ابن سینا در رسالة الطیر

ابن سینا در رسالة الطیر

این اثر رسالة الطیر را اصلا ابن سینا نوشته و سهروردی آن را به فارسی ترجمه و مجددا نگارش کرده است. رسالة الطیر با به کارگیری زبان پرندگان که قبلا نیز ابن سینا، عطار نیشابوری و احمد غزالی آن را به کار برده بودند، پرده از شماری تعالیم رمزی برمی دارد. داستان درباره سرنوشت مشتی پرنده گرفتار در دام صیادان است، که شرح می دهند چگونه تلاش آنان برای نجات خود به موانعی برخورده و چگونه بر آن موانع دست یافته اند. این کتاب سفر روحانی انسان را از منزلگاه اصلی خود به عالم صورت و این که چگونه تعلقات جهان مادی می تواند مانع شوق انسان به بازگشت به مبدأ روحانی او گردد، ترسیم می کند.

طریقت

در این کتاب، سهروردی اشاره ای دارد به اینکه چگونه قوای انسانی که به جانب جهان معقول هدایت می شود روح را از سفر روحانی خود و دستیابی به اشراق باز می دارد. سهروردی خطرات طریقت را به شکل زیر وصف می کند:
«ای برادران حقیقت، همچنان از پوست پوشیده بیرون آئید که مار بیرون آید، و هم چنان روید که مور رود که آواز پای شما کس نشنود، و بر مثال کژدم باشید که پیوسته سلاح شما پس پشت شما بود که شیطان از پس برآید، و زهر نوشید تا خوش زییید. پیوسته می پرید و هیچ آشیانه معین مگیرید که همه مرغان را از آشیانها گیرند و اگر بال ندارید که بپرید به زمین فرو خزید... و همچون شترمرغ باشید که سنگهای گرم کرده فرو برد و چون کرکس باشید که استخوانهای سخت فرو خورد، و هم چون سمندر باشید که پیوسته میان آتش باشد تا فردا به شما گزندی نکند، و هم چون شب پره باشید که به روز بیرون نیاید تا از دست خصمان ایمن باشید.»
سهروردی به منظور دادن مجموعه ای از دستورهای عملی به آنان که در طریقت صوفیانه گام برمی دارند نمادهای یاد شده را به کار می برد. مثلا، پوست انداختن اشاره دارد به ترک خود خویش گفتن، و مانند مور راه رفتن اشاره ای است به شیوه ای که شخص باید بر جاده حقیقت برود بدان سان که احدی از آن خبردار نشود. نوشیدن زهر به وجهی نمادین دلالت دارد به تحمل دردها و ناکامیهائی که شخص باید در طریقت تجربه کند. منظور سهروردی از به کار بردن حدیث "مرگ را دوست دارید تا زنده مانید"، مرگ روحانی است. مفهوم صوفیانه فنا، مرگ و زادن مجددی است که سهروردی آن را خود در شعری وصف می کند:
گر پیشتر از مرگ طبیعی مردی *** برخور که بهشت جاودانی بردی
ور زانک درین شغل قدم نفشردی *** خاکت بر سر که خویشتن آزردی
(قس. موتوا قبل ان تموتوا (حدیث)؛ بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی) (سنائی)
سهروردی مشکلات راه را با مقایسه ضمنی آنها با خوردن ریگ داغ توسط شترمرغ و خوردن استخوانهای سفت و محکم توسط کرکسان مجسم می کند. تحمل چنین رنجی برای کسی که می خواهد در طریقت پیشرفتی حاصل کند و به مقامی برسد لازم است. استفاده سهروردی از سمندر در چند سطح مختلف تفسیر می شود. سمندر رمز طلا در کیمیا و طلا نماد عقل قدسی است. ممکن است اشاره وی به حضرت ابراهیم (ع) باشد که در آتش افکنده شد، اما می تواند به آتش درون او نیز اشاره داشته باشد. طبق یک افسانه مشهور، چنانچه سمندر در آتش برود و نسوزد، در برابر هر چیزی مقاوم خواهد شد. بنابراین، آنان که با عشق الهی، که همچون آتش می سوزاند، خوگر شده اند، ناخالصیهای خود را به درون آتش ریخته اند. آنان این آتش را بلعیده اند و تصفیه شده اند.
سرانجام، سهروردی به ما تذکر می دهد که باید مثل شب پره ای باشیم که به شب پرواز می کند و به روز پنهان می ماند. شب نماینده جنبه رمزی و نهانی و روز نماینده جنبه ظاهری است. بدین ترتیب سهروردی از نمادهای ادبیات سنتی صوفیانه استفاده می کند که شب را نمادی از فضای باطنی و روحی قرار می دهد و از این رهگذر جولانگاهی مقدس فراهم می سازد تا انسان بتواند در آن به پرواز آید.

