اصل علیت در فلسفه ابن سینا

متکلمان اسلامی مخصوصاً پیروان ابوالحسن اشعری منکر اصل علیت شده و علت هر پدیده و حادثه را خود علة العلل یا وجود باری تعالی می دانند و به این نحو علل جزئی را محو در علت اولیه می شمارند. به نظر آنان آتش سوزنده است نه به این علت که طبع آن سوزان است بلکه چون خداوند چنین اراده کرده است. صوفیه نیز نظری دارند که از این لحاظ از نظر اشاعره چندان دور نیست. آنها معتقد به تجدید خلقت در هر آن اند و می گویند که هر لحظه خداوند عالم جهان را منهدم کرده و دوباره خلق می کند، پس علت واقعی همه چیز او است و سلسله علل معنی واقعی ندارد چون پیوستگی بین لحظات زمان وجود ندارد.

علل اربعه در حکمت مشاء
شیخ الرئیس مانند سایر حکمای مشائی این نظر را رد کرده و معتقد به اصل علیت است و چهار علت فلسفه ارسطوئی را که شامل علل صوری و نیز غائی هر معلولی می شود کاملاً پذیرفته است. در فلسفه مشائی هر حادثه طبیعی دارای چهار علت است: علت فاعلی و مادی و صوری و غائی. (طبیعیات شفا ص23-20)

علت فاعلی و مادی
علت فاعلی هر شیء چیزی است خارج از آن شیء که مبداء حرکت آن شیء است. علت مادی آن است که اثر فاعل را می پذیرد. هر شیء باید دارای ماده باشد زیرا کون و استحاله و ترکیب و اجتماع و استحاله می پذیرد.

علت صورت غایی
علت صوری مانند علت مادی چند معنی دارد. صورت یعنی:
1) هیأتی که هنگامی که در ماده وجود داشته باشد باعث ایجاد نوع می شود.
2) خود نوع
3) شکل
4) هیأت حفظ شده هر اجتماعی (مانند یک لشگر)
5) نظم حفظ شده مانند شریعت
6) هر نوع هیأتی
7) حقیقت هر چیز چه جوهر باشد و چه عرض
و اما علت غائی، آن هدف و غایتی است که به منظور رسیدن به آن صورت با ماده ترکیب شده است. این چهار علت با هم پیوستگی دارد و ممکن است ذاتی یا عرضی، قریب یا بعید، جزئی یا کلی، و بالقوه یا بالفعل باشد. معمولاً علل فاعلی و غائی بعید است و علل صوری و مادی قریب. علتی که قریب است بدون واسطه عمل می کند مانند حرکت دادن دست، به وسیله ماهیچه بازو در حالی که علت بعید با واسطه فعل خود را انجام می دهد مانند حرکت دادن بدن به وسیله روح.

تصادف در فلسفه ابن سینا
با وجود چنین عللی در این جهان دیگر جائی برای تصادف و اتفاق در طبیعت وجود ندارد. همه حوادث یا ضرور است و علت آن دائمی و یا محتمل و علت آن نادرالوقوع. در مورد اول هیچ امکان اتفاق و احتمال وجود ندارد و در مورد دوم فقط عایق و مانع در راه علل دائمی است که ممکن است باعث شود حوادث رخ دهد و یا اصلاً رخ ندهد. در هر حال در فلسفه بوعلی جائی برای تصادف و گاه گاهی و اتفاق نیست.

وارد بودن انتقادات صوفیه و متکلمین بر علیت ابن سینا
گرچه برخی از صوفیه و متکلمان نظر بوعلی را درباره علیت دور از نظر اسلامی دانسته و معتقد بودند که با این عقیده او «دست خالق» را از جزئیات خلقت دور کرده است، این اتهام کاملاً صحیح نیست چون باید به خاطر داشت که اولاً اعتقاد شیخ به قوانین ناگسستنی علیت در این عالم مبتنی بر ایمان او به استمرار و بقای نوامیس خلقت است که این خود قدرت خالق عالم را می رساند. ثانیاً علیت به نحوی که نزد حکمای مشائی مقبول است پیوستگی همه موجودات عالم را به اثبات می رساند و یکی از نظریات اساسی حکمت اسلامی را که همان وحدت و پیوستگی دار وجود است تأیید می کند. به هرحال اعتقاد به علل اجتناب ناپذیر مخصوصاً چنان که حکمای بعد از شیخ مانند ملاصدرا آن را پرداخته و تکمیل کردند بیشتر مؤید نظریه کلی اسلامی است و نه ناقض آن. از این راه بسیاری از حکما ادله و براهین فراوانی برای اثبات حقایق منزل و آسمانی آورده و توانسته اند احکام دینی را با براهین عقلی استوار سازند و در کتب حکمای اخیر مانند اسفار فصل مربوط به علت و معلول یکی از رعفانی ترین بخش های این کتب محسوب می شود.


منابع :

  1. سیدحسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- خوارزمی 1377- صفحه 356-354

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/19277