدترین عذابهای الهی را برای آنها بیان می کند: «ان الذین فتنوا المومنین والمومنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم ولهم عذاب الحریق؛ کسانی که مردان و زنان با ایمان را (به منظور سلب آزادی عقیده) مورد آزار و شکنجه قرار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ، عذاب آتش سوزان، ویژه آنها است.» (بروج/ 10)
قرآن مجید نعمت «امنیت» را آن چنان بزرگ برمی شمرد که بر هر چیز دیگر مقدم می دارد. به همین دلیل هنگامی که ابراهیم خلیل (ع) وارد سرزمین خشک و سوزان و بی آب و علف مکه شد و خانه کعبه را بنا کرد، قرآن می گوید اولین چیزی که از خداوند برای ساکنان آینده آن سرزمین تقاضا کرد نعمت امنیت بود «رب اجعل هذا بلدا امنا وارزق اهله من الثمرات؛ پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار بده و اهل آن را، از ثمرات گوناگون روزی ده.» (بقره/ 126)
قرآن حتی ناامنی را از کشت و کشتار بدتر می شمرد، و می گوید: «و الفتنة اشد من القتل؛ فتنه از کشتار هم بدتر است.» (بقره/ 119) این نکته نیز گفتنی است که در اسلام نوعی «امنیت» پیش بینی شده که در هیچ قانونی از قوانین دنیا وجود ندارد و آن امنیت حیثیت و آبروی افراد، حتی در محیط افکار دیگران است. به تعبیر گویاتر، اسلام اجازه نمی دهد که هیچ مسلمانی نسبت به دیگران سوء ظن و بدگمانی داشته باشد و در محیط فکر خود حیثیت و آبروی دیگران را مخدوش سازد. در آیه 12 سوره حجرات می خوانیم «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها دوری کنید چرا که بعضی از گمانها گناه است و (در کار دیگران) تجسس نکنید.»
اسلام می خواهد در جامعه اسلامی امنیت کامل حکمفرما باشد. نه تنها مردم نسبت به یکدیگر تهاجم نکنند بلکه از نظر زبان، و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر یکدیگر، در امان باشند و هر کسی احساس کند دیگری در منطقه افکار خود، تیرهای تهمت را به سوی او نشانه گیری نمی کند و این امنیتی است در بالاترین سطح، که جز در یک جامعه مومن و قوانین اسلامی امکان پذیر نیست.
آخرین نکته در این بحث این که اسلام تا آن حد به امنیت داخلی جوامع اسلامی اهمیت داده است که توسل به زور و نیروی نظامی را در اختلاف و کشمکشهای داخلی، در صورتی که شیوه های مسالمت آمیز سودمند واقع نشود تجویز کرده در همان سوره حجرات که به یک معنا سوره امنیت است در آیه 9 می خوانیم: «و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بعث احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امرالله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المسطین؛ هرگاه دو گروه از مومنان با هم به نزاع و جنگ پردازند در میان آنها صلح برقرار سازید و اگر یکی از آنها بر دیگری تجاوز کند با طایفه ظالم پیکارکنید تا به فرمان خدا باز گردد، هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد) در میان آن دو برطبق عدالت، صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.» (حجرات/ 9)
در تعبیرات این آیه درست دقت کنید: بند بند آن از برنامه ریزی دقیق برای پایان دادن به هرگونه ناامنی اجتماعی، با استفاده از بهترین روشهای مسالمت آمیز و سرانجام توسل به زور (اگر روشهای دیگر مفید واقع نشود) حکایت دارد. بدیهی است مخاطب در این آیه، مجموعه جامعه اسلامی و یا به تعبیر دیگر حکومت اسلامی است.


منابع :

  1. ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 249 و 256

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/18203