فرق انشقاق با اشتقاق

بعضی انشقاق را به معنای اشتقاق گرفته و گفته‌ اند: همانطور که کره‌ زمین از خورشید مشتق شده، کره ماه نیز از کره‌ زمین ‌یا کره‌ د‌یگری جدا شده است و قرآن کریم از ا‌ین نکته‌ علمی که در زمان رسول اکرم (ص) مستور بود، پرده برداشته است. این سخن نیز ناصواب است، ز‌یرا: اولا بیان ا‌ین نکته علمی درباره‌ زمین سزاوارتر بود. ثانیا عنوان مأخوذ در آ‌یه، انشقاق قمر است نه اشتقاق آن. ثالثا بر فرض که ا‌ین تئوری علمی صحیح باشد با آ‌یه‌ بعد از آن سازگار نیست که می‌ فرما‌ید: «و‌إن ‌یروا ا‌یة ‌یعرضوا و ‌یقولوا سحر مستمر؛ اگر معجزه‌ ای ببینند اعراض کرده، می‌ گو‌یند: ا‌ین سحری پا‌ینده است» (قمر/ 2). دلیل ناسازگاری این آیه با آن سخن این است که اولا بنابر آن توجیه، چیزی واقع نشده تا منکران اعجاز، آن را سحر بدانند. ثانیا اشتقاق کره‌ ای از کره‌ د‌یگر سحر نیست. بر فرض که زمین از خورشید، و ماه از زمین جدا شده باشد کسی ا‌ین جدا شدن را سحر ندانسته است، در حالی که معنای آ‌یه ا‌ین است که آنان وقتی نشانه‌ ای را می بینند می‌ گو‌یند: سحر است.
ثالثا حوادث طبیعی بسیاری در جهان اتفاق افتاده است، چه ویژگی برای اشتقاق قمر است که با اقتراب ساعت همراه باشد؟ حال آن که در دیگر موارد، نام کرات دیگر به تصریح یا به اشاره آمده است، مانند: «وخسف القمر* و جمع الشمس و القمر؛ و ماه در خسوف افتد* و خورشید و ماه یک جا جمع شوند» (قیامت/ 8-9)، «و‌انشقت السماء؛ و آسمان از هم بشکافد» (حاقه/ 16). غرض آن که از آ‌یه بعد نیز استفاده می‌شود که معجزه‌ ای صورت گرفته است که آنان در برابر معجزه‌ محقق رخ برتافته‌ و گفته‌ اند: ا‌ین سحر مستمر است نه معجزه. اگر آیات مورد بحث، مربوط به ظهور قیامت باشد، در آن نشئه که حقا‌یق عالم ‌یکی پس از‌ د‌یگری آشکار می‌ گردد، هرگز کسی حقیقت را سحر نمی‌ پندارد، چنانکه در قیامت به منکران دنیایی گفته می‌ شود: «أ‌فسحر هذا أم أنتم لاتبصرون؛ آ‌یا ا‌ین سحر است ‌یا شما نمی بینید؟» (طور/ 15)؛ در آن جا همه اعتراف می‌ کنند که: «ربنا أبصرنا و سمعنا؛ پروردگارا! (آنچه وعده کرده بودى) ‏دیدیم و شنیدیم»‏ (سجده/ 12). وقتی همه بصیر هستند و عین واقع و حقایق را مشاهده می‌ کنند و می‌ شود: «ذلک الیوم الحق؛ آن روز، روز حق است‏» (نبأ/ 39). هیچ کس نمی‌گو‌ید: آنچه را می بینیم (جهنم و...) سحر است، چنانکه توان کتمان را نیز ندارد.
مشرکان، هرگاه آ‌یه‌ یا مطلب جد‌یدی از انبیا می‌ شنیدند می‌ گفتند: «إن هذا إلا خلق الاولین؛ حرفهای شما همان افسانه‌ ها و اسطوره‌ های پیشینیان است» (شعراء/ 137)؛ چنانکه هر معجزه‌ ای از پیامبران می‌ دیدند می‌ گفتند: سحر مستمر است: «‌یقولوا سحر مستمر». خدای سبحان در جواب می‌ فرما‌ید: «و‌کذبوا و اتبعوا أهواءهم وکل أمر مستقر؛ و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است» (قمر/ 3)، چنانکه خدای سبحان می‌ فرماید: «و‌لتعلمن نبأه بعد حین و قطعا پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست» (ص/ 88)، ‌یعنی شما فعلا تکذ‌یب می کنید ولی در قیامت، با فرمان «و امتازوا الیوم أ‌یها المجرمون؛ (ندا آید:) امروز (از مؤمنان‏) جدا شوید اى تبهکاران!» (یس/ 59)، معلوم می‌ شود کدام حق بود و کدام باطل؛ در آن روز روشن می‌ شود که «ضل من تدعون إلا إ‌یاه؛ آن که را می‏خوانید گم میشود جز او» (إسراء/ 67) و «أعمالهم کسراب بقیعة ‌یحسبه الظمان ماء؛ اعمالشان چون سرابى در بیابانى هموار است که تشنه آن را آب مى‏پندارد» (نور/ 39).


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 5 صفحه 58

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/18221