موسیقی و مبنای فقهی آن

موسیقی با حقیقتی سر و کاردارد که تمامی موجودیت آدمی، سعادت و شقاوت دنیوی گذرا و اخروی جاودان خود را از آن او می داند و آن «نفس» یا «روح»، «من» یا «شخصیت جاودانی» او است.
لذا هیچ صاحب نظری و متفکری که خود را در این زندگانی مسئول می داند، نباید بدون تأمل و دقت و با مقداری دلایل توجیهی، تکلیف «نفس» یا «روح» انسانی را با پدیده موسیقی یکسره نماید. حتی اگر بر فرض، معلومات و تحقیقات درباره موسیقی به حدی رسید که اثبات کرد موسیقی بر دو نوع تقسیم می گردد: مفید و مشروع و غیر مفید، و منظور از غیر همان پدیده ناسالم است و لهو و لعب و ممنوع می باشد، با این حال، حرکت انسان ها را در مرز سهم این دو نوع با احتیاط تلقی کنیم؛ زیرا جاذبیت خود موسیقی مقتضی تعدی و تجاوز از مرز به داخل منطقه ممنوعه در ذات خود می باشد.
معمولا منظور محققان و فقها در این مبحث، پیدا کردن و بیان نمودن حکم و موضوع دو چیز است:
1-غنای صوت انسانی
2-ادوات و ابزار موسیقی، که با فکر و دست بشری ساخته شده است.
دلایل حرمت غذای صوتی که مصداقی که از لهو و لعب بوده باشد به اضافه بعضی از آیات قرآنی به قدری فراوان است که جایی برای تردید در حرمت آن باقی نمی گذارد، و بدیهی است که عرف خاص مردم (آنان که اطلاعی از هویت و فرهنگ و کیفیت تأثیر غناهای صوتی و اقسام آنها را دارند) مصادیق لهو و لعب، آن را در جامعه خود به خوبی تشخیص می دهند، همان طور که شیخ الاعظم انصاری توجه فرموده است.
انقسام عرفی غنای صوتی به لهو و لعب و غیر آن، یکی از روشن ترین دلایل حرمت غنایی است که عرف آن را مصداق لهو و لعب می داند.
در این حدیثی آمده است:
«مردی از یکی از معصومین درباره خریدن دختری پرسید که صدا خوبی دارد؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: چه اشکالی برای تو دارد اگر او را بخری و با صدای زیبایش بهشت را به یاد تو بیندازد؟ یعنی با خواندن قرآن و مطالب مربوط به پارسایی و فضایل که غناء نیست. اما غناء ممنوع است.» اما جهت مفهومی حدیث: (اگر آن زن برای تو بهشت را با قرائت قرآن یاد نیاورد..حرام است).
و اما جهت منطوق حدیث، آخرین جمله روایت است که می گوید:
«فاما الغناء محظور» (اما غناء ممنوع است)
احادیثی در باب 99 از همین مأخذ (وسایل الشیعه جلد 17 از صفحه 303 به بعد) در تحریم غنا آمده است که صریحا در ممنوعیت غنای صوتی لهو و لعب می باشند، در همین مأخذ جلد 17، باب 99 از شماره 22594  تا شماره 22625 وارد شده است که با مضامین گوناگون بیان شده است.