سفر روحانی انسان و قصه پرندگان

در رسالة الطیر سهروردی با گزارش قصه پرندگانی که "آزادانه پرواز می کردند" اما به دام صیادان افتادند، سفر روحانی انسان را ترسیم می کند. "پرواز آزادانه" در اینجا نمادی از وضعیتی است که انسان در ازل قبل از خلقت زندگی می کرده و به دام افتادن اشاره دارد به آمدن او به قلمرو وجود مادی. این تغییر بیانگر انتقال از بی صورتی به عالم صور است.
زندانیان جهان مادی، که همان "زندان تن" در ادب فارسی است، چون به اسارت خود واقفند می توانند سفر خویش را به سوی اصل و منشأ خود آغاز کنند.
پرنده ای که خود را در اسارت می بیند نماد انسان این جهانی است. سازگاری با چنین شرایطی و قبول آن، به عقیده سهروردی، بزرگ ترین خطر برای سفر روحانی است. وی از زبان مرغان چنین می گوید: «روی به جستن حیله آوردیم تا به چه حیلت خویش را برهانیم. یک چند هم چنان بودیم تا بر آن خو کردیم و قاعده اول (آزادی) فراموش کردیم و با این بندها بیارامیدیم و با تنگی قفس تن در دادیم.»
وصف سهروردی از سفر روحانی در رسالة الطیر با پرواز مرغان که خود را از بعضی بندها آزاد کرده اند، دنبال می شود. تعبیر صوفیانه نکته مذکور این است که انسانهائی که گرفتار عالم صور شده اند می توانند با نیروی اراده، خود را تا حدی از این وضع نجات دهند؛ مع ذلک، برای بریدن همه بندهای علائق، به راهنمایی پیری نیازمندند.
گرچه امکان دستیابی به مرحله اشراق بالقوه برای انسان وجود دارد، این کار بدون شوق درونی و تصمیم به انجام آن سفر روحانی صورت نخواهد پذیرفت. این نکته وقتی روشن می شود که قهرمان اصلی داستان از مرغان دیگر می خواهد که به او نشان دهند چگونه خویشتن را آزاد کردند.
مرغان پس از قطع مرحله ریاضت و تحمل سختیها، به منازل و مقامات مختلفی از طریقت می رسند و تصور می کنند زمان استراحت است.
سهروردی به ما هشدار می دهد که مبادا در یک مکان آرام بگیریم، گرچه "زیبایی" راه، که به گفته او چنان است که "عقل از تن جدا می کرد" فوق العاده وسوسه انگیز است. سرانجام فضل الهی، به صورت ندائی که مرغان را به ادامه سفر دعوت می کند، موجب می شود که بر میل خود به توقف چیره شوند. آنگاه سهروردی می پردازد به شرح روبرو شدن مرغان با خداوند که، باز طبق توصیف خود سهروردی، از نور جمالش "دیده ها متحیر شد". نورالانوار به مرغان می گوید که "بند از پای شما کس گشاید که بسته است و من رسولی به شما فرستم تا ایشان را (آنان که بند بر پای شما گذاشته اند) الزام کند تا بندها از پای شما بردارد."

اصول استنتاجی از رسالة الطیر

اصول زیر را می توان از رسالة الطیر استنتاج کرد:
1- این خاکدان برای روح انسانی در حکم زندانی است.
2- لازم است که روح سفری به سوی نورالانوار در پیش گیرد.
3- فضل الهی که به واسطه چنین تجربه ای حاصل می شود سالک را کمک می کند تا واپسین رشته های علائق دنیوی را ببرد.
4- کسی نورالانوار را تجربه می کند که بتواند خود را از زندان عالم مادی رها سازد.
مهم است که داستانهای سهروردی و سبک ادبی ویژه آن به صورت بخش اصلی از تعالیم اشراقی مورد بررسی قرار گیرد. در حالی که وی در حکمة الاشراق تحلیلی نظری از تفکر اشراقی عرضه می کند، در تألیفات فارسی خود جنبه عملی تعالیم اشراقی خود را، که بدون آن نظام فکری او در حکمت الهی کامل نخواهد بود، تشریح می کند. نظام معرفت شناختی سهروردی نهایتا متکی بر آن نوع از حکمت است که با به کارگیری تعالیم اشراقی حاصل می شود و دقیقا همان چیزی است که وی سعی می کند در داستانهای عرفانی خود ترسیم کند. در واقع، دستورها و راهنمائیهای او در مورد کسب حقیقت در دیگر آثارش حتی از این نیز صریح تر و مشخص تر است.


منابع :

  1. مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- ترجمه مجدالدین کیوانی- نشر مرکز 1377- صفحه 47-42

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/19185