ابزار و وسایل صوتی در منابع حدیثی
این ابزار و وسایل مانند تار  و تنبور و ویلون و سنتور و غیر ذلک که بعضی از آنها در دوران های بعد از صدر اسلام به وجود آمده است -همان گونه که خواهیم دید- ممنوعیت خود آنها در متن دلیل با صراحت بیان شده است. و با نظر به قاعده عام، لزوم «تعمیم موضوعی» که در لسان دلیل (متن دلیل با کمال صراحت) آمده است، باید فتوا به جواز بهره برداری از امور مزبوره مورد تأمل فقاهی قرار بگیرد. از طرف دیگر نباید این توهم در ذهن کسی خطور کند که اگر بهره برداری از امور مزبوره، عمل شایسته ای نبود، نمی بایست این قدر در میان مردم دنیا شایع بوده باشد؛ زیرا مردم آگاه دنیا به خوبی می دانند که مردم جوامع روی زمین در طول تاریخ همواره پدیده هایی را پذیرفته اند که ضد منطق بوده است و اموری را طرد کرده اند که کاملا ضروری و عقلانی بوده است. لذا اگر دلایل معتبری، ممنوعیت عملی را با بیان آن در متن صریح دلیل بیان کرد، مجرد رفتار مردم دنیا را بر خلاف آن نمی توان دلیلی برای جواز عملی مزبور تلقی نمود.
«بشریت در امتداد تاریخ، اعمالی را انجام داده و پدیده هایی را به عنوان حقایق پذیرفته است که همان گونه که گفتیم، نه تنها اصل و مبنایی نداشته اند، بلکه ضد حقایق و واقعیات هم بوده اند.»
پیش از آن که دلایل ممنوعیت بهره برداری از امور مزبور را متذکر شویم، مقداری از پدیده هایی را که بشر با کمال اهتمام و به طور فراوان به آن ها از روی عقیده و به طور عمد پرداخته و پذیرفته، مطرح می نماییم، سپس متون دلایلی را که حکم امور مزبوره (ابراز و وسایل موسیقی) در آنها آمده است نقل می کنیم.
1-مقداری از پدیده هایی که بشریت در طول تاریخ آنها را پذیرفته و مورد عمل قرار داده است، از این قرار است:
یک- بشریت در اکثر جوامع دوران گذشته، پدیده بردگی را با کمال جدیت پذیرفته و آن را زیر بنایی همه مسائل اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، حقوقی و فرهنگی تلقی نموده است، در صورتی که با نظر به ذات بردگی، این پدیده ضد اصول انسانی بوده است، لذا اسلام یک مبارزه تدیجی بسیار معقول با آن شروع کرد و زمینه انقراض کلی آن را فراهم آورد.
دو- شیوع جنگ و ستیز میان مردم جوامع در اشکال مختلف، چنان بوده است که حتی در مشخصات شناسنامه خود آورده است که: «جنگ در طبیعت بشری است.»!
سه-با وجود آن همه مکاتب اخلاقی و مذاهب الهی، مشاهده نتایج وقیح خود خواهی، هنوز بشر در این بیماری به طور عام چنان غوطه ور است که گویی: ذات او به جز همین پدیده چیز دیگری نیست.
چهار- دامنه این پدیده مخرب (خود خواهی) به قدری گسترده است که گفته می شود: اصل و مبنای هماهنگی و اتحاد انسان با انسان دیگر چه در حال فردی و چه در حال اجتماعی، احتیاج است و جدایی آن دو از یکدیگر بر مبنای سود شخصی است.
2- مقداری از دلایلی که ممنوعیت برخورداری از امور مزبوره (ابزار و وسایل موسیقی) در آن ها با صراحت آمده است:
یک حسن بن علی بن شعبه از امام صادق (ع) در حدیثی مفصل نقل می کند:
«...و ذلک انما حرم الله الصناعه التی حرام هی کلها التی یجیی منها الفساد محضا نظیر البرابط والمزامیر...؛ و این، برای آن است که جز این نیست که خداوند متعال آن صنعت و عمل را حرام کرده است که تنها منشأ فساد باشد، مانند سازها و نای ها...»
در باب 100 از وسایل الشعیه باب (تحریم استعمال الملاهی بجمیع اصنافها وبیعها و شرائمها) از روایت شماره 22626 تا روایت شماره 22638 با مضامین مختلف، ممنوعیت هرگونه بهره برداری از آلات و وسایل موسیقی را با کمال صراحت مطرح نموده است.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی- صفحه 151-156

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/210